سرنوشت افغانستان در دست کمپنی های خصوصی نظامی
به عقیده من تشویش و اضطراب آقای حامد کرزی رئیس جمهور قبلی افغانستان در مورد حضور و فعالیت های کمپنی های خصوصی نظامی امریکا بخصوص کمپنی بلک واتر در افغانستان قابل درک است آقای کرزی از هرکس دیگری اهداف دراز مدت کمپنی های خصوصی نظامی را که غیر از ازدیاد جنگ دیگر ثمره ندارند میداند با در نظرداشت این بگو مگو ها هفته گذشته جان مکین سناتور برجسته امریکایی که ریاست کمیته نظامی و تسلیحاتی سنای امریکا را به عهده دارد استراتیژی خویش در مورد افغانستان را اعلان کرد همزمان دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا طی کنفرانس مطبوعاتی گفته است که بزودی استراتیژی امریکا در مورد افغانستان اعلان خواهد شد گرچه تا هنوز اداره دونالد ترامپ استراتژی جدیدش را در مورد افغانستان نهایی نکرده است، مشکل اساسی در اینجا نهفته است یک تعداد مشاورین آقای ترامپ که خود کمپنی های نظامی خصوصی یا فابریکات سلاح سازی دارند اسرار دارند تا مسئولیت جنگ افغانستان به شرکتهای امنیتی خصوصی داده شود. به باور آگاهان نظامی طرح و اتخاذ این تصمیم به معنی ادامه جنگ در افغانستان است از سوی دیگر استراتیژی را که جان مکین مطرح بحث قرار داده بر مشخصات ذیل استوار است ازدیاد قوت های نظامی امریکا در افغانستان تشدید بمباردمان هوایی بر مخالفین و وارد نمودن فشار بر پاکستان است اما استراتیژی دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا در مورد افغانستان بدون تردید شامل فرستادن چند هزار سرباز اضافی به افغانستان و یک تعداد پیشنهادات و سفارشات دیگر خواهد بود، در چنین وضعیتی دو نفر از مشاورین ترامپ به شمول داماد اش جرارد کوشنر تلاش دارند تا جنگ طولانی افغانستان به شرکتهای امنیتی خصوصی «بلک واتر» و «داین کورپ» واگذار شود. به گفته جرارد کوشنر داماد دونالد ترامپ هدف این پیشنهاد کاهش هزینه و خطرات متوجه سربازان امریکایی عنوان شده است.هیچ عقل سلیم نمیتواند واگذاری جنگ در افغانستان را به کمپنی های توجیه حقوقی و منطقی نماید تصمیم این عمل بر علاوه ادامه جنگ در افغانستان بلکه عامل بیثباتی بیشتر افغانستان و کشور های منطقه نیز میشود.
استراتژی امریکا در افغانستان در طی 17 سال گذشته نتیجهای را که انتظار میرفت با خود نداشته است اما سپردن این ماموریت به کمپنی های خصوصی نظامی بحران را فراگیر تر و مردم افغانستان را زمینگیر تر میسازد گرچه شرکتهای امنیتی بلک واتر و داین کورپ در گذشته نیز در افغانستان فعالیت داشته اند. اما مردم افغانستان از آنها خاطرات تلخی دارند نقش این شرکتها در جنگ افغانستان بعد از سال ۲۰۱۴ که ماموریت جنگی نیروهای بینالمللی در افغانستان به پایان رسید، کاهش یافت. ولی از چندی بدینسو این شرکت های در تلاش هستند تا قرار داد جدیدی را بخاطر جنگ افغانستان با پنتاگون امضا نمایند حضور کمپنی های خصوصی نظامی به این معنی است که فعالیتهای سازمان استخبارات مرکزی ایالات متحده امریکا (سی آی ای) نیز بیشتر میشود. این موضع هم در میان افغانها بسیار حساسیتبرانگیز است. در حال حاضر هم در افغانستان و پاکستان ایران و کشور های آسیای میانه مردم به فعالیتهای «سی آی ای» به دیده شک و تردید مینگرند و انتقاد میکنند که اردوی امریکا مسئولیت اعمال خود را به دوش نمیگیرد. اگر مسئولیت جنگ افغانستان به عهده شرکتهای خصوصی واگذار شود، بسیاری افغانها مخالف حکومت و امریکا گردیده صفوف مخالفین حکومت افغانستان تقویه خواهد شد گرچه مسئولین بلند پایه دولت افغانستان به این باور اند که واشنگتن به صورت عموم نظر مثبت نسبت به افغانستان دارد. اما چنین به نظر میرسد که برخلاف اظهارات مسئولین افغانستان، نگرانیها در حکومت ایالات متحده امریکا راجع به وضعیت افغانستان نیز رو به افزایش است. حالا نمیتوان دقیق پیشبینی کرد که آقای ترامپ به پیشنهادات داماد نازدانه خود آقای جرارد کوشنر توجه بیشتر خواهد نمود یا از عقلانیت کار خواهد گرفت بهتر است امریکا
در استراتژی جدید خود همکاری دیپلوماتیک و نظامی را با حکومت افغانستان وسیعتر نموده راه های بیرون رفت که به کمک کشور های منطقه امکان پذیر است نیز مورد توجه قرار گیرد به هر صورت .آمریکا همچنان در جنگ افغانستان درگیر خواهد بود و طرح استراتیژی جدید بزودی نیز گره گشای همه جانبه نخواهد شد. واشنگتن میداند که جنگ افغانستان طولانی ترین جنگ در تاریخ آمریکا به شمار می رود و در شرایط موجود این جنگ با گذشت هر روز فراگیر تر و خونین تر میشود با در نظرداشت اشتباهات فراگیر مقامات امریکایی بی کفایتی و سو استفاده های اقتصادی و سیاسی غیر مشروع در دولت افغانستان برای فعلاً در ظاهراً امیدی به پایان این جنگ نیست. من که در داخل افغانستان هستم و گزارشات یومیه را دنبال مینمایم هر روز که می گذرد، ما مناطق بیشتری از خاک افغانستان را از دست می دهیم. در چنین حالتی متاسفانه آمریکا نیز دست روی دست گذاشته و از دست رفتن دستاوردهایش در افغانستان را نظاره می کند. گرچه اگر به گذشته برگردیم بعد از سقوط حکومت طالبان و حضور پر رنگ امریکایی ها در اویل دهه 2000 میلادی، در افغانستان به نظر می رسید که پیروزی بزرگی برای آمریکا در افغانستان رقم خورده است. اولین حملات نظامی آمریکا به افغانستان توانست بسیاری از اهداف مورد نظر آمریکا همچون نابودی پایگاه های القاعده یا کشتار و فراری دادن بسیاری از رهبران این گروه تروریستی مانند اسامه بن لادن را محقق کند. اما دوران دستاوردهای بزرگ آمریکا در افغانستان به سرعت پایان یافت؛ بیشتر به این دلیل که نیروهای ارتش ایالات متحده آمریکا برای جنگ در عراق به آن کشور اعزام شدند؛ جنگی که باراک اوباما در سال 2008 آن را “انحرافی خطرناک” توصیف کرده بود.
شاید بخش دیگری از علت این امر به ماهیت جنگ افغانستان باز می گشت؛ چرا که طالبان دشمنی باهوش بود و این توانایی را داشت در خارج از مرزهای افغانستان و در کشور همسایه یعنی پاکستان به فعالیت های خود ادامه دهد. اما پاکستان خود معضل بزرگ در این میان بوده و هست که برنامه ریزان نظامی و سیاستگذارن آمریکا و افغانستان را از همان ابتدا به ستوه آورده بودند مقامات ارشد آمریکا و افغانستان به خوبی از این حقیقت آگاه بودند که نیروهای القاعده و طالبان به طُرق مختلفی از سوی سرویس های اطلاعاتی کشور همسایه یعنی پاکستان حمایت و پشتیبانی می شوند اما نمی دانستند چه اقدامی را باید در مورد پاکستان صورت دهند؛ چرا که این کشور یکی از متحدان نزدیک آمریکا به شمار می رفت و از طرفی نیز یک قدرت هسته ای بود. اما این مشکل هیچ گاه حل نشد.
در سال 2009 و با وخیم تر شدن شرایط در مرزهای شرقی افغانستان با پاکستان، طالبان مجدداً ظهور کرد و با ایجاد پایگاه هایی جدید در شمال افغانستان بسیاری از شهرهای اصلی این کشور را مود تهدید قرار داد. در چنین شرایطی، اوباما رئیس جمهور سابق امریکار با انجام برخی اقدامات نظامی با هدف پیروزی دوباره در جنگ افغانستان موافقت کرد و در حدود 33 هزار نیروی نظامی جدید و همچنین تعدادی زیادی از پیمانکاران وابسته به پنتاگون و پیمانکاران خصوصی را برای ایجاد امنیت دوباره در افغانستان، در این کشور مستقر کرد. اگر این اقدامات نظامی در آن زمان نتیجه می داد، فضای بیشتری برای احیای نیروهای نظامی افغان فراهم می شد و ایالات متحده نیز از باتلاق جنگ افغانستان رهایی می یافت.
نتیجه :
با در نظرداشت توافقنامه امنیتی میان کابل و واشنگتن که در اوایل حکومت وحدت ملی امضا گردیده حضور کمپنی های خصوصی نظامی در جنگ افغانستان هیچ نوع جایگاه حقوقی و قانونی ندارد چون تمام نیازمندیهای امنیتی افغانستان در توافقنامۀ امنیتی میان کابل و واشنگتن مطرح شدهاست در توافقتنامه امنیتی مسئولیت های دولت افغانستان و مسئولیت های دولت امریکا منحیث دو دولت یا دو حکومت مطرح است نه کمپنی های شخصی اشخاص و افراد نه تنها رهبران حکومت وحدت ملی بلکه امید میرود تا تما شخصیت های سیاسی نظامی که قلب شان بخاطر افغانستان می تبد نگذاراند یکبار دیگر کمپنی های خصوصی نظامی در افغانستان حضور پیدا نموده و جنگ افغانستان را خونین تر و این سرزمین را ویران تر بسازند.