خبر و دیدگاه

جبهه ی مقاومت ملی محورداغ سیاست های ضد طالبانی

چبههء مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود ازنخستین جریان های سیاسی بود واست که به تحویلدهی قدرت دریک برنامۀ امریکایی ـ پاکستانی وقطری نه گفت وموضع جدی سیاسی ـ نظامی را دربرابر گروه تروریستی وفاشیستی طالبان اتخاذ کرد. وبا تعهد ومسئولیت برای آزادی مردم وکشوراززیر چنبره ء الیگارشی قومی ـ ملایی طالبانی تا این دم گام های عملی برداشته است.
جبههء مقاومت ازهمان روزهای موضع گیری روشن وشفافش برای آزادی وایجاد حاکمیت برخاسته ازارادهء آزاد سیاسی مردم با توطیه های پیچدهء استخباراتی هم دردرون جامعه تاجیک وهم درتراز نهاد های «سیاسی ـ مدنی» جوامع واقوام برادرمواجه شد وروزهای دشواری را پشت سرگذاشت؛ بیشترین خنجرهای درونی را مهره های تاجیک تبارآی.اس.آی. به جبهه زدند. اتهام بی برنامگی وایجاد دسته های فیسبوکی وهیاهوی دهن های کرایی محل گرایان تاجیک با چاشنی پنجشیری ستیزی علیه مقاومت حربه ها شناخته شده دیگری بود که از صبح تا شام ازبلندگوهای کرایی واستخباراتی بلند بود واست واین بازاریان مکاره حتی با پسوند ملی جبهه به مخالفت برخاستند. یکی ازاتهام های معمول ورایج بی برنامگی جبهه، تن ندادن آن به شعارهای تجزیه طلبی، کنفدرالی وفدرالی بود که باواقعیت آمیزش، پراگندگی ودرهم تنیدگی اقوام درکشورهیج سنخیتی نداشت وندارد.
دشمنان وحریفان بیرونی جامعه ازهمان نخستین روزها به جبهه، هویت تاجیکی زدند تا به لحاظ سیاسی واجتماعی مقاومت را تجرید کنند. مساله دیگری که برای تضعیف وجههء سیاسی ونظامی جبهه به کارگرفته شد، اعلام جبهه های موازی بود که اگر جبهه آزادی را استثنی قراردهیم، دیگران نام های مجازی اند تا واقعی.
یکی از دلایل اصلی به فرازآمدن سیاست های مقاومت این است که سیاست انتظاروجلب توجه ترحم طالبان برای دریافت ماموریت ومادونیت سیاسی به پایان رسید. وطالبان نشان دادند که دراین الیگارشی جایی برای مخالفان سیاسی، رقیبان ودشمنان اجتماعی وفرهنگی وجود ندارد. ودغدغهء « حکومت همه شمول، انتخابات، حقوق بشر، حقوق زنان، آزادی، دموکراسی …» درتفکر وسیاست طالبانی وراجی وهرزه گویی بیش نیست.
جبهه مقاومت به رغم آن همه حملات توانسته است گام هایی رابرای وحدت عمل شاخه های پراگنده جمعیت اسلامی درمبارزه با طالبان بردارد. جمعیت اسلامی به رغم دچاربودن دربحران مزمن تشکیلاتی ورهبری، دارد گام هایی را برای اتحاد عمل برمی دارد. جمعیت حتی دریک اتحاد عمل هم ظرفیت بزرگی را در مبارزهء سیاسی ـ نظامی با طالبان دارد.
با این همه توطیه های چند لایه درونی دردرون جامعه ء تاجیک ودرترازنهاد های « سیاسی ـ مدنی» وقومی جوامع واقوام برادرعلیه مقاومت،جبهه ازاین خط کشی های مخالفان عبورکرد. نشست های مسکو، دوشنبه ونشست سوم ویانا به خوبی نشان داد که جبهه خط های ایدئولوژیک دیروز، ارتباط داشتن به یک محل، یک جامعه، یک قوم، بازارکساد چهره های تکراری ودورزدن های باطل را پشت سرگذاشته است. رابطهء منطقه یی وجهانی آن بهبود یافته است. و توانسته است با هوشیاری ودوربینی جایگاه خودرا درشکلگیری مناسبات جدید بین المللی تعریف کند.
اما با این همه جبههء مقاومت درآغازیک راه پرپیچ وخم ودشوارقراردارد. مقاومت نباید دنبال پیوستن نیروهای سیاسی وفکری به خودش باشد، بلکه باید پلاتفرم سطح همکاری اش را با تمام نیروهای چپ، ملی گرا، تحول طلب ودرگام نخست همه نیروهای ضد طالبان تدوین کند وبه اجرا بگذارد وگام های عملی بیشتررا دراین راه بردارد. توجه کامل به عرصه نظامی برخلاف این همه ادعاهایی « راه حل سیاسی» یگانه چاره وراهکاری است که درفرجام می تواند راه را برای حل سیاسی پایدارمبتنی بردخالت مردم درسیاست وقدرت بازکند ومنجربه یک ساختارمردم سالارشود ونه « حکومت همه شمول». ازاین رو باید سطح همکاری بین نیروهای مسلح مخالف طالبان دروجود یک جبهه نظامی فراهم شود.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا