خبر و دیدگاه

من روشنفکر نیستم

يكي از مشكلات تحصيل يافتگان ما غرب زدگي أست . و يك مشكل بزرگ غرب زدگي كه  همه را نشه ساخته أست اين أست كه موضوعات اجتماعي و سياسي را كوركورانه قبول ميكنند بدون اينكه تعمق كنند . و مسايل سياسي و اجتماعي در غرب به قوت رسانه ها كه توسط سرمايه داران در غرب اداره مي شود هدف آن كور ساختن مردم أست تا مردم دقيق فكر نكنند . زيرا اگر دقيق كنند استثمار نمي شوند ، آله شركت هاي بازاريابي قرار نميگيرند و مثال ها زياد است .
در برنامه ” گفتگوي روز ” كه از تلويزيون جهاني اميد ٢٤ به همت نصير جان خالد مورخ دوم فبروري پخش شد من گفتم كه روشنفكر واژه ايست كه از ماركس و لينن به ما رسيده است . اين گفتار براي غرب زدگان بسيار تعجب آور بود. و دفعتا بيدار شدند .
روشنفكري در غرب و همين واژه اساسا  بعد از ظهور رنسانس كه غربيان بر عليه كليسا و تسلط كليسا  قد اعلم كرده بودند، ظهور كرد . كليسا به نام عيسي ( ع) مردم را برده ي خواهش هاي خود ساخته بودند . مثليكه امروز طالبان به نام دين مردم را برده ساخته اند . كليسا همه شيون زندگي مردم را كنترل ميكرد . شديد مخالف مسايل علمي بود چنانچه گاليله را به خاطر تحقيقات علم نجوم محكوم به زندان كردند . اين در زمان أست كه مسلمانان شديد در علوم پيشرفت قابل ملاحظه كرد. كليسا مخالف آزادي انسان بود و اسلام به انسان آزادي بخشيد . كليسا مخالف بود تا مردم خود فكر كنند و قرآن گفت ” و يتفكرون ” كليسا مخالف تعقل انساني بود و قرآن گفت ” افلا تعقلون ”  .
و واقعيت امر اين أست كه غربيان در مورد رنسانس مديون مسلمانان هستند . كتاب 1001 Invention: Muslim Heritage in our World ديده شود كه كشفيات و اختراعات مسلمانان را در ساينس قشنك فهرست كرده أست .
نتيجه فداعلم مردم در مقابل كليسا نيچه فيلسوف آلماني گفت خدا مرده أست ( استغفرالله ) ماركس آمد و گفت كه ” دين افيون توده هاست ” و  دیکارت آمد و گفت كه ” مي انديشم پس هستم ” به عبارت ديگر يعني كه دنياي ديگر وجود ندارد. و  برونوفسكي سنت هاي روشنفكري را نوشت . روشنفكر يعني ضد خدا ، ضد پيامبر و ضد كتاب مقدس ! تحصيل يافته غرب زده فكر كرد كه چون اين فلاسفه ضد خدا بودند پس ما هم ضد قرآن و پيامبر باشيم و روشنفكري ما در همين أست كه دين را يك سره نهي كنيم . عميق نشدند كه اسلام همه مسايل را كه در غرب در قرن هژده و نوزده مطرح شد قرآن ١٤٠٠ سال قبل به بشر گفت .
من خجالت مي كشم كه كسي بگويد كه فريد يونس يك روشنفكر أست . من به خود يك توهين ميدانم كه من را كسي بگويد روشنفكر . من نه ضد قرآن هستم و نه پيامبر و  نه فكر و تعقل . زيرا اين قرآن بود كه به من انديشه انسان بودن را آموخت در حاليكه انديشه انسان بودن در غرب دو صد سال نمي شود . من منور هستم زيرا نور خدا در قلب من أست نه اينكه يك روشنفكر تقليدي باشم و هر چيز را كوركورانه قبول كرده باشم زيرا قرآن به من گفت : و اقلا تعقلون
دكتر فريد يونس
استاد بازنشسته بشر شناسي خاور ميانه و فلسفه اسلامي از دانشگاه ايالتي كليفورنيا

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. agha farid yonus az kh… haa ash gans ast. hich kas be yek mullah bi-dastar waje-ye roshan-andish ra be kar ne mi boraed , meger an-ke kharaed ash ra az dast dade baashaed. chera tar-ga kawedan naweshte haa-ye mulah haa ra chap mi konaed ? shod-ni (momken) ast az bala bal haa be gerdanende haa-ye tar-ga dastor dade shode baashaed

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا