خبر و دیدگاه

اعلام دشمنی با کتاب و کوبیدن میخ بر دروازه های دانش

 

اجرای دستور دیگر برای کتاب روبی و به افسار بستن آزادی های سیاسی

هر دم از این باغ بری میرسد- تازه تر و تازه تری می رسد. این بار طالبان گل تازه ای از کتاب ستیزی و فرهنگ ستیزی را به آب دادند تا با بیرون راندن کتاب از دانشگاه ها، کوبیدن میخ بر دروازه های دانش و به افسار بستن آزادی های سیاسی به حال و هوای حکومتشان رنگ و بوی دیگری بدهند. وزارت تحصیلات عالی طالبان هفته ی گذشته از دانشگاه‌های خصوصی خواست که کتابخانه‌های خود را از کتاب‌های «خلاف فقه حنفی» و کتاب‌های سیاسی و کتاب‌هایی که مشکلات عقیدتی ایجاد می‌کنند«تصفیه» و به جای آن‌ها کتاب‌های سیرت نبوی را جایگزین کنند. در این نامه از دانشگاه های غیر دولتی خواسته شده که فهرست کتاب‌های جایگزین شده را در اختیار این وزارت قرار بدهند. هرچند در پای این نامه رئیس دعوت و ارشاد وزارت تحصیلات عالی طالبان امضا کرده است؛ اما ندیم وزیر تحصیلات عالی طالبان پیش از این به کارگیری کلمات دانشگاه، دانشکده و…را ممنوع اعلام کرده بود و وی در یک سخنرانی دیگر در دانشگاه ی کنر مدعی شد که «در افغانستان مذاهب وجود ندارند، همه افغان‌ها پیرو مذهب امام ابوحنیفه هستند». این اظهارات جز  فارسی ستیزی، قوم گرایی و فرقه ستیزی معنای دیگری ندارد. این می تواند، نشانه ی آشکار چشم پوشی مقام های طالبان از حقایق و واقعیت های عینی در جامعه ی افغانستان باشد و بیرون کردن کتاب های علمی و سیاسی از دانشگاه هم  یکی از انکار های واقعیت های علمی و فرهنگی معاصر است.

این دستور در حالی صادر شده که طالبان از آغاز حکومت شان تا کنون ده ها فرمان در موارد گوناگون صادر کرده اند که لبه ی تیز این فرمان ها بیشتر متوجه زنان و دختران افغانستان بوده است. طالبان پیش از این بین ماه سپتامبر ۲۰۲۱ و ماه می ۲۰۲۳ بیشتر از ۵۰ فرمان محدود کننده برضد زنان و دختران افغانستان صادر کرده‌اند. این فرمان‌های طالبان نه تنها حقوق زنان و دختران، مانند حق آزادی رفت‌وآمد، آزادی پوشش، سلوک و رفتار، دسترسی به آموزش، اشتغال، سلامتی و بهداشت و عدالت را محدود و به‌شدت توانایی زنان و دختران را در عرصه مشارکت در جامعه، دسترسی به خدمات اساسی و کسب درآمد، تضعیف می‌کنند؛ بلکه با کیبل و چماق و بستن و به زندان کشاندن زنان فریاد های آنان را در گلو هایشان نیز شکسته اند. فرمان های یاد شده یکی از نمونه‌های برجسته‌ تبعیض سیستماتیک علیه زنان افغانستان به‌شمار می‌رود. صدور این فرمان ها در ماه سپتامبر ۲۰۲۱ با منع آموزش دختران بالاتر از صنف ششم آغاز شده و آخرین فرمان نیز در ماه ی می سال جاری میلادی صادر شده که زنان افغانستانی را از کار در نهادهای سازمان ملل منع می‌کند. شگفت آور این که طالبان در این مدت بجای اینکه با صدور فرمانها به موضوع های مهم کشوری بپردازند؛ برعکس به خط و خال زنان پرداخته و روز تا روز عرصه ی زنده گی را برای آنان تنگتر ساخته اند.

گفتنی است که‌ رهبر طالبان در کنار فرمان های یاد شده یک سلسله فرمان های دیگری چون؛ ترغیب فرماندهان طالبان از چند همسری؛ ناجایز خواندن انتقاد از مقام های حکومتی؛ رعایت فرمان عفو از سوی اعضا و نیروهای های گروه طالبان؛ خود داری اعضا و مقام های طالبان از گرایش های قومی، منطقه ای و زبانی؛ به کار گیری واژه های پشتو بجای واژه های انگلیسی و فرمان های دیگری از این دست صادر کرده است؛ اما اعضا و مقام های ارشد طالبان نه تنها کم تر به این فرمان ها عمل کرده اند؛ بلکه هر روز بیشتر از روز دیگر از اجرای آنها تخطی می ورزند؛ اما اعضا و مقام های طالبان در اجرای فرمان های زن ستیزانه و  زبان، فرهنگ و علم ستیزانه با شدت و جدیت عمل کرده اند. هرچند گزارش هایی حکایت از زندانی شدن بیش از ۲۵۰۰ اعضای طالبان دارد؛ اما این رقم نظر به حجم و گسترده گی اعضا و مقام های طالبان چون اعدام های صحرایی، کشتار های بیرحمانه ی نظامیان پیشین، تجاوز های جنسی و شکنجه های بی رویه ی زنان اندک است.

رهبر طالبان پیش از این با صدور فرمان های گوناگون مانند گرفتن حق کار از زنان، منع آموزش دختران و وضع سایر محدودیت ها بر زنان زیر چتر شریعت سیمای زن ستیزانه و آموزش دشمنانه ی این گروه را به نمایش نهاده بود؛ اما این دستور اخیر پرده از روی رهبران طالبان به زیر افگند و دشمنی و بی باوری آنان را به علوم  و دانش های تجربی و غیرتجربی معاصر به اثبات رساند. این دستور اخیر ثابت کرد که رهبران و مقام های طالبان از داشتن سواد و دانش معاصر محروم اند و از این رو با ارزش های علمی جهان معاصر بیگانه اند. بیش از این از طالبان نمی توان توقع داشت؛ زیرا طالبان از مدرسه هایی فارغ شده اند که حتا فقه سنتی را به گونه ی درست نیاموخته اند و چه رسد به اینکه از دانش های دیگر آگاهی داشته باشند. اکثر رهبران طالبان توان خواندن و نوشتن را ندارند و حتا شیخ الحدیث های آنان از داشتن حتا سواد دینی محروم اند؛ زیرا آنان در مکتب ها و دانشگاه های دولتی و غیر دولتی درس نخوانده اند و صرف با خواندن چند تا کتاب فقهی در سطح پایین و پشت سر گذاشتن دور حدیث در مدرسه های دینی پاکستان به مقام مولوی و شیخ الحدیثی رسیده اند. هرگاه زنده گی واقعی طالبان مورد تحقیق قرار بگیرد، به بسیار ساده گی جعل و تذویر القاب های کذایی آنان آشکار می شود. 

طالبان که دست پرورده گان استخبارات پاکستان اند. هرچند استخدام افراد گوناگون بوسیله ی شبکه های استخباراتی ممکن است؛ اما افراد ناآگاه و ساده لوح دین دار مثل طالبان ابزار خوبی برای این شبکه ها اند تا با استفاده از ساده گی و نادانی آنان زودتر به اهداف شان برسند. چنانکه ملاعمر یک ملای بی سواد بود و همین اکنون بسیاری از مقام های طالبان درست به خواندن و نوشتن آشنایی ندارند و حتا به سطح فارغان مدرسه های دینی هم سواد ندارند. ملا حسن رئیس الوزرا طالبان یک روز آیت ” واعتصمو بحبل الله جمیعا … را شمرده و نادرست خواند.

  شبکه ی آی اس آی که جز هدف نابودی افغانستان آرزوی دیگری ندارد؛ با استفاده از نادانی طالبان چنان آنان را تلقین کرده که برای همیش در ذهن آنان رسوب نماید. این فرمان های طالبان زیر نام شریعت در اصل همان رسوبات فکری استخباراتی اند که مرحله به مرحله بوسیله ی رهبران طالبان صادر می گردد. شبکه ی آی اس آی تنها با تلقین های دینی بسنده نکرده و گاهی با استفاده از جعل های تاریخی به تلقین های تاریخی نیز متوسل می شود. چنانکه آی اس آی بخاطر دشمنی با هند، طالبان را واداشت تا تندیس بودا را فرو ریزند. بعید نیست که طالبان در رابطه به صدور دستور اخیر قربانی فریب جعل تاریخی ( کتاب سوزی اسکندریه) شده باشند و با صدور فرمان دیگری فتوای جمع آوری و سوختاندن این کتاب ها را صادر کنند و با این کار مرتکب جنایت فراتر از جنایت ادبی و فرهنگی شوند.

کتاب سوزى اسکندریه یکى از بحث انگیزترین مسائل تاریخ فتوحات اسلامى است. هرچند اولین بار در قرن هفتم هجرى به این مسئله اشاره شده است، ولى طى قرن های بعد، به ویژه در دوران معاصر مورخان و محققان فراوانى این موضوع را بررسى کرده اند که برخی ها آن را قبول و شماری هم آن را رد کرده اند؛ اما کم تر محققى از زاویه دید فتوحات اسلامى به موضوع نگاه کرده است. در روایت ها آمده است که‌ عمرو بن عاص فرماندار مصر این پاسخ را از حضرت عمر :”اگر آن چه در آن کتب است موافق است با آن چه کتاب اللّه بر آن مشتمل است، پس خداى سبحانه ما را از آن بى نیاز دارد و اگر مضامین آن کتب مخالف است با آن چه در کتاب الهى است، ما را حاجتى به آن نیست باید که در اعدام آن ها بکوشى” دریافت کرده است. این روایت آنقدر مغشوش است که حتا در مورد وقوع زمانی آن اختلاف نظر وجود دارد. شماری وقوع این حادثه را در فتح اول اسکندریه و شماری هم در فتح دوم اسکندریه در دوران خلافت عثمان ذکر کرده اند.

اینکه طالبان دیروز چگونه فرمان هایی صادر کردند و امروز  فرمان بیرون کردن کتاب های غیر فقهی را از کتابخانه های دانشگاه های خصوصی صادر کرده اند و با این دستور میخ های فولادین را بر دروازه های دانش بشری کوبیدند و جنازه ی علم را به گورستان تاریخ سپردند. بیش از این از طالبان توقعی نمی توان داشت و تردیدی نیست که فردا دستورهای سخت تر و حتا وحشتناک تری را به اجرا بگذارند تا گلیم فراگیری علوم معاصر را از دانشگاه های آفغانستان جمع نمایند.این در حالی است که دانشگاهها مرکز آموزش و علم است و موجودیت کتابهای مختلف که مبین نظریه های گوناگون فقهی، کلامی و اخلاقی مذاهب مختلف است، در کتابخانه های آنها لازم و ضروری است، اما رهبران طالبان با صدور دستور های جدید نه تنها بیرون کردن کتاب های غیرفقهی؛ بلکه آزادیهای سیاسی و اجتماعی دانشگاهیان و در کل مردم افغانستان را نیز محدود و محدود تر می کنند.

. با توجه به نافهمی ها، کج رفتاری ها و وابستگی های استخباراتی رهبران طالبان بعید به نظر می رسد که آنان به این زودی ها سر عقل بیایند و با پس گرفتن این فرمان ها از بردن افغانستان به عصر حجر خودداری کنند.آنگاه که سر عقل آیند، دیر خواهد بود. زیرا طالبان متشکل از جنگجویانی اند که تحت فشار آی اس آی زیر یک چتر جمع شده اند. این چتر به زودی دریده خواهد شد  و حکومت طالبان امروز یا فردا از هم می پاشد. تاسف بار این است که رهبران طالبان خواسته و ناخواسته بنیاد های آموزشی، علمی و فرهنگی مادر وطن خویش را به دستور نظامیان و ملا های جاهل و سود جوی پاکستانی تخریب می کنند. با تاسف که رهبران و اعضای گروه ی طالبان شهامت آن را ندارند که بی هراس از  ” ترکان تیر انداز ” ،” طعنه ی تیر آوران رگ غیرت ملی و حتا رگ پشتونی آنان را تحریک نماید. بنا براین افغانستان و مردم آن ناگزیر اند که نه تنها فصل سیاه و ویرانگری از زن ستیزی، آموزش ستیزی و دانش ستیزی بلکه؛ زبان ستیزی و فرهنگ ستیزی و قوم ستیزی را تحت حاکمیت خود کامه ی طالبان پشت سر بگذارند تا نسل قهرمانی از زیر آتش و خاکستر این سرزمین سر بلند کنند و زمین را زیر پای طالبان به آتش بدل نمایند. یاهو

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا