خبر و دیدگاه

ساز «پنجشیری ستیزی» در ارکستر بلخ

razaq_mamoon1
رزاق مأمون، نویسنده و تحلیلگر امور سیاسی

انحصارطلبی «تنظیمی» در هنگامۀ زوال، نماد های خشنی ازخود بروز میدهد.

یک دسته از گرم و سرد ندیده های تازه به میدان رسیده و آماتور، یک حلقۀ زیبای چاپلوسی چند منظوره را به دور استاد عطا محمد «نور» ایجاد کرده اند. خمیرۀ مغزی این حلقۀ خمیری، از مواد «پنجشیری ستیزی» یا «طبق معمول» (پشتون ستیزی) ترکیب شده است.

درین باره، ظرف ماه های اخیر، گزارش های متعددی به من رسیده بود. از آن جایی که مطالبی را که بوی قومی و نژادی بدهد، با مخاطبان شریک نمی کنم؛ از بازتاب دادن این گزارش ها نیز پرهیز کرده ام. دلیل ساده اش این بوده که از منظر تجربی، اندیشه و جهان نگری، درین سن وسال، درنقطه یی ایستاده ام که هر گونه نژاد گرایی، قریه پسندی، بت سازی و زندانی شدن در چهارچوب های تنگ نظری را مرگ وجدان و روح؛ و خرابی افغانستان میدانم.

بحثِ تیروکمان کشی ناگهانی، به هدفِ جوراندن والی بلخ و هواداران ایشان، از سوی هر دسته یی که بوده، به وسیلۀ هر کسی که احتمالاً سازماندهی شده؛ یک تحول درافکار وموقعیت هایی به شمار می رود که تا این دم، از ثبات حرمت کعبه یا نصوص قرآن برخورد دار بودند.  نخستین سوال این است که چرا به جای آماج گیری معاصیان کبیره در داخل پنجشیر، یکی و یکدم، عطا نور را هدف می گیرند؟

این، هدف گیری درتاریکی، خطرناک نیست؛ فقط گلیم همه را زود تر از موعد مقرر جمع می کند.

سوال دیگر این است که حلقۀ ابریشمی چند پدره دراطراف والی بلخ، از چه رو به این نتیجه رسیده اند که برای بزرگ شدن، یا رسیدن به معراج سیاسی، به ستیزه گری داخل قومی و زخم زدن حلقاتی شروع کنند که هماره از یک گریبان سرکشیده و ماشین انحصار قدرت را سالهاست که یکجا به قهقرا رانده اند. حال چه اتفاقی افتاده؟

بداخلاقی های جدید، حکایت از زوال ائدیولوژیک وسیاسی در سطح کُل دارد. سرشت آدم ها چنان است که درهنگام ظفر و عشرت، لبخند برلب، با هم از همدلی و برادری داد میزنند؛ چون «موج برگشت» طالع فرامیرسد؛ به قول شاملو، مانند قوادان، همه زبان دردهان یکدیگر می کنند.

شکست یا زمینۀ یک تجدید نظر موقعیتی، درسطح عمومی فرارسیده است و این تحول، یونس قانونی یا عطا نور یا گلبدین حکمتیار نمی شناسد؛ چوب «خدا» بی صدا، به حساب همه کسانی که با خون و سرنوشت مردم بازی کرده اند؛ میرسد. این فرآیند، یک نسل تازۀ سیاستگران را روی صحنه میکشاند؛ این پروسه، از پنجشیر شروع شده است.

با این حال، مقربان احساساتی والی بلخ، درین سودا نباشند که «پنجشیری ستیزی» اسباب اعتلا و فزونی اقتدار آن ها را سبب خواهد شد.

پیش ازین نیز جمع کوچکی به رهبری ضرار احمد «مقبل» درین ره، گام هایی زدند؛ بدعت ها وخراجی هایی کردند؛ و سرانجام در چاه افتضاح و انزوایی که خود حفاریده بودند؛ نگونسار شدند. در سیاست، ستیز در درون خانه، کارگر نمی افتد؛ حتی با دشمن، خط ونشان کشیدن با تیغ «ستیز» از سستی عقل حکایه میدارد. این درست است که نظامی های پنجشیری، به تاریخ خیانت کردند؛ به فرهنگ دهن کج کردند؛ جیفۀ دنیا را اقتدار، و لبیک گویی به ابلیس اندرون را، «آرمان های مسعود» به قلم دادند. اما نباید فراموش کرد که همین دسته مدت هاست که از نظر سیاسی ابتکار از کف داده و بیشترینه از مردم پنجشیر درهراس اند.

مردم مقاوم این خطه، که رفیق و شفیق با جمله ساکنان افغانستان بوده و استند؛، چرا باید ازحساب چند خطاکار، چند زمین خوار و تاریخ نفهم، چوب استحقار و انتقام بخورد؟ چه کسی نمیداند که اگر همگنان تنظیمی عطا نور از «پنجشیری ها» درارگ چنبر نزده بودند؛ پس از سقوط طالبان ( درنبرد قدرت) جنرال دوستم، جمیعت اسلامی را به شمول استاد عطا، به طور قطع از جریان تاریخ حذف میکرد.

این نکته را  ضرار خان مقبل، آن «گوسالۀ سیاسی» که درآغوش همگنان پنجشیری اش پرورده شده بود؛ تا آخر ماجرا درک نکرد. دیده شود که کاروان آماتوران مهمانسرای عطا «نور»، ازین سنگلاخ آزمایش چه طرفی برمی بندند و چه گلی در تاج خیالی خود فرومیبرند.

این را درپایان گفته باشم که جنگ جاری درمسیریک قانونمندی متغییر به جلو روان است و اگرتعیین سرنوشت قدرت خواهان در شمال، از وادی (هنوز سوگوار ومنتظر پنجشیر) نشود، تعیین تکلیف برای این سنگر مرگ، درتوان بلخ نخواهد بود.

پنجشیر، هنوز کابین فرمان جنگ های راهبردی- فرامرزی ناتو و امریکا و «آشیانۀ عقاب» در غائله های داخلی به حساب می رود.

از یک جهت، داعش برای استقرار درسنگرهای پنجشیر نقشه می کشد؛ از سوی دیگرپنجشیر، تشنۀ یک کاروان سیاسی هوشمند است. یعنی؛ پنجشیر، هنوز شاه کلید قدرت درکابل و شاهراه سالنگ و عقبۀ حفاظتی برای هرگونه نظامی است که درشمال، پا میگیرد.

نوشته های مشابه

‫12 دیدگاه ها

  1. A lot of thanks for all your hard work on this web page. My mom really likes making time for insgitieatvon and it is obvious why. Many of us hear all concerning the lively tactic you create insightful tips and hints through the web site and even recommend participation from other ones on this idea while our own child has always been understanding a whole lot. Have fun with the rest of the new year. You’re the one performing a dazzling job.

  2. Already th0&2r#8e3e;. What a strange newspaper article. Full of experts spouting nonsense. Can’t go into micro/macro economics here. Suffice to say I’ve never met an expert who is not full of it yet! In Faliraki at the mo. Yassoo!

  3. انچه را که اقای مامون برشته تحریر دراوردند برانگیخته ازطرزودید خود گرانه وفرومایه ایست که جنابشان دران پروریده شده است این نظرپردازی وی جز یک توطیه علیه استاد چیزی بیش نیست دراین مقطه اساس زمانی که دست های نامیمون ازطرف بخاطر ازهم پاشی اتحاد شمال وخاصتاً تاجیکیان بلند شده است نباید به پروپاگند های بی مورد دست وپا زد واذهان مردم را مخدوش ساخت

  4. نخست اینکه آقای مأمون اگر آقای عطا دنبال همچو برنامه باشد گناهی نکرده ، پنجشیر و پنجشیریان دیگر توان اداره رهبریت تاجیکان را ندارد پس باید به این حتی خود ایشان اعتراف کنند.

  5. به نظر من دیدگاه شخصی جناب مامون است. او فعالیت های جناب استاد عطا را با چنین جدیت وقاطعیت که شاهد است فکر میکند استاد عطا محمد نور در فکری رهبری و پنجشیر ستیزی است. از نوشته های جناب مامون چنین نتیجه گرفته میشود که هر زمانیکه بحث تاجک و رهبری تاجکان مطرح میشود حتما باید یک پنجشیر در رهبری متصور شود اما این دیدگاه جناب مامون انحصار طلبی قدرت برای پنجشیر ها است تا نقدی بر پنجشیری ستیزی استاد عطا محمد نور. نظر من همین است تا از چنین دیدگا ها و نقد های که بیشتر رنگ و بوی سمتی و حزبی دارد تا اصلاحی و واقعی پرهیز شود. ما در شرایط قرار نداریم که به جانی هم بی افتیم…..

  6. ازنظر من جايى كه مامون باشدپنجشيرى ها وحتى كل تاجك هابه دشمن دگرضرورت ندارند بنآ هرچه مامون ميگويد مابايدصدبارچه كه هزاران باربايددقدنمايم كه بازاين بنده ومزدورقبيله سخنان خليلزادوغنى رابه چه شيوه بخاطر درز ميان تاجكان نشخوار ميكند..آزموده را آزمودن خطاست …..

  7. سلام. بنده کاملن باور دارم که استاد بزرگ اینطور کوچک اندیشی نمی کند. استاد تاجیک است و در میان تاجیکان تبعیض نباید قایل شود. برادران پنجشیری در حفظ و بزرگ کردنش خیلی کوشیدند. جدایی از مردم پنجشیر، و ضدیت با آنها غنی و دیگر رقیبان عطا را خوش می کند و بس.

  8. ما در بین خود افتادیم و دشمن… در فکر از بین بردن همه ی ما. افسوس به حال استاد عطا، اگر ادعای رزاق مامون صحت داشته باشد. من شخصن به استاد و به کارکردهای او افتخار می کنم و فکر نکنم که استاد این طور فکر کند. استاد روهرو قهرمان ملی است..

  9. امید وار هستم که دید و نظرات آقای مأمون در حد یک آوازه باشد. آقای نور در عمل نشان داده است که یک شخصیت عاقل و دور اندیش میباشد و همیش موضعگیری های شجاعانه و وطندوستانه داشته است. آقای عطا خود میداند که هر شاخ درختی که با ساقۀ درخت میانۀ خوب نداشته باشد، بیدرنگ برگهایش ریخته و خشک میشود. چطور امکان دارد که آقای نور با چنین شهامت و درایتی که از خود نشان داده است، با چنین عمل نابخردانه و نا عاقبت اندیشانه دست بزند و آب به اسیاب دیگران بریزد.؟

  10. من با شنیدن این سخن که استاد عطا گویا میل سر دسته بودن در نفاق افگنی در صفوف نیروهای مقاومت را بخاطر بالا کشیدن خود دارد، شگفت زده میشوم. بنظر من این جز یک فکر و میل سبکسرانه چیز دیگری بوده نمیتواند. و به باور من چنین سبکسری ها با شخصیت و درایت آقای عطا محمد نور همخوانی نمیتواند داشته باشد. بدلیل اینکه اینطور خیال و فکر و نظر جز رسوائی و ناکامی چیز دیگری در قبال نخواهد داشته باشد. ما شاهد هستیم که ضرار احمد مقبل با چنین سبکسری ها چنان لکۀ ننگ تاریخی را بر پیشانی خود ضرب زد که زدودن آن غیر ممکن می نماید. و از طرف دیگر اینطور افکار انحرافی معمولا” از دو بستر زائیده میشود:
    1- بستر منیت(خود ستائی و خود بینی)، منیت یک صفت منفی بوده که در فرجام ناکامی ببار می آورد. اساسا” رهبران تاریخ آفرین و خوش نام همیش صفوف خودرا متحد و یکپارچه نگه داشته اند و همیش با فداکاری طور طبیعی به ظهور رسیده اند، نه با نفاق افگنی و منمی.
    2- بستر نادانی و گپ روی: آدم نادان ضعفی که در تحلیل مسائل دارد، گذشته را فراموش میکند، حال را درست به بر رسی نمیگیرد و آینده را پیش بینی کرده نمیتواند همان میشود که به دهن اطرافیان گوش فرا میدهد یعنی افسار خودرا بدست دیگران میسپارد. همان است که جز ناکامی و رسوائی حاصل دیگر در پی نمیتواند داشته باشد. ولی آدم دانا همیش خود تصمیم میگیرد و خود دستور میدهد، گذشته را در نظر داشته حال را درست بر رسی و خیلی دور هارا میبیند. در حالیکه از هرکس هرچه میشنود و به هر صدا گوش فرا میدهد خود طوری تصمیم میگیرد که مخالف جریان عمده قرار نگیرد.

  11. اگر استاد عطا واقعن چنین ذهنیت را در سر داشته باشد، زوال او نزدیک شده.

  12. ازخانه ءهندوقرآن برامد آقاى مامون نشودكه زيراين دل سوزى بازخنجرپنهان نكرده باشى…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا