خبر و دیدگاه

افغانستان در منجنیق ائتلاف های موقت بازیگران منطقه و فرامنطقه

 

در تعاملات کنونی جهانی میان قدرت ها و شبه قدرت ها، معنای اتحاد ها به کلی متحول شده است. وضعیت طوری شده است که میان قدرت های جهانی، منطقه ای و بازیگران مستقل که توانمندی نقش آرایی در تعاملات را دارند، اصلا اتحادی وجود ندارد و ائتلاف های موقتی توام با عدم صداقت و نیرنگ بازی ها، میان بازیگران تاثیر گذار، یک رسم معمول است و این است که معضل افغانستان، به شکل معلق باقی مانده است. امریکا، انگلیس، پاکستان و غرب در یک طرف قضیه ودر حمایت از طالبان و روسیه و چین و ایران در طرف دیگر قضیه در میان حمایت از طالبان و تلاش برای بدیل آن ، قرار دارند. سردرگمی و ابهام روی سرنوشت افغانستان منحیث یک متغیر وابسته به متغیر مستقل نظام های منطقه ای و جهانی، به اساس فقدان این اتحاد ها میان بازیگران مختلف محسوس است. هیچگاه امریکا با انگلیس و غرب و پاکستان در یک ظرف کلی نمی گنجند. از سوی دیگر، وضعیت ظاهری میان روسیه، ایران و چین، وضعیت اتحاد نیست؛ راهبردی که فیصله کن باشد. بنا آنچه در رابطه به وضعیت و سرنوشت افغانستان، دیده می شود، ائتلاف موقتی روی منافع امنیتی و اقتصادی به صورت فردی و انحصاری است. سوء ظن ها، برداشت های امنیتی و استفاده ابزاری از وضعیت و موقعیت های پیش آمده، چنان نشان می دهد که برنامه دراز مدتی برای افغانستان و منطقه وجود ندارد. 

پاکستان و چین در یک تفاهم راهبردی روی حفظ طالبان توافق دارند و یک مثلث تعامل عمیق فکری را روی گزینه طالبان، بوجود آورده اند. پاکستان در نزدیکی چینی با طالبان، نقش موثر بازی کرده است و هردو را تا سرحد اعتماد امنیتی و اقتصادی، کشانده است. در حالیکه همین پاکستان در برنامه راهبردی امریکا وانگلیس، نیز شامل است. هر سه ضلع این بازی روی تقویت و حفظ طالبان در قدرت، اشتراک نظر داشته اند. به این حساب نوعی از تضاد و تقابل دیدگاه ها میان چین و دو ضلع دیگر مانند انگلیس و امریکا، گم است. این حالت سردرگمی و ابهام ناشی از پیچیدگی بازی است. 

ایران و روسیه در یک ده ضلعی امنیتی روی گزینه های احتمالی بوجود آوردن یک محور مقاومت در شمال و غرب افغانستان، فکر میکنند، ولی این فکر هنوز هم یکی از دو گزینه ها برای آینده نقش این کشور ها در تعاملات افغانستان محسوب می شود. چین در مسائل بزرگ و جهانی با روسیه و ایران ائتلافی را بوجود آورده است. در حالیکه در قضیه افغانستان، مسیر متفاوت و جدا را پیش می برد.

امریکا و انگلیس برای پیشبرد بازی بزرگ جدید در آسیای مرکزی، روی نقش مدیریتی پاکستان حساب باز کرده اند. این حساب باز کردن ها روی گزینه پاکستان، برای فعلا به علت تشنج و وخامت اوضاع سیاسی و امنیتی در پاکستان، معلق مانده است و حالت انتظار را تجربه می کند.

پاکستان با تمام جناح ها بازی می کند؛ هم چین و هم انگلیس و امریکا. ایران در یک رایزنی با پاکستان قرار دارد تا منافع امنیتی اش با تشدید حملات بلوچ ها، تامین و برای حفظ آن تلاش می کند. معمای امنیتی پیرامون افغانستان، اگرچه ظاهرا در گروه ائتلاف های موقتی است، اما آن چه که گفته شد، معمای امنیتی میان بازیگران منطقه ای و فرامنطقه، برای طالبان میدان بیشتر داده است. بسیاری از بازیگران مطرح در میدان افغانستان البته در بعد خارجی، دست به کار شده و با ایجاد شبکه سازی ها، در تلاش بستر سازی برای همکاری و رقابت هستند. این شبکه ها در دوسطح داخلی از مهره های اساسی نظامی و سیاسی، قشر تکنوکرات و در سطح خارجی از قدرتمند ترین کانال اطلاعاتی ساخته شده است. سیاست کانال سازی و استفاده از ظرفیت های بومی، نتیجه ی خوبی داده است. طالبان که قدرت سیاسی را در دست دارند، خود نمونه کاملی از یک کانال ایجاد شده توسط سازمان های اطلاعاتی هستند. به همین ملحوظ است که جنبش های سیاسی و حرکت های مطرح در میدان افغانستان، بعداز سقوط جمهوریت در تنگنای عملکردی قرار گرفته اند و بنا بر عدم علاقمندی بازیگران منطقه و فرامنطقه، روی شان کسی حساب باز نمی کند. روسیه و چین، علی رغم آن که در تغییر ماهیت نظام بین الملل از نظم خالص امریکایی به چند قطبی مورد نظر، هم نظر هستند، اما در موضوع افغانستان، حساب های جداگانه باز کرده اند. ایران در این میان متناسب با توانمندی هایش، در میدان جنگی و سیاسی، جنبه کاربردی دارد. پاکستان و ایران همزمان با استفاده از کارت مهاجران افغانستانی، در تلاش برهم زدن هرنوع توافق قبلی با طالبان هستند که قرار است میان چین، روسیه و امریکا و غربی ها به وجود بیاید. شاید تصورش مشکل نباشد که همین موضوع مهاجران خود بعد امنیتی قضیه سیاسی افغانستان است. چین با حساب های بزرگ و خرچ و دخل های بی شماری، چشم تیز بین اش را به معادن، بازار و میدان افغانستان دوخته است. این کشور در تلاش است تا بواسطه کارت اقتصادی و مالی، از افغانستان که منحیث یک قطب ترانزیتی کار میدهد، استفاده برد. روس ها نگران وضعیت امنیتی، تعدد گروه های تروریستی در شمال و شمال شرق افغانستان، افزایش قاچاق مواد مخدر و ایجاد ارتباطات نزدیک طالبان با چین،  پاکستان وهمزمان با ایران است. نقش اتحادیه اروپا و امریکا و انگلیس، یکسان نیست. علی رغم آن که هرسه کشور، در یک خط فکری در مورد افغانستان، حرکت می کنند، در مواردی بسیار اختلاف دارند. بسیاری از کشور های اروپایی و امریکا با طالبان ارتباط نزدیک دارند و از مراودات غیر متعارف اطلاعاتی، بهره می برند. ایرانی ها با بهانه های مختلف،  آب، تنش های مرزی و ایجاد گروه های تروریستی که توسط طالبان تمویل می شوند، در تلاش استفاده از ظرفیت های خفته میدان افغانستان است که برای نقش این کشور مهم پنداشته می شوند. مثلا فاطمیون، احزاب شیعه، گروه های مقاومت و دسته جات و مفرزه های سیاسی که قبلا توسط این کشور، حمایت و پیشتیبانی می شدند.

پاکستان از نقش روبه افزایش تی تی پی منحیث یک بازی گر مستقل امنیتی و اینکه این گزینه می تواند در اختیار منطقه قرار گیرد، به شدت نگران است. به همین لحاظ در تلاش است تا گزینه های مختلف مخالفان طالبان و عناصر عمدتا غیر پشتون را در یک مدار جدید گرد آورد، تا فردا اگر طالبان به منافع امنیتی اسلام اباد پشت کنند، از این گزینه استفاده کند و منافع خود را حفظ کند. ارتباطات رهبران فراری و جهادی افغانستان که در ضدیت با طالبان و در بیرون از افغانستان، قرار دارند، با پاکستان گرم شده است. بعضی از رهبران طالبان از پاکستان حرف شنویی مستقیم دارند و مطابق اجندا های سیاسی و امنیتی آن حرکت می کنند. اما یک تعداد دیگر، از مدار خالص پاکستانی بودن، بیرون شده و در خدمت منافع منطقه و فرا منطقه فرا گرفته اند. این مسئله برای اسلام آباد، سخت نگران کننده است و به این اساس است که پاکستان در صدد یافتن بدیل های احتمالی برای طالبان است. 

مجموع فضای بازی موجود در میدان افغانستان، نشان میدهد که ائتلافهای موقتی میان بازی گران منطقه ای و فرا منطقه ای، تنها صورت امنیتی و احتیاطی دارد. در بعد امنیتی معمای امنیتی، نقش قوی ای در سازه ها و تصورات هر بازی گر از  دیگران خلق می کند. در بعد سیاسی، هیچ برنامۀ برای آینده وجود ندارد؛ جز برنامه های امنیتی که به ضرر نظم و امنیت منطقه است و هر بازی گر آن را مطابق منافع خود، پیش می برد. همه در تلاش اند تا با استفاده از کارت طالبان، گزینه احتمالی تعامل گزینشی را در دستور کار قرار دهند. در بعد فرا منطقه، همانطوریکه تصور می شود، قضیه افغانستان مرتبط با قضایای سایر نقاط در جهان است و خصوصیت معطلی دارد. این کشور هم میدان بازی سیاسی است، هم میدان کشمکش های اطلاعاتی و جنگی و هم خصوصیت معطلی دارد برای امتیاز گیری های بعدی. معلوم می شود که ائتلاف های موقت در این کشور، ائتلاف های امنیتی اند و این حس بد بینی است که این ائتلاف ها را به وجود آورده است، نه فکر سیاسی که منجر به اتحاد میان دولت ها و بازی گران شود. پس ائتلاف های موقتی امنیتی بدیلی شده اند برای اتحاد های سیاسی سازنده که بتواند تضمینی باشد برای آینده منطقه. هیچ امیدی برای بهبود وضعیت در افغانستان تحت کنترل طالبان وجود ندارد و این گروه کماکان به حکومت استبدادی خود ادامه میدهد و هر روز خون بیشتری می ریزد. تعصب و خود بزرگ در وجود این گروه متحجر هر روز ریشه دار تر می شود و منطقه هم چون منافعش در گروه عملکرد های این گروه است، به آن روی خوش نشان می دهد. فرا منطقه که خود بانی این گروه است و برای حفظ آن در قدرت سیاسی، هر کاری ممکن را انجام خواهد داد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا