خبر و دیدگاه

راه اندازی ریفراندم درفضای مجازی _ بخش سوم

بخش سوم
آیا غیرازفدرال وتجزیه راه حل دیگری برای حفظ همین جغرافیه وجود دارد؟
به نظرنگارنده، اگرنیمی ازتوان وانرژی جامعه که برای تجزیه دریک جنگ خونین سپید ناشدنی صرف خواهد شد ویا درکشمکش های خونین بین اقوام درایالت های فدرالی برسرتصاحب بیشترقدرت قومی به هدرخواهد رفت، معطوف به مبارزه نظامی وسیاسی برای آزادی اززیریوغ،ستم اجتماعی وجنسیتی طالبان شود، نیروهای سیاسی ومردم خواهند توانست بروضع موجود غلبه کنند وطالبان را براندازند. درمیدان خالی نظامی ـ سیاسی این طالبان اند که براریکۀ قدرت جولان می دهند. نفس اندیشه ء انصراف ازمبارزۀ نظامی وتبلیغ این که جنگ راه حل نیست درواقع دفاع ازحاکمیت تروریستی وفاشیستی است وبه سود تداوم سلطۀ نامشروع طالبان تمام می شود. وآب این لاطایلات به جوی طالبان می ریزد. گام نخست برای همه نیروهای ملی،چپ ومعتقد به آزادی، برابری وبرادری همین است که طالبان برانداخته شوند. درغیرآن دادن شعارهای بلندبالا وفاقد پشتوانۀ سیاسی ونظامی به پشیزی ارزش ندارد. ودعوای« بستن اسپ مسافردرخانۀ ملک» است. حتی همین دولت های ذیدخل در قضیه کشوربالای لافوک های سیاسی سرمایه گذاری نخواهند کرد وبا طالبان با این شیوه تعامل می کنند. کسی بالای سُراب سرمایه گذاری نمی کند. تعامل سازمان های استخبارتی بیرونی با این حلقه ها وسرباندها بیشتربرای خبرکشی وترویج بیشترجاسوس بازاری است.
اگرپس ازبراندازی طالبان ما بتوانیم صاحب قانون اساسی شویم که درآن تمرکز اصلی روی ساختاردموکراتیک ونامتمرکزغیرفدرالی معطوف شود؛ قدرت درسطح افقی( بین سه قوای حکومت) وبه طورعمودی (بین مرکزومحلات) به گونۀ عادلانه ودموکراتیک تقسیم شود؛ رییس جمهورازهرسه قوا جدا وبه عنوان هماهنگ کننده قواعمل کند؛ ارگان های محلی قدرت دولتی ازدهکده تا ولایت به طورمستقیم ازجانب مردم انتخاب شوند؛ خدمات اجتماعی، فرهنگی، مساله تولید، مالکیت برزمین، چراگاه ومنابع آب به اداره دموکراتیک مردم درمحلات سپرده شود؛ انتخابات نمایندگی بین احزاب سیاسی برگزارشود؛ ارگان های اداری ـ سیاسی دولتی برپایه نفوس، ویژگی های قومی، زبانی وفرهنگی ایجاد شود؛ برای حل تنش های اجتماعی وقومی به جای مجلس سنا، شورای دموکراتیک اقوام به عنوان یک اتاق پارلمان تشکیل شود … دراین صورت فورم وشکل دولت به طور قطع حایزاهمیت اساسی نیست.
فرایند دولت ـ ملت سازی باید ازدولت ملی برمبنای وحدت سیاسی همه جوامع واقوام برادربه گونه دموکراتیک آغازشود وملت باید مجمع داوطلبانه همه جوامع واقوام برادربا حفظ هویت های اجتماعی، فرهنگی وتاریخی شان تعریف شود، نه استحاله همه دریکی. هویت ونمادهای ملی به جای تک قومی، بازتاب دهنده روشن همه جوامع واقوامی باشد که دراین سرزمین زندگی می کنند. این کوتاه ترین فرایند گذارازبحران های گستردۀ سیاسی، اجتماعی، ملی، قومی واقتصادی به ثبات درکشوراست.
اما گرۀ مشکل درکجا است؟ معضل اصلی این است که نیروها ونهادهای سیاسی ضد طالبان مسئولیت احساس نکردند تا دربحرانی ترین وضع با هم متحد شوند، درکنارمردم بایستند، مردم را با تمام درد ورنج وآلام شان تنها گذاشتند وهرکس یک سروگردن جانش را ازمعرکه بیرون کشید. وعملا ازجبهه های مسلح ضد طالبان حمایت نکردند؛خود شان هم نتوانستند نهادهای نظامی بسازند وتلفیق منطقی بین مبارزۀ سیاسی ونظامی ایجاد کنند. «برگزارکنندگان ریفراندم درفضای مجازی» تنها بلد اند هیاهوی راه بیاندازند وهیچ اراده ء برای شرکت درمبارزه مسلحانهء آزادیبخش ومبارزه سیاسی میدانی وعملی ندارند. آنها توقع دارند دوباره بیرونی ها بیایند وبا ریسمان شان کشوررا تجزیه کنند ویک گوشه را به این ها بسپارند و این ها بشوند حاکم دهکده ویا فدرال بسازند وآقایان را ببرند به عنوان نخست وزیرایالتی بنشانند وهمین. شعارهایی که با درد مردم درلحظۀ کنونی رابطه ندارد. برای تحقق هرخواستی بایدهزینه کرد. باید به مبارزۀ سیاسی ـ نظامی توسل جُست. جالب است که «منادیان ریفراندم» با جبهه های مسلحی که دربرابرطالبان می جنگند نه تنها خصومت، بلکه به دشمنی برخاسته اند. هروروز می شنویم که چی تعداد از بیشترین تاجیکان درزیررهبری جبهه مقاومت برای هیچ کشته شدند. مگربرای به دست آوردن اقتدارمشروع باید به تگدی سیاسی وجاسوسی دست زد؟ عدالت وآزادی بدون هزینه به دست می آید؟ خوب شاید طرح این باشد که پیشبرد شیوۀ مبارزه سیاسی بهتر است!
مبارزه سیاسی، عمل است ونه حرف زدن درفضای مجازی. این آقایان درچی میدان سیاسی برای رهبری وبسیج مردم قراردارند؟ خود بهترازدیگران می دانند. وضعیت طوری است که بدون پیوند زدن مبارزه سیاسی نهاد های سیاسی وصنفی ز نان با مبارزات مسلحانه ی نهاد های که درصف پیکارآزادیبخش با طالبان قراردارند، مبارزۀ سیاسی به تنهایی راه به جایی نخواهد بُرد. کسی آزادی را مفت نمی دهد. طالبان برای حاتم بخشی میراث قبیله یی و«ملاکراسی» نیامده اند. باید برای آزادی حد اقل درکنارنیروهایی قرارگرفت که بانثارخون شان درمیدان دربرابرطالبان می جنگند. مسئولیت ما است تانهاد های سیاسی وصنفی را دریک جبهه فراگیرملی با نهاد نظامی همسوبسازیم. وقتی نه درمیدان سیاسی ونه نظامی قرار داریم، ونه برای همسویی با نیروهایی مسلح ضد طالب نظرمساعد داریم، بهتراست ازلاف زدنها، عوامفریبی وپوپولیزم احترازکنیم تا درد ومصیبت مردم با شعارهای دهن پرکن بیشتر نشود.
(پایان)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا