خبر و دیدگاه

فریب ناتمام آی.اس.آی.

ماه عسل رژیم ولایت فقیه ورژیم پوتین ازنسل رومانهای تزاری باگروه تروریستی وفاشیتی طالبان درحال تمام شدن است واین جرثومه های دورۀ سنگی دوباره به همان موضع و آبشخورهای برمی گردند که فلسفۀ وجودی شان را در۱۹۹۴درپستوخانه های سازمان های استخباراتی برمحورآی.اس.آی. رقم زده بود.
به هرصورت افغانستان کشوری است که پس ازموجودیتش درقرن نوزدهم پیوسته سرنوشت ملی وسیاسی آن درپایتخت های قدرت های استعماری ورقیب قلم زده شده است وامتداد آن سیاست ها تاکنون دمارازروزگارمردم کشیده است. واما زخم های این مردم وسرزمین زمانی بیشترچرکین وخونین شد که قدرت های بزرگ سرنوشت این مردم وسرزمین را به دست مخلوق دیگراستعماری خود پاکستان سپردند. وبرنامه های های پاکستان بزرگ وافغانستان بزرگ همه چیزرا درکام نیستی فروبُرد وازسرزمین فلسفه، شعر، ادب، فرهنگ وتمدن، موجوداتی ساخت که مایه ننگ برای هرشهروند آن است: مردمانی که بشریت رابه مواد مخدرآغشته ساختند،جرم وجنایت سازمان یافته وتروریزم را به بیرون صادرمی کنند، به جای فراگیری دانش، انتحاری وانفجاری پرورش می دهند، دست گدایی شان از شرق تا غرب دراز است وبه آن افتخارمی کنند،به جای دبستان، دبیرستان ودانشگاه مدرسه می سازند تا شیوۀ کشتن انسان را آموزش بدهند، درمیان همه مردم جهان به بی سرنوشت ترین مردم دنیا به لحاظ ملی وسیاسی تبدیل شده اند، نه سده ها، بل هزاره ها ازقطار کاروان روبه تکامل بشری، آفریده های حیرت انگیز بشر ودستاوردهای که به دست معجزه گرانسان آفریده می شود عقب افتاده اند….
یکی ازدردآورترین زخم ناسورما به بیراهه کشیدن افکارداخلی وجهانی توسط رسانه ها «جامعه مدنی» و« رسانه یی» است که «اطلاع رسانی»، «تحلیل سیاسی» و«تعلیل» رویدادهارا به پیشۀ پردرآمد برای رزق، مواجب گیری وپول درآوردن تبدل کرده اند. دروغگویی، چیستان گویی وگزکردن ازخیالات وپندارهای غیبگونه به بیشترشدن بیننده، شنونده وخواننده منجرمی شود وسبب بی واسطۀ افزایش درآمد است. دست اندرکاران رسانه به جای روشنگری وبازکردن گره های فروبسته مردم وسرزمین جن زدۀ شان، گند ترویج می کنند ولاطایلات می بافند.
ازشروع تحویلی قدرت به طالبان توسط سیا وآی.اس.آی. رسانه ی صوتی وتصویری فراوانی دربیرون ازکشوربه کمک سازمان های جاسوسی ساخته شد وهرکدام برای توجیه جنایات سازمان یافته سردمداران کاخ سفید وشریکان به توجیه گری پرداختند ویک نیروی قرون وسطایی دست آموزسیا وآی.اس.آی را به دسته های تندرو، کندرو، میانه رو، انقلابی، ارتجاعی،نوگرا، محافظه کار، محورقندهار، محورکابل، محورپکتیا، یکی طرفدار زن ودیگری زن سیز… تقسیم ودرجه بندی کردند واین بازارشایعات و«اخبارسرچوک» هرروزگرمتروپررونق می شود. تبلیغات رسانه یی مردم را درجایگاهی« بُزوجولغمان» قرارداده است وهمه منتظر اند که این قُچ ها به هم گلاویز شوند تا لقمه ی به روباه میسر شود.
درحالی که طالبان درتفکر،سیاست، پیشبرد اقدامات سرکوبگرانه واِعمال تبعیض قومی علیه غیر پشتون ها، تمامیتخواهی، تقسیم وترکه داروندارمردم غیرخودی وسیاست های فاشیستی تافته ی جدا بافته ازیک دیگرنیستند وتنها مواجبگران رسانه یی چنین خط هایی را برای فریب وسیاست دفع الوقت ترسیم کرده اند. این که درمیان یک گروه آن هم درکشورما اختلاف وسلیقه های مختلف وجود نداشته باشد، ازمحالات است؛ اما طالبان درسرکوب غیرپشتون ها، سرکوب شیعه ها، سلب مالکیت ازغیرپشتونها، انحصار قدرت به گونۀ قومی، برپایی حاکمیت قومی زیرنام بلاگردان اسلام، نماد سازی های قومی به جای ملی، ایجاد وحمایت ازگروه های تروریستی ونوکری برای قدرت های بیرونی که حفظ حاکمیت قومی شان را ضمانت کند، هیچ اختلافی با هم ندارند وموج های سیاست وتفکرطالبانی به موارد یاد شده به طور کامل گره خورده است. حال چی تفاوت می کند که غیبت الله باشد، حقانی، برادر، یعقوب ویا هرمزدورونوکردیگر.
واقعیت مسلم درمورد تبدیل کردن طالبان به شاخه ها وزیرمجموعه ها چیست؟ دردورقبلی طالبان با واکنش سخت روسیه، ایران، هند دولت های آسیای میانه مواجه شدند وآی.اس.آی. این بارطالبان را به چند بخش تقسیم کرد وهربخش طالب را به آخُرهای جداگانه بست تا همه ازطالبان حمایت کنند. وتا حال درمورد برسراقتدارماندن طالبان اجماع جهانی وجود دارد وحتی بین دولت های متخاصم برسرطالبان وجه اشتراک از وجه افتراق بسیاربیشتر است. این یعنی کلاه گذاشتن آی.اس.آی. برسرپوتین وپوتینی ها، جمهوری ولایت فقیه ایران، هند، دولت های آسیای میانه ودیگران.( ادامه دارد)
فریب ناتمام آی.اس.آی.
بخش دوم
آی.اس.آی. صحنه نمایش را درداخل وبیرون کشورما طورهنرمندانه آراسته است که درداخل همه رده های سرخ،سبز، سفید وسیاه قومی را دردوسوی مرزمتحد کرده ودربیرون هم برای بلندبردن وجۀ سیاسی طالبان آنان را خوراک خوش خوربرای مخالفان ودشمنان دیروزی شان درتراز منطقه وجهان ساخت. نخستین اقدام جرنیل های پاکستانی برای دوباره به قدرت رساندن طالبان این بود تا گروه دورۀ سنگی را ازدهلیزهای کرملین وقصرپوتین نمایش بدهد. ودستگاه استخباراتی روسیه وپوتینی ها درتعامل ومماشات با یک گروه تروریستی دست همه را ازپشت بستند؛ به ریکلام طالبان درترازجهانی پرداختند وچند نوبت تعدادی ازمزدوران ودوره گردان سیاسی را به طواف آنها به کرملین بردند. رژیم ولایت فقیه پستوخانه های خودرا برروی طالبان گشود وسپاه پاسداران به میزبان مهربان آنها تبدیل شد. پکن، تاشکنت، آستانه وعشق آباد دررقابت ازپذیرایی طالبان هیچگاهی عقب نماندند. تا زمینه انتقال وتحویل دهی قدرت به گونۀ بی درد سربه طالبان فراهم شد.
آی.اس.آی. ازدهه هشتاد قرن بیستم میلادی بدینسوتوانسته است رژیم کمونیستی چین را با سردمداران امپریالیستی امریکایی واروپایی یکجا درپشت سراهدافش درافغانستان ومنطقه قراربدهد. یهود، مسیحی،بودایی،ولایت فقیه وبیدین را یکجا باهم دردفاع ازترفندهای استخباراتی «اسلامی» اش درافغانستان بسیج کرده است. آری« سیاست بر اصل منافع» تعریف می شود، اما طالبان چی منافعی برای چین، روسیه،آسیای میانه، ایران وهند خواهند داشت؟ زمان بیشترنخواهد بُرد تا چند وچون این منافع برای همه روشن شود. درگام نخست ایران تاوان این منافع را درحال پس دادن است و روسیه درگام دوم قرارخواهد گرفت. با آن که همه این دولت ها با آی.اس.آی. درمورد به قدرت رساندن ومماشات با طالبان چیزی کمبود نگذاشتند؛ ولی آی.اس.آی. وطالبان سرزمین تحت سلطۀ وچنبرۀ خودرا به باشگاه تروریست ها تبدیل کردند که هدفش ایجاد تنش، بی ثباتی سیاسی وجنگ درکشورهای حامی طالبان است وآب این تروریست پروری به جوی سیا ومنافع کمپنی های فراملتی امریکایی ریخته خواهد شد. آی.اس.آی. ازیک سوهمه را درپشت سراهدافش درافغانستان قرارداد وازسوی دیگربرای چین، آسیای میانه، روس، هند وایران گروه های تروریستی را پرورش می دهد. وطالبان درنقش ماموران آی.اس.آی. این ماموریت را به خوبی انجام داده اند ودرحال اجرای آن اند
اما درمورد ایران، واقعیت این است که ازهمان نخستین سال های پایه گذاری جمهوری دست نشاندۀ امریکایی درکابل، سیا وآی.اس.آی. یکجاباشریکان ناتووموساد اسراییل پس ازبرکناری امیراسماعیل خان ازهرات ( او درواقع قربانی این پروژه شد) درغرب افغانستان با استفاده ازشبکۀ افغانی خود درهرات، نیمروز، فراه، هلمند علیه جمهوری اسلامی ایران دست به ایجاد شبکه های گستردۀ جاسوسی وتروریستی زدند که همه درپیوند با شبکه های تروریستی طالبان قرارداشتند ودارند. واین شاخه ها وچوچه ها با تحویلی قدرت به طالبان ازعمق به سطح آورده شدند واکنون آن پروژه ها درحال ثمردادن است. درواقع آس.اس.آی.، سیا، موساد با استفاده ازطالبان وشبکۀ جاسوسی کرزی وغنی ازهمان آغاز حفره های عمیقی را برای بی ثبات کردن ایران کندند ومهارت آی.اس.آی. درآن بود که درپشت این پروژه امکانات سیاسی، سلاح وپول جمهوری اسلامی ایران را علیه خود ایران استفاده کند. موساد،سیا وسازمان های جاسوسی غرب به روند فروپاشی جمهوری اسلامی، بی ثباتی سیاسی وحتی تجزیه ایران شتاب بخشیده اند. ووسیله ی اجرایی پیشبرد این پروسه آی.اس.آی. وشبکۀ استخباراتی طالبان اند که درنقش همکاران نزدیک موساد وسیا اجرای وظیفه می کنند.
آب، حقابه واین موارد صرف دادن انگیزه به جنگ وتحریک رژیم ولایت فقیه به جنگ است. آی.اس.آی. روی سیاه فاشیستی وتروریستی طالبان را درمورد مساله آب با ایران با ملمع «ملی گرایی» سپید می کند. راه اندازی جنگ زرگری با رژیم نظامی پاکستان نیزدرهمین راستا به راه افتاده است. آی.اس.آی.به تن قبیله گرایان دورۀ سنگ جامۀ گشاد «ملی گرایی» را پوشانیده است. وحال می خواهد تنش های قومی، فرهنگی، هویتی وسیاسی با طالبان را باشعارهای «ملی گرایی» گُم ودود کند. وواقعیت دردناک تاریخ بی عدالتی ملی،سیاسی وتبعیض سیستماتیک تاریخی را درلحاف «ملی گرایی» بی پیچاند. اگر پروژه خوش تیپه به بهره برداری سپرده شود ویا هزاران هکتارزمین درغرب کشورآبیاری شود. چیزی به غیرپشتون ها خواهد رسید؟به هیچوجه. این زمین های آبیاری شده مانند پروژه های سلف آبیاری به پشتون های پاکستان رایگان توزیع وکف شعارهای ضد ایرانی دردهن « ملی گرایان» بیهوده خشک خواهد شد.
اگرچین را استثنا قراردهیم که دنبال اهداف بلندمدت وهژمونی اقتصادی درمنطقه است وگام های سریع را برای سلطه برمنابع انرژی ومواد خام می بردارد وهمکاری اش با طالبان برای چپاول وتاراج مواد معدنی افغانستان صورت گرفته است؛ درمورد دیگران این آی.اس.آی. بوده است که کلاه کشاد همکاری با طالبان را برسرایران، دولت های آسیای میانه،روسیه وحتی هند گذاشته است. درواقع وسوسۀ آی.اس.آی. سبب شد که همه با دم مارزنگی بازی کنند. وحالا مارهمکاران دیروزرا نیش می زند وشیطان رها شده ازبوتل درگام نخست به جان ایران افتاده است وعنقریب جبهه دیگری ازجنوب علیه روسیه بازمی شود.
یاد مان نرود که پیشآهنگان سیا وآی.اس.آی. دراین پروژۀ کلاه گذاری خلیل زاد« وزیرخارجه طالبان» وحامد کرزی« مشاورسیاسی وهمه کارۀ طالبان» بودند وهستند واین تیم بود که طالبان را به موساداسرائیل،چین، ایران، روسیه، ترکیه وآسیای میانه وصل کرد. درواقع کارهمین پروژه با قطری ها بود که تحویل دهی قدرت به آسانی آب خوردن انجام گرفت وهمه این کشورها نیروهای نیابتی شان را درترکیه با تشریفات خاص مهمان کردند وزیرنظارت قراردادند تابرجبین طالبان وحامیان شان چین ظاهرنشود. صداهای حل سیاسی با طالبان در اصل زیرتاثیرنفوذ ترکیه، ایران، ازبکستان … برنیروهای زیرحمایت سیاسی واستخباراتی شان تحمیل شد وهنوزاین پروژه ادامه دارد. درحالی که همه میدانند ومی دانیم که طالبان به این یاوه گویی ها تمکین نمی کنند. طالبان نیرویی نیابتی اند که برخلاف تبلیغات معمول رسانه ی کمترین ارادۀ مستقل سیاسی برای حل وفصل مسایل سیاسی وملی درکشوررادارند وکارهیبت الله غایب را هم که جرنیل آی.اس.آی. به پیش می برد.آی.اس.آی. هرگروهی راکه مانع چپاول داروندارافغانستان وتشکیل پاکستان بزرگ شود ازسرراه برداشته است وکاروایی اش به طلسم جادویی برای پیشبرد سیاست وتفکر قبیله یی تبدیل شده است.
پایان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا