خبر و دیدگاه

دشنه های دوسویه علیه جبهۀ مقاومت _ بخش سوم

بخش سوم
درکنارتعدادی ازرهبران معامله گروارزش فروش جامعه، لشکرکرایی دیگری مشمول: مهره های استخبارات داخلی و بیرونی، تجزیه طلبان، محل پرستان،سکتاریست ها،چهره های که خود وخانوادۀ شان دردوران اشغال امریکا وحاکمیت های دست نشاندۀ امریکایی دارای رزق ومقام بودند، خودشیفتگان، پوپولیست ها، نوکران آشکار وپنهان طالب ومزدورانی که نیازبه درمان روانی دارند، به طوراجرتی وکرایی پیکان زهرآلودشان را ازپشت به جبهۀ مقاومت فرومی برند. وکارشان صف شکنی واستخوان شکنی درونی است؛ پنجشیری را به جان بدخشی می اندازند، بدخشی را به گردن شمالی،شمالی را به گردن هراتی، هراتی را به جان مزاری…. علی الظاهردرتبلیغات این دسته ازافراد کرایی منطق تراشی های دررسانه های تصویری ومجازی به خورد مردم داده شود: جبهۀ مقاومت بدیل طالبان نیست، کدام برنامۀ روشن ندارد، ازمقاومت وجهاد حرف می زند وازادبیات مدرن سیاسی استفاده نمی کند،خواهان تجزیۀ کشورنیست، برنامۀ فدرال وکنفدرال شدن کشوررا ندارد…. در این میان تعدادی هم هستند که برطبق وابستگی های استخباراتی خود، خواهان پیوستن جبهۀ مقاومت به یکی از شبکه های جاسوسی، پاکستان، امریکا، روسیه،چین … بوده اند. یعنی این که کشور به طورنوبتی اززیریک اشغال به اشغال دیگردرآورده شود تا عدۀ به نان،نوا ومقام برسند.
درپشت این اهداف تبلیغاتی بیشتراستخبارات طالبان و آی.اس.آی. قراردارد. درتمام این قیل وقال رسانۀ اگرازراه اندازی شوهای استخباراتی شبکه های جاسوسی که منظورشان جا انداختن مهره های استخباراتی شان درافکارعامه برای بازی های آینده است، بگذریم؛ این واقعیت نهفته است که وقتی بدیل طالبان وجود ندارد،جبهۀ مقاومت برنامۀ روشن ندارد، فدرالخواه کنفدرالخواه،تجزیه طلب ویک جریان مارکسیستی نیست؛ پس مخالفت سیاسی وقیام مسلحانه دربرابرطالبان امربیهوده است. ونباید کسی دربرابرطالبان خون وقربانی وهزینۀ آزادی را بدهد. دنبال کارخود برویم ودیگردغدغۀ نداشته باشیم،تقدیرسیاسی مردم را اززمین به آسمان ببندیم وکاری به کارطالب نداشته باشیم. هدف همین است. طالب می کشد، چپاول می کند، زنان را در خانه زندانی کرده است ومال وناموس مردم را ترکه وتقسیم می کند، فرهنگ، تاریخ، هویت وهست وبود جامعه را نابود می کند، حقش است وما نباید کاری به کاری طالب داشته باشیم. چون بدیل نداریم!
خوب جبهۀ مقاومت بدیل نیست. بدیل کیست؟ چرا شما این بدیل را نمی سازید؟ این تبلیغات زهرآگین وقتی شمه ی از واقعیت را درخود می داشت که مدعیان این تبلیغات درصحنۀ سیاسی ونظامی حضورمی داشتند و«نیروهای انقلابی» جامعه به آنها اقتدا می کردند. وقتی همه دود شده وبه هوا رفته اند ویگانه امکان جامعه هم برای مبارزۀ آزادیبخش ونجات ازتروریسم وفاشیسم نفی می شود، این شعارهای دهن پرکن به کجا منتج می شود؟ بقا وتداوم طالبان. اما دوستان! این فورمول ساده را به ادا واطوارخاص انقلابی، فیلسوف مآبی، قلقله زبان و واژه های سُلمبه وقُلمبه وبازی با کلمات بیان می کنند. گاهی از درنصایح وموعظه پیش می آیند، طالب این کند وآن کند وچنان کند وچنین نکند. گویا که طالبان را همین عالی جنابان روی کارآورده باشند ویا هم دعوای خاله بچگی ازیک مخرج مشترک آی.اس.آی. را با طالبان دارند وبرآنان نازونخره می فروشند. دوستان، جبهۀ مقاومت ملی یک نیروی ملی ـ مذهبی، تحول طلب و آزادیخواه است. وخاستگاه فکری وسیاسی آن همان است. شما چی انتظاری ازآن دارید؟ اگرشما بهترمی توانید مبارزۀ سیاسی وقیام آزادیبخش علیه گروه های تروریستی وفاشیستی را رهبری کنید، بفرمایید، منتظرچی استید؟ همان هایی که سرنی پنجشیری ستیزی را بلند کرده اند، نمی توانند بدون پنجشیرازمحلات خود دست به قیام بزنند؟ صومعه نشینان ما که بزرگی آسمان را ازروزن خانه قیاس کرده اند، بلد اند مبارزۀ سیاسی را تا حد هرزه گویی تقلیل بدهند.
اگرازحرف وحدیث های تبلیغات فیسبوکی وفضای رسانه های مجازی بگذریم که این دوستان تاجیک اندیش وفارسیوان! ایجاد کرده اند؛ هیچ کدام ازاین گروه ها نه برنامه برای انقلاب،اصلاحات سیاسی، اقتصادی واجتماعی دارند، نه برای تجزیه ونه برای فدرال شدن ونه مبارزه بافاشیسم وتروریسم. صرف یک مشت حرفهای نسیه ومفت است که تحویل جامعه می دهند ودین « روشنفکری وروشنگری» را ادا می کنند. این شعارها بیشترازنام جامعه واتنی تاجیک بیرون داده می شود، که خود هیچ منفعت سیاسی، فرهنگی، اجتماعی واقتصادی دراین لاطایلات ندارد. اگرازگروه های فیسبوکی وفعال دررسانه های مجازی بخواهیم که در روی نقشۀ افغانستان همان ایالت فدرالی تاجیکان را ترسیم کنند ویا جغرافیای سیاسی را برای تاجیکان نشان بدهند که در تجزیه نصیب شان می شود ویا کنفدریشن تاجیک را در روی نقشۀ کشورنشان دهند و یا برای حل معضل اجتماعی، تباری، زبانی،فرهنگی وسیاسی یک برنامۀ عملی ارایه کنند،با دلیل تراشی، بازی با کلمات، لقلقۀ زبان وتامات بافی ازکنارآن رد می شود. ارایه طرح فدرال، کنفدریشن وتجزیه برای یک جامعۀ که درسرتاسرکشورتقسیم است، به جزخودکشی سیاسی، اتنیکی، فرهنگی وزبانی معنی دیگری برای جامعۀ تاجیک ندارد.
باید خاطر نشان گردد که تعدادی ازجریانهای قومی ـ سیاسی و رهبران اقوام که دنبال تجزیه کشورازطریق فدرالی شدن برای وصل شدن با جوامع واقوام هم تبارشان دربیرون ازکشوراند، رویکش اهداف خود تعدادی ازتاجیکان مزد بگیر رابه عنوان حنجرۀ خود کرایه کرده اند. یادمان نرود که در پشت سراین شعارها آی.اس.آی. وتعدادی ازسازمان های استخباراتی بیرونی قرار دارد، تا بجای یک کشوردرگام نخست با چند جزیرۀ قدرت روبرو شده ودرفرجام صاحب همه شوند. دوستان! مگرازغیر ازتجزیه، کنفدریشن وفدریشن راه حلی دیگری برای نامتمرکزساختن ساختار قدرت وجود ندارد؟ یا کورگره تمام راه های نامتمرکزسازی به فدرال وتجزیه بستگی دارد؟! وقتی تجزیه وکنفدریشن می خواهیم چی ارتباطی به نامتمرکزشدن قدرت دارد؟
دوستان! احمد مسعود رهبرجبهۀ مقاومت راابگذارید که کارخودش را بکند. اگر واقعآ شمامی خواهید دربرابر طالبان بی ایستید نیازبه تخریب وتوطیه علیه احمد مسعود نیست. درهرجغرافیه ی که تشریف دارید: بدخشان، تخار، بلخ، بغلان، پروان، کاپیسا، هرات ویا هرجایی دیگر، می توانید جبهه بسازید ومقاومت را سازمان بدهید. کی گفته که شما حق مقاومت را ندارید، مگر کسی مانع تان شده است؟ چرا نامردی، بزدلی،جبن ومعامله گری تان را با سفسطه بافی پنهان می کنید. همه می دانیم ومی دانند که ایستادن درکازارنبرد وقیام مسلحانه آزادیبخش ودادن خون وقربانی کارنامردان وشبکه های استخباراتی نیست. اگرشهامت ایستادن را ندارید حد اقل کسانی که می ایستند، با چنگ ودندان به جان آنها نیفتید. وقتی شما ازپوسته ورشتۀ محلی تان بیرون نمی شوید، فدریشن ساختن، کنفدریشن ساختن وتجزیه وهمه این اراجیف را تنها برای دهکدۀ خودتان درنظردارید؟! نکند برای تان وعده داده شده باشد که کشور را دیگران تقسیم وترکه می کنند و ادارۀ یک پارۀ آن را به شما واگذارخواهند کرد!
پایان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا