خبر و دیدگاه

دین من اسلامیت أست ، انسانیت نیست

بعد از خواندن بعضی پست ها در فیسبوک من مجبور شدم تا چند سطری درین مورد بنویسم .
درین یکی دو سال اخیر در رسانه های اجتماعی می خوانیم که ” دین من انسانیت است” . جالب این است که اکثریت در مقابل این جمله بی أساس و مضحک که “دین من انسانیت است”  خاموش هستند و حتی یک عده که از انسانیت واقعی  مطلق بیخبر اند مباهات هم می کنند که دین شان انسانیت است بدون اینکه بدانند انسانیت را از کجا آموخته اند.
انسان منحیث یک حیوان ناطق و با هوش به مانند هر حیوان اهلی به آموزش و پرورش نیازمند است. به انسان های جنگل های افریقا ، آمازون و یا آسترالیا نگاه کنید که این انسان ها آموزش و پرورش ندیده اند و به حالت وحشی مانده اند. برهنه قدم می زنند. کودک از پستان یک خوک شیر  می نوشد و یا دیگر مسائل که برای انسان که برای انسانیت آموزش دیده  مطلق غیر باور  است. انتروپولوژیست ها ازین حالات خوب با خبر هستند و میدانند و روی این انسان ها مطالعات صورت می گیرد. وقتی ما از نگاه  انتروپولوژی میدانیم که انسان قابل پرورش است و باید مدنی شود و زندگی را بیاموزد پس چگونه ما می توانیم یک انسان را یک انسان مدنی و اخلاقی بسازیم ؟
بلی ! سوال درین است که ما چطور و چگونه و از کجا می توانیم انسانیت را بیاموزیم . مرجع انسان شدن در جامعه بشری از نگاه انتروپولوژی ( بشر شناسی) و سوسیولوژی( جامعه شناسی)کجاست ؟
بیایید واضح تر موضوع را مطرح کنیم و آن اینکه یک جوان است و او هم نام من است و نام او فرید است . این فرید از طفولیت بی پدر و مادر بوده یعنی خانواده نداشته است . متاسفانه مکتب هم نرفته است و با کسان که یک چیزی بیاموزد برخورد نکرده است و اتفاقًا با دزد و جانی و قاچاق  برخورد کرده است . فرید چطور می تواند یک انسان خوب شود ؟ حتی اویکه تحصیل یافته است حقوق فرید را پایمال کرده است . اویکه سرمایه دار است ، فرید را استثمار کرده است . فرید در نتیجه از انسانیت به دور است . چنانچه ما ملا داریم ، تحصیل یافته داریم  تاجر پیشه داریم و خوب که مطالعه می کنید می بینید که انسانیت را نیاموخته است . پس مرجع آموختن انسانیت کجاست ؟ یگانه مرجع که این سوال را جواب می گوید دین است . بلی دین . همین دین که شما ریشخند می کنید . همین دین که شما مسخره می کنید . همین دین که هر کس از آن می ترسد و تصور می کند که دین باعث بدبختی شده است. اما اصل انسانیت در دین است . از پنج هزار سال با فرستادن  پیامبران  گوناگون خالق جهان خواسته است که شما یک انسان خوب باشید . انسان خدا شناس  را برادر  همدیگر خطاب کرد . نظافت را نصف ایمان قرار داد. آموختن علم را برای مرد و زن فرض گرادنید . استثمار و استعمار فرد از فرد را ممنوع  قرار داد. این دین بود که گفت اگر یک نفر را به قتل برسانی مانند این است که همه بشریت را کشتی. و اگر یک نفر را نجات دادی مثل این است که همه بشریت را نجات دادی . این دین است که می گوید منحیث یک انسان چه بخوری و چه نخوری که برای مزاج انسانی تو خوب باشد . این دین است که گفت به بنی آدم کرامت دادیم . این دین است زن و مرد را از نگاه مدنی مساوی اعلام کرد . این دین است که گفت در أمور مردم تجسس نکنید . این دین است که گفت برای اینکه مقام انسانیت را مقدم شماری به کسی سوظن نکن. این دین است که گفت با گرفتن سود مردم را استثمار نکن . این دین است که گفت دست یتیم را بگیر. . بلی ! پیامبران آمدند تنها برای آموزش و پرورش انسانیت . اما امروز چه می شنویم؟ دین ضرور نیست ؛ دین ما انسانیت است و اما نه می گوید که انسانیت را از کجا بیاموزیم.
قرآن می گوید و لقد کان لکم فی رسول الله أسوه حسنه. یعنی پیامبر خدا  بهترین نمونه ای زندگی است که از او پیروی کرد . گفته ای مشهور که آفتاب به دو انگشت پنهان نمیشود . زمانیکه مایکل هارت مؤلف کتاب پر نفوذ ترین صد شخص تاریخ را تألیف کرد و پر نفوذ ترین شخصیت تاریخ در جامعه بشری محمد ص را فهرست کرد زیاد تر فهمیدند که از کجا می توان انسانیت را آموخت .  چند ملا نادان  نه نماینده دین است و نه اینها توانستند تا انسانیت که دین به جامعه بشری پیشکش کرد درک کنند . دین گفت انسان آزاد است که خودش برای خود تصمیم بگیرد ، مذهبی دین را انحصار کرد . دین گفت دین تحمیل نمی شود و مذهبی دین را برای منافع خود تحمیل کرد . دین گفت زن و مرد از نگاه مدنی مساوی است و اما مذهبی زن را از همه حقوق انسانی محروم کرد
من انسانیت را از محمد آموختم و دین من اسلام است و کدام دین به نام انسانیت بدون نقش محمد  در جامعه بشری وجود ندارد .
فرید یونس
١٢ اکتوبر ٢٠٢٠

نوشته های مشابه

‫۴ دیدگاه ها

  1. جناب آقای دوکتور فرید یونس حق با شما است. آن عده افراد و یا اشخاصیکه نه تعلیم دین دارند و نه مطالعه از تاریخ بشریت، نا آگاهانه و جاهلانه به پیامیبر اکرم ص میپردازند و دین اسلام را به گونه خیلی زشت معرفی می‌کنند و به پیامبر اکرم ص تهمت می‌کنند. چون هنوز هم جاهل استند. فکر می‌کنند با چند سال که مکتب و یا مدرسه رفتند و چند جلد کتابی را خواندند آگاه و دانا شدند، و لی در حقیقت مانند همان گفتهٔ مشهور است که میگویند، نیمه طبیب دشمن جان و نینمه آگاه دشمن دین.
    همین گونه جاهلان خود صفت تاریخ دین اسلام را به دور پیامبر اکرم محمد ص گره می‌دهند حالا که حضرت آدم ع و بی بی حوا یکتا پرست و مسلامانان جنت نشین بودند، وزمانیکه به زمین آمدند نیز به یکتا پرستی و در قاعده دین اسلام به زندگی خویش ادامه دادند. و اگر ما به تاریخ قبل از آدم و حوا را هم نگاه کنیم دین اسلام یگانه دین در ساختار طبیعت وجود داشت و توسط جنیات و مخلوقان همان زمان دین اسلام در همین کره خاکی پاسداری و در عمل پیاده می‌شد. و اگر قبل از آن به مخلوقات آسمانی هم نگاه کنیم یگانه دین دین اسلام بود که در بین ملایک در آسمان‌ها گرامی داشت می‌شد ، پس آن عده کور های تاریخ باید بدانند که دین اسلام از ۱۵۰۰ سال به اینطرف نیست بلکه از زمان خلقت قلم و بحرها و زمین و آسمانها و سایر کهکشانها است. دین اسلام در زمان پیامبر اکرم ص به پایه تکمیل رسید نه آغاز.

  2. تشکر داکتر صاحب, به موضوع جالب و مهمی پرداختید. من میخواهم از یک دید دیگر به این موضوع اشاره کنم. دین انسانیت یا (انسانیت بخاطر انسانیت) یک ادعا یا شعار احساساتی/عاطفی است که توجیه منطقی وعقلانی ندارد و اکثرا برای سو استفاده از احساسات مردم بر ضد دین بکار گرفته میشود. انسانیت ( و اخلاق در مجموع) تنها میتواند دو مبنا یا محور منطقی داشته باشد, یکی مبنا یا محور خداخواهی یا انسانیت بخاطر خدا و دوم مبنا یا محور خود خواهی یا انسانیت بخاطر خود. مبنای سوم وجود ندارد. مبنای انسانیت دینی خدا خواهی و مبنای انسانیت غیر دینی خود خواهی است. به حرف دیگر انسان به دو دلیل انسانیت میکند. یکی بخاطر اینکه خداوند امر کرده است (چون انسان از خداوند اطاعت میکند و باورد دارد که مرگ و زندگی و مکافات و مجازات و سعادت و مصیبت در دست اوست). دوم بخاطر برآورده ساختن امیال, خواهشات و اهداف و منافع شخصی خود ( انسان با دیگران انسانیت میکند تا منافع شخصی اش تهدید نشود یا فکر میکند از این طریق میتواند آسانتر و زود تر به خواهشات و اهداف شخصی خود دست یابد). انسانیت برمبنای خودخواهی (انسانیت غیردینی) بسیار متزلزل و شکننده است و زمانیکه نتواند به دسترسی به منافع شخصی کمک کند و یا در تقابل با آن قرار بگیرد دیگر اهمیتی ندارد و نقض میشود. بطور مثال به وضاحت دیده میشود که امرزوه کشورهای غربی که خود را پرچمدار اخلاق غیر دینی میدانند, مناقغ شان را بالاتر از ارزشهائی چون حقوق بشر و حقوق زن و آزادی و دیموکراسی و غیره میدانند و در حقیقت ازاین ارزشها برای رسیدن به منافغ شان و برای حفظ و گسترش منافغ شان استفاده میکنند , و زمانیکه یا در مواردی که این ارزش ها در تقابل با منافغ شان قرار میگیرند دیگر برای شان اهمیتی ندارند و مورد چشمپوشی قرار میگیرند و حتی نقض میشوند. در سطح پائین تر و در بین مردم هم اینچنین است, هرکسی به دنبال منافع و مقاصد شخصی خود است و از انسانیت در راستای رسیدن به این منافغ استفاده میشود, بقول شاعر “هرکس برای مطلب خود دلبری کند”. البته اینطور نیست که این دولت ها اشتباه میکنند یا برخلاف موازین اخلاقی شان عمل میکنند یا مردم اشتباه میکنند بلکه اخلاق غیر دینی مسلط بر جامعه همینگونه افتضا میکند چون مبنای آن خود خواهی است.
    انسانیت راستین و پایدار تنها در ارتباط به خداوند امکان پذیر است و انسانیت ایست که بخاطر خدا صورت میگیرد و تنها در دین وجود دارد. بیجهت نیست که سعدی به کسانی که خارج از دین ادعای انسانیت میکنند میگوید:
    پابند امر حق چو نه ای از وفا ملاف
    با خالقت چه کردی که باخلق او کنی

  3. فرید جان عزیز!
    من به نوشته های ات متوجه میشوم، به تحصیل و استاد بودنت شک در دماغم پیدا میشود. بدلیل اینکه انسان نوع ما و شما یعنی هوموساپیین حدود سه صد هزار سال است که بر روی زمین زندچی دارند. و از پیدایش ادیان ابراهیمی ( یهودیت سه و نیم هزار سال، از عیسویت دوهزار بیست و سه سال و از اسلام حدود ۱۴۰۰ سال) میشود. حال نزد خودت سوال پیدا نمیشود که قبل از سه هزار و پنجصد سال هیچکس از دین سامی خبری نداشت. پس آنها انسان نبودند؟ در حالیکه حدود دوازده هزار سال پیش مردم به زراعت و گله داری پرداختند و به زندگی اجتماعی شروع کرده بودند. حدود هفت هزار پنجصد سال قبل حمورابی اولین قانون در روی زمین در حدود بیش از یکصد ماده نوشت. ویا فراعنه مصر که بشریت به شیوه حکومت داری و تدبیر فرعونها افتخار دارد، پس آنها هیچکس انسان نبودند و از انسانیت که معنی زندگی مشترک و پیوند با سخن و گفتگو و خیال همکاری و غمخواری بیک دیگر را داشتند پس آنها به انسانیت نمی فهمیدند.؟
    تو میفرمائی که دین من اسلام است و اسلامیت را نسبت به انسانیت ترجیح میدهی. یک کمی انصاف هم خوب است. دینیکه بزور بالای مردم خودرا تحمیل نماید و اگر کسی اورا قبول نکرد با شمشیر سرش از تنش جدا گردد. زن و دخترش به کنیزی گرفته شود. تو این کار را انسانی میدانی؟ در حالیکه وحشی ترین و پر خدعه و فریب ترین دین اسلام میباشد. شما پیامبر محمد را اسوه اخلاق و یا نمونه اخلاق نیک خوانده اید. شاید سخن شما در زمان بودنش در مکه درست باشد ولی وقتیکه به مدینه مهاجرت میکند محمد تغیر میخورد از مفتن ترین و پرخدعه ترین و ظالم ترین و بداخلاق ترین انسان در روی زمین به حساب می آید. کافی است که از کنیز و غلام گرفتن او در تاریخ بخوانی. او بعد از مهاجرت دین اسلام را وسیله ساخت تا به اهداف آزمندانه خود برسد. او نام اسلام را بکار برد تا به اهداف خود خود را برساند، یعنی دین را وسیله ساخت تا به چهار هدف خود برسد. این اهداف قرار ذیل بود:
    ۱- قدرت
    ۲-ثروت
    ۳- مکنت
    ۴- شهوت.
    اگر تاریخ صدر اسلام را بخوانید بدرستی به نظر من احترام خواهی گذاشت.

  4. تشکر ازآقای داکتر صاحب فرید یونس دقیقا انسانیت بسیار مهم است ما انسانیت را از قرآن آموختیم ازپیغمبر خود آموختیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا