چهره ها

خلیل زاد كيست؟

khalilzad


داکتر زلمی خلیل زاد چهره یی شناخته شده یی است که نیاز به معرفی ندارد. او در افغانستان مدتی را بحیث سفیر و نمایندة فوق العادة ایالات متحدة امریکا کار کرده است اما او ده ها سال قبل از اشغال این پست، در رابطه با قضایای افغانستان فعال بود.

خلیل زاد یک امریکایی افغانی الاصل است که تحصیلات خود را تا مرحلة بکلوریا در لیسة غازی، در کابل به پایان رسانید و سپس غرض تحصیلات عالی عازم بیروت گردید و از پوهنتون امریکایی بیروت ماستری گرفت. با شعله ورشدن جنگ داخلی در لبنان، او به امریکا رفت و پس از گرفتن دکترا از یکی از پوهنتون های امریکا، به کار های سیاسی پرداخت. در دوران جهاد افغانستان زلمی خلیل زاد در رابطه با افغانستان، مشاور رونالد ریگان رییس جمهور وقت امریکا و از کارمندان وزارت خارجة آنکشور بود که سفر های متعددی به پاکستان داشت. او همه رهبران مجاهدین را از نزدیک می شناخت. مثلا در این دوران او با گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی نیز رابطة نزدیک داشت.

خلیل زاد مدتها با موسسة تحقیقاتی راند در مسایل استراتژیک همکار بود و مدتی هم با کمپنی یونیکال بعنوان مشاور همکاری کرد. این همان کمپنی است که گفته می شد طالبان را در رسیدن به قدرت یاری نمود تا زمینه برای تمدید خط لولة گاز ترکمنستان از مسیر افغانستان به جنوب آسیا فراهم آید.

خلیل زاد در آغاز تحریک طالبان از این تحریک بعنوان یک حرکت بازدارنده از جنگ داخلی در افغانستان حمایت کرد و امیدوار بود که با برقراری صلح، کار تمدید پایپ لاین گاز آغاز گردد او در دوران قدرت طالبان در افغانستان لااقل دوبار مهماندار بعضی از سران طالبان در امریکا بود اما با تغییر سیاست امریکا و یونیکال، خلیل زاد به مخالفت با این تحریک پرداخت. او در زمان ریاست جمهوری کلنتن از کسانی بود که می خواست امریکا باید در افغانستان مداخلة مستقیم نظامی نماید اما کلنتن و حزب دیموکرات علاقه ای به این امر نشان نمیدادند و ببشتر به فکر مسایل داخلی امریکا بودند. به همین دلیل فقط با شلیک حدود هفتاد راکت کروز به طالبان هوشدار دادند اما طالبان آنرا جدی نگرفتند. خلیلزاد پس از بقدرت رسیدن جورج دبلیو بوش وحتی قبل از یازدهم سپتامبر ازکسانی بود که برای تدارک مقدمات حملة نظامی امریکا به افغانستان مورد مشوره قرار گرفت.

پس از یازدهم سپتامبر و حملة نظامی مستقیم امریکا به افغانستان،که منجر به سقوط طالبان شد، هرچند خلیل زاد سفیر در افغانستان نبود اما در رابطه با مسایل افغانستان همچنان فعالیت داشت. پس از حملة امریکا به عراق و سرنگونی رژیم صدام حسین، خلیل زاد مدت کوتاهی در عراق نیز ایفای وظیفه نمود اما وی با روش ادارة عراق با پل بریمر حاکم امریکایی عراق اختلاف داشت. خلیل زاد با تجربة جهاد افغانستان به این باور بود که سیاست اشغال و ادارة مستقیم بصورت همزمان موجب تقویت قیام مردم خواهد گردید. تا اینکه سرانجام به عنوان سفیر و نمایندة خاص رییس جمهور امریکا در افغانستان جانشین رابرت فن گردید.

خلیل زاد در جریان کارش در افغانستان با استفاده از اصلیت افغانی خویش ونیز سابقة کار با مجاهدین، رابطة نزدیکی با دولتمردان جدید برقرار نمود. از او این شکایت نیز وجود داشت که در ظاهر سفیر یک کشور خارجی، اما در حقیقت شخص اول افغانستان بوده و دامنة مداخلات وی خیلی بیشتر از حد مجاز برای یک سفیر است. این شکایت نه تنها در داخل افغانستان مطرح بود بلکه سخنان تند وی در برابر پاکستان بخاطر نادیده گرفتن عملیات تروریستی از آنسوی مرز، موجب خشم پاکستان نیز گردید و در همان موقع نیز گفته می شد که پاکستان از امریکا خواسته است تا خلیل زاد را وادار سازد که با سخنان غیر مسیولانه و خارج از حیطة صلاحیت یک سفیر، به خرابی بیشتر روابط میان افغانستان و پاکستان نپردازد.

تلاش های او برای مهار رهبران قدرتمند محلی وفرماندهان سابق مجاهدین از راه تهدید و تطمیع با موفقیت همراه بود. او با دقت تمام، برنامة برکناری اسماعیل خان از مسند ولایت هرات را طرح ریزی کرد. خلیل زاد در لویه جرگة قانون اساسی مداخله مستقیم داشت. او از کسانی بود که از نظام ریاستی در افغانستان جانبداری کرد و وزنة طرفداران این نظام را در آن جرگه سنگین ساخت. او بعدا بعنوان نمایندة ایالات متحدة امریکا در سازمان ملل متحد توظیف گردید. در آن زمان به خواست رییس جمهور کرزی، مولوی فضل الهادی شنورای رییس سترة محکمة وقت از جورج بوش تقاضا نمود تا اجازه دهد خلیل زاد در افغانستان بماند که البته این خواست نادیده گرفته شد.

خلیل زاد زمانی افغانستان را ترک کرد که انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان برگزار شد، پروسة خلع سلاح و ملکی سازی به پایان خویش نزدیک گردید و آخرین فرمانده نیروی مستقل نظامی در شمال یعنی جنرال دوستم نیز پذیرفت تا برای اشغال یک پست در وزارت دفاع افغانستان به کابل بیاید.

خلیل زاد در بازگشت اخیرش به افغانستان در مصاحبه ای امکان اشغال هرنوع پست در حکومت افغانستان را از جانب خودش رد کرد. بیاد بیاوریم که وی با خواست خودش تابعیت افغانی خود را از دست داده است وحتی زمانیکه لویه جرگة قانون اساسی به پایان رسید از او و اخضر ابراهیمی تقاضا بعمل آمد تا تابعیت افتخاری افغانستان را بپذیرند، ابراهیمی پذیرفت اما خلیل زاد آنرا رد کرد. اما در این اواخر در مصاحبه با رسانه ها گفته است که (من یک افغان هستم و به افغان بودن خود افتخار می کنم).

پس از بقدرت رسیدن اوباما از حزب دیموکرات، وی با توجه به مشکلاتی که امریکا با آن مواجه است، دید خود را از محدودة حزب دیموکرات فراتر برد و عده ای از جمهوریخواهان را نیز درتیم کاری خویش بکار گرفت بنابراین با توجه به شناختی که خلیل زاد از افغانستان دارد، و با درنظرداشت این حقیقت که افغانستان مهمترین مساله در سیاست خارجی امریکا است، می توان گفت که خلیل زاد یکبار دیگر بعنوان یک شخصیت کارآمد در ادارة اوباما مطرح است. شایعاتی در مورد جانشین شدن وی بجای ریچارد هالبروک نیز بگوش می رسد که اگر این شایعه به حقیقت بپیوندد می تواند به معنی فشار بیشتر امریکا به پاکستان نیز تلقی گردد که مقامات نظامی این کشور از خلیل زاد خاطرة خوشی ندارند.

خلیل زاد در این سفر تلاش خواهد کرد تا میان کرزی و رقیب وی داکتر عبدالله میانجیگری نموده و زمینه را برای ایجاد یک حکومت ایتلافی مساعد سازد. کاری که قبلا از جانب داکتر عبدالله رد شده و وی خواهان شفافیت در نتیجة انتخابات است. خلیل زاد تلاش خواهد کرد تا میان عطا محمد نور والی قدرتمند بلخ و کرزی نیز وساطت کند. وی به همین منظور به مزار شریف نیز سفر کرد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا