خبر و دیدگاه

دشنه های دوسویه علیه جبهۀ مقاومت _ بخش نخست و بخش دوم

بخش نخست
نه تنها طالبان، داعش،القاعده ودیگران درجنگ مستقیم با جبهۀ مقاومت قراردارند؛ بلکه جاسوسان دولت های مختلف، تعدادی ازچپ های دیروزی،بازمانده های خاد وابسته به نجییب ولایق،تنظیم های جهادی، فدرالخواهان، تجزیه طلبان،تعدادی ازرهبری جمعیت اسلامی، تیکه داران شورای مقاومت برای نجات افغانستان وعمدتاً سکتاریست ها ومحل گرایان تاجیک به جان جبهۀ مقاومت ورهبرآن احمد مسعود افتاده اند. تبلیغات سرهم بندی شده ازکارخانه های جاسوسی دولت های مختلف وپروپاگندچی های رنگارنگ اهداف کم وبیش مشابه را دنبال می کنند: لابی گری برای گروه های تروریستی وفاشیستی(ارتش افغانی پاکستان)،خاموش ساختن داعیۀ مقاومت، خالی کردن سنگررزمندگان راه آزادی،عدالت سیاسی وملی،زمینه سازی برای به رسمیت شناختن یک گروه تروریستی وپهن کردن سیطرۀ فاشیستی وتروریستی آن برتمام کشور.اگردشمنی گروه های تروریستی وفاشیستی، رقابت سیاسی واجتماعی برخی ازجوامع واقوام برادرراسرجایش بگذاریم،مخالفان درونی جبهۀ مقاومت چی در درون رهبری جمعیت اسلامی و چی در درون جامعۀ تاجیک با هزار رنگ ونیرنگ مشغول فروبردن خنجرهای زهرآلود ازپشت به جبهۀ مقاومت ورهبرآن بوده اند. هدف ازنوشتن این چندسطرملامت وسلامت کردن دیگران نیست،بلکه منظورپرداختن به معضل درونی خود جامعه است .
رهبران جمعیت اسلامی که اکنون به چند فرقه وشاخه ( طرفداران غنی، کرزی،اتمر،شورای ترکیه…) تقسیم شده اند، بیشتر دنبال تیکه داری ازجمعیت اسلامی وجامعۀ تاجیک برای معامله با طالبان اند تا ازیکسوبه دارایی های غیرمنقول شان که درکشورمیراث مانده استف صاحب شوند؛ازجانب دیگرجایی برای خود درالیگارشی سیاسی فدراسیون قبایل درحاشیه وزواید ساختارقدرت جستجو کنند واز ریزه خواری دردسترخوان امارت طالبی محروم نشوند. ونامی که برای این کارروایی ومبارزۀ سیاسی گذاشته اند، «حل سیاسی وحکومت همه شمول » است. با پیش کشیدن همین« اهداف مبارزۀ سیاسی»خواستار توقف نبرد مسلحانۀ آزادیبخش برای آزادی وعدالت ملی وسیاسی از سوی جبهۀ مقاومت ملی اند، ارچند این خواست رادرظاهربه طورآشکار به زبان نمی آورند. ازهمین بابت تبلیغات زهرآگین را از طریق مریدان چپ وراست، کندرو وتندرو، سکتاریست ها وچماق به دستان محل گرای تاجیک علیه سنگرعزت وآزادی مردم به راه انداخته اند. این گروه ها بیشترازهرکسی دیگرمی دانند که آب تمام این هیاهوی، هرزه گویی، قیل وقال، تامات وپنداربافی های سخیفانه به آسیاب امارت قرون وسطایی طالبان می ریزد وسبب گستاخی بیشترتروریستان وفاشیستان طالب علیه جوامع واقوام غیرپشتون، زنان ونیروهای عدالت طلب وآزادیخواه می شود.
همان که می گویند « کورخود وبینای دیگران»،اگرکارروایی و« مبارزۀ سیاسی» این« رهبُران»را به گونۀ بسیارفشرده وگذرا ازکنفرانس بن تاحاکمیت های دست نشاندۀ امریکایی وتحویل دهی قدرت به طالبان مرور کنیم، این آقایان کلیت اهداف ومبارزۀ سیاسی را رسیدن فردی وخانوادگی به رزق ومقام وجمع کردن ثروت تعریف کرده اند. وهیچ دغدغۀ درمورد منافع مردم،جمعیت اسلامی، جوامع واقوامی که مربوط به آن هستند، نداشتند وندارند. مبارزۀ سیاسی یعنی چاپیدن بیشترمردم وبیشترهم خودی ها. ونه مبارزه برای تصرف مشروع قدرت واستفاده از قدرت برای آزادی، عدالت، ورساندن مردم به حق شهروندی وبرخوردارشدن ازحق مسلم حقوق بشری. درکارنامه ها وکارروایی «سیاسی» این اقایان پس از ترورفرمانده بزرگ مقاومت واستاد ربانی رهبرجهاد ومقاومت به جزازمعامله، ارزش فروشی،جهاد فروشی، مقاومت فروشی وبه حراج گذاشتن خون وقربانی مردم برای منافع شخصی چیزی دیگری وجود نداشت وندارد. همین ها بودند که برسرخون فرمانده مسعود، قهرمان ملی تجارت کردند وصاحب مقام های تفننی وعاریتی شدند وبا استفاده ازاین مقام های پوشالی زر وثروت اندوختند. برسرخون استاد ربانی تجارت کردند. همین ها بودند که جمعیت اسلامی را به پارچه ها وجزایرسازمانی وتشکیلاتی محلی ومنطقه یی تقسیم کردند تاراه گروه های فاشیستی وتروریستی به قدرت هموار شود. «رهبُران» درتمام معاملات با مرجعیت قدرت قومی وحامیان بیرونی آن دنبال منافع شخصی وخانوادگی خود بودند ونام این شارلتانی ، معامله وخیانت را«مبارزۀ سیاسی» گذاشته اند. وهم اکنون هم دنبال همین زد وبند با طالبان اند.
زمانی که تقسیم پول وپُست های سیاسی کابینه در« انتخابات» مطرح می شد، این«رهبُران»، جمعیت اسلامی را درچند اردوگاه انتخاباتی تقسیم می کردند وهویت جمعیتی وتاجیکی گاو شیری بود که از نام ونشان، وجهۀ ملی وسیاسی آن برای پول درآوردن ورسیدن به کرسی ومقام سوء استفاده می کردند. هیچگاه برای این «رهبُران» محور قدرت واقتدار، سیاست برای قدرت وقدرت به عنوان وسیلۀ خدمت به مردم مطرح نبود وهرچی می توانستند با استفاده از قدرت از مردم می چاپیدند. هیچ زمانی دغدغۀ « مبارزۀ سیاسی» ازمادونیت سیاسی، خود حقیربینی وخود کهتربینی سیاسی در ردۀ قدرت بالا نرفت. وازتشکیل حکومت مؤقت تا اسقاط رژیم دست نشاندۀ غنی برای یکبارهم نتوانستند ازحزب بزرگی مانند جمعیت اسلامی برای رییس جمهورشدن کاندید بدهند. تیم خلیلزاد برای این که ازتاثیرگذاری سیاسی جمعیت اسلامی بکاهد، رهبران یک حزب را برخلاف روال وعرف سیاسی درچند تکت انتخاباتی تقسیم می کرد ویا افسارهمه را به یک مهرۀ سازمان سیا( عبدالله) می بست واو هم مردم را پس ازخون دادن وقربانی دادن در«انتخابات» دست خالی بر می گشتاند وآب همه « پیکارهای انتخاباتی» ساده وسهل به آسیاب گروه های فاشیستی وتروریستی می ریخت.
در تمام کش وقوس های «مبارزات سیاسی» این رهبران نه درمحورقدرت، اقتدار،مرجعیت سیاسی وتصمیم گیری شریک شدند ونه اپوزیسیون سیاسی مشروع وقانونی رژیم را تشکیل دادند. آنها همیشه ویترین قدرت یک قومی را پررنگ می ساختند ودرحاشیه وزواید قدرت به چپاول وبده وبستان مشغول بودند.هیچگاه این آقایان ازحاشیه وارد متن قدرت نشدند. در جریان همۀ این سال ها این رهبران نتوانستند ارگان ها ورده های رهبری سازمانی وتشکیلاتی را با راهکارهای دموکراتیک انتخاب و ازروند فروپاشی وپراگندگی سازمانی وتشکیلاتی حاکم برآن جلو گیری کنند. حال با این توان فکری وسیاسی پس ازفرار وگذاشتن مردم درصحرای محشرمی خواهند، تیکه داری، رهبری پیری ـ مریدی،سنتی وشیوه های ارباب رعیتی را دوباره بر جبهۀ مقاومت ملی تحمیل کنند وازآدرس این رهبری فرتوت وبی مایه سیاسی وفکری معامله کنند.( ادامه دارد)
بخش دوم
رهبُران جامعه دنبال کدام« راه حل سیاسی وحکومت همه شمول» با طالبان اند؛ طالبانی که با«حاکمیت قومی ـ الهی» حق حاکمیت ازمردم را غصب کرده اند. درحاکمیت طالبانی انتخابات حرام است، آزادی وحق کار وآموزش زنان ازمحرمات است، دخالت مردم درسیاست وتشکیل حاکمیت گناه نابخشودنی تلقی می شود،آزادی اندیشه وبیان تابوی ممنوعه،حاکمیت به نمایندگی ازخدا حق چند ملا وچری ازاکوره ختک ومدرسه های حقانیه است…. درفورمول «حل سیاسی وحکومت همه شمول» استخدام چند مامورونوکرازجوامع واقوام دیگرچی چیزتغییرمی کند؟ مرجعیت قدرت، مرجعیت سیاست وتصمیم گیری، مرجعیت قانونگذاری، پایان دادن به اسارت های فرهنگی، هویتی، نمادها ونمود های ملی. هیچ چیز. جزاین که تعدادی درخوان چور وچپاول طالب به نان ونوا برسند ومانند گذشته ازمردم شیره کشی اقتصادی کنند.
چرا رقابت برسررهبری سیاسی جامعه تب وتاب عده ی ازتیکه داران وشبکه های جاسوسی دردرون جامعه را این قدربه غلیان آورده که کاررا به دشنام دهی کشیده است؟ تیکه داری ونمایندگی خود خوانده ازنام جامعه ی که درتالاب خون غرق است وهرروز به نام پنجشیری،شمالی،بغلانی،تخاری،بدخشی … درسرسرک،کوچه،پس کوچه،بیغوله وبیابان تیر باران می شود. این مساله درکناراستفاده اقتصادی،شهرت طلبی کاذب،خود شیفتگی وکسب مقام دبیرکلی، بیشتربه کاراستخباراتی طالبان، پاکستان وبرخی شبکه های جاسوسی دردرون جامعه ارتباط دارد که از طریق عمال خود می خواهند افسارسیاست وقدرت را در یک کشوربی دروپیکردردست داشته باشند وهمه را به جان دشمنان شان بی اندازند.
عده ی سالیان درازاست که رهبری جمعیت اسلامی را به تیکه داری، رهبری مادام العمر،سنت پیری ـ مریدی ووسیلۀ بده وبستان تبدیل کرده اند. رهبرانی که درتمام پروسه ها وکارزارهای سیاسی شکست خوردند ودرکارنامۀ شان پس ازاستاد ربانی وفرمانده مسعود جزشکست چیزی درچُنته ندارند. درحالی که رهبری مسئولیت سیاسی است وآنهم مسئولیتی که رهبربتواند صداقت وتعهد فکری خودرا درجنبۀ عملی (سیاسی) به اثبات برساند. وقتی شما در«دموکراسی افغانی» وبا این همه سرمایه های باد آوردۀ افسانوی نتوانستید کاروان سیاست ومبارزه سیاسی را رهبری کنید، دردورانی که قتل عام، آواره گی ووضیعت خون بارملی وسیاسی برای جامعه رقم زده شده است، چگونه ازعهدۀ رهبری سیاسی جامعه بیرون می شوید؟ فاجعۀ مرگ،خون وآواره گی جامعه وتراژیدی بی سرنوشتی ملی وسیاسی ازیکسو وجنگ «رهبُران» برسرتیکه داری وهدایت سازمان های جاسوسی ازسوی دیگر وضیعت جامعه را بیش ازهرزمانی دیگرزارساخته است.
وضعیت موجود به رهبران شجاع، مسئول، متعهد که پیمانش را با مردم نشکند، نیاز دارد. رهبرانی که در صف نبرد عادلانه درمیدان بی ایستند ودرکنارمردم خون وقربانی بدهند. رهبرانی که قدرت تفکر،قدرت درک وقدرت عمل سیاسی خویش را دراین دوران غلبۀ فاشیزم وتروریزم تبارزدهند. رهبران جامعه باید بتوانند تفکر ودرک سالم را با عمل منطقی ومعقول سیاسی به اثبات برسانند ورهبران پیشین درتمام این دوران اثبات کردند که ازچنین ظرفیتی برخوردارنبودند. هیاهوی وقیل وقال جزاین که صف رزمندگان مقاومت ملی را تضعیف کند،ثمری به جامعه نخواهد داشت.
علاج برگشت دوبارۀ جامعه به بازی سیاسی، قدرت واقتداراین است تا روند جابجایی دررهبری من جمله جمعیت اسلامی با چهره های توانا، با رسالت، متعهد ومصمم انجام شود. رهبری سیاسی بدون نسل پیشرو، با تفکروسیاست های انسان محور، ملی اندیش، دلبسته به فرهنگ وارزشهای اجتماعی وتاریخی نمی تواند با آن رهبران بدنام وفلج سیاسی به پیش برود .
باید «رهبُران» ما درک واحساس کنند که بدون مقاومت جانبازانه ومسلحانه شمولیت درپروسه های سیاسی، مرجعیت تصمیم گیری، مرجعیت سیاسی وحق تعیین سرنوشت ملی وسیاسی وسپردن قدرت به مردم نه ممکن است ونه میسر. در حالی که رهبران سنتی نه دنبال مقاومت، بلکه « راه حل سیاسی» که همان معامله برای ریزه خواری درقدرت، مادونیت سیاسی وبلی قربانگویی است، مصروف اند. دلیل اصلی مخالفت آشکار وپنهان این رهبران با احمد مسعود رهبر جبهۀ مقاومت این است که او به صف پیکاربرای آزادی پیوسته است واین موضع برحق ازیکسو مانع رسیدن «رهبُران» به معامله با طالبان است وازجانب دیگررهبری پیری ومریدی سنتی خودرا درخطرمی بینند.
اگراین رهبُران ذرۀ به مردم تعهد وبه خدا باوردارند،به نفع شان است که خود درجابجایی نسل جدیدی که ازعهدۀ رهبری سیاسی جامعه به خوبی بدرشود،به راز ورمزبازی های سیاسی آشنا باشد، دست به کارشوند. نه این که مانع ایجاد کنند. این گروه مسئولیت دارد تاجامعه را برای تاثیرگذاری بیشتربسیج کند وبه اتحاد سیاسی واجتماعی برساند، بازی های دیگرشکست محتوم سیاسی است. رهبران جبهۀ مقاومت با همۀ محدودیت درعمل اثبات کردند که دروضع دشوار وپیچدۀ سیاسی ـ نظامی، منطقه یی وبین المللی قیادت مبارزۀ ازادیبخش مردم را به شایستگی به عهده گرفته اند. سیاست عمل است ونه قیل وقال برای رزق ومقام. سنگرشکنی، توطیه و تبلیغات واهی علیه رزمندگان مقاومت ملی نه تنها این که در مبارزه مسلحانۀ مردم برای آزادی شک وتردید ایجاد می کند، بلکه حذف مقاومت رهبُران رایکجا با خود به گورتاریخ خواهد بُرد. اگرشما دراین گوشه وآن گوشه نغمه می خوانید از برکت سنگر رزم وپیکارمردم است. ورنه شما مردم را گذاشتید وفرارکردید. پس چی تاثیری درشکل گیری روندهای سیاسی داخلی دارید؟ کسی که ازخود دفاع نکند، چگونه ازمردم دفاع خواهد کرد!
حضوررهبُران معامله گر وخیانت پیشه دررهبری جبهۀ مقاومت، تلاش یک نسلی راکه برای آزادی، عدالت ملی وسیاسی قیام کرده است به بیراهه خواهد بُرد وبه فرجام نخواهد رساند. مرادها ومریدان باید به یاوه گویی، قیل وقال، کشمکش برای داشتن تریبیون برای معامله وباج گیری ازجامعه وجمعیت اسلامی پایان بدهند.رهبران نسل گذشته ازمردم چی می خواهند، شما که نه تنها حق خودتان، بلکه از چندین نسل خلف تان را ازحراج ملی ومردم گرفته اید، بگذارید همان ها خرچ شوند! (ادامه دارد)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا