خبر و دیدگاه

ابوبکر محمد ابن زکریای رازی

«امام من سقراط است»
ابوبکر محمد ابن زکریای رازی
امروز، پنجم شهریور/سنبله، روز بزرگداشت شیمی دان، فیلسوف وسقراط ما، ابوبکر محمّد بن زَکَریای رازی(۲۵۱ ه. ق ـ ۳۱۳ ه. ق) می باشد.
یک- سقراط شرق، فیلسوف و متفکر خردگرا
ابوبکر محمد ابن زکریای رازی را می توان پیشوا و برجسته ترین متفکرخرد ورزی و تجربه گرایی دوران قبل از عصر رنسانس و فلسفه‌ی جدید غرب؛ در ایرانشهر بزرگ تمدنی برشمرد.
او تنها متفکر سپهر زبان و فرهنگ فارسی/دری( تا عصر خودش)می باشد که مقلد گذشتگان نبوده، دارای اصالت نظر و استقلال رأی است.
زکریای رازی برخلاف همه‌ای کسانی که در تمدن اسلامی عنوان فیلسوف دارند و دارای روشی قیاسی و نظری بودند، روشی استقرایی و تجربی را در پیش می گیرد.
در مکتب و اندیشه رازی عقل گوهر الهی می باشدکه به بشر ارزانی شده است.
رازی خدا شناسی را مرتبط با عقل و خرد می داند و این بخش از نظرات او او اسماعیلیه را سخت گران آمده است،زیرا آنها خداشناسی را مرتبط به تعلیم امام حاضر می دانند.
رازی رذایل نفس را در نتیجه غلبه هوی و هوس بر عقل می داند.
عقل در مکتب رازی کاملاً منطبق بر مکاتب فکری ایرانیست یعنی خرد و نور خرد را بار ها ذکر کرده است، اختیار و دانایی در اعتقاد رازی در برابر جبر و نادانی می باشد.
سخن رازی در آغاز کتاب طب الروحانی در عظمت عقل قابل دقت و تأمل فراوانست:
«حضرت باری تعالی که نامش بزرگ باد، عقل/خرد را به ما عطا فرمود تا به مدد آن بتوانیم در این سرای و سرای دیگر غایت منافعی را که در جوهر انسانی ما به ودیعه گذاشته است دریابیم، عقل بزرگترین نعمتی است که خدای تعالی به ما ارزانی داشته است. از پرتو عقل است که می توانیم آنچه را که موجب بلندی مرتبه انسانی است دریابیم و به آنچه که زندگی را برای ما نیکو و گوارا می گرداند برسیم و به مراد خود نایل شویم، و باز از پرتو عقل است که ما می توانیم به امور غامض و دور از ذهن و مسائلی که از ما پوشیده و پنهان است دست یابیم، و حتی به وسیله عقل است که ما به شناخت خداوند عزوجل که عالی ترین درجه شناخت است نایل شویم، پس چون عقل دارای چنین درجه و پایه و اهمیت و بزرگی و جلال است بر ما واجب است که از رتبه و منزلت و درجه آن نکاهیم و در حالی که او خود امیر است اسیرش نکنیم، و در حالی که سروری از آن اوست،طوق بندگی در گردنش نیفکنیم و فرمانده را فرمانبردار نسازیم، بل باید در همه‌ی امور به او رجوع کنیم و ملاک و معیار ما در همه چیز او باشد و همواره بدان تکیه کنیم.»
۲- زکریای رازی دین را از فلسفه جدا می دانست.
رازی معتقد بود که دین از فلسفه جداست، همچنان خواهان جدایی دین از سیاست نیز بود، زیرا قوانین مدنی و عرفی رابر شرایع ترجیح می داد، او به دولتشهر معتقد بود و حکیم خردمند دانا را شایسته زعامت و رهبری ملک و مردم می دانست.
انسان گرایی و خردورزی دو مشخصه اساسی مکتب رازی می باشد.
۳- مستشرقین و رازی
دانشمندان غربی،حکیم ابوبکر رازی را مشعل افروز خرد گرایی و طلیعه دار انسان‌مداری در شرق و اسلام دانسته‌اند، زیرا برای عقل انسان چندان فضیلت قایل شده است؛ که آدمی را از هر راهنمای دیگری بی نیاز می شمارد.
ﻫﺎﻧﺮﯼ ﻛﺮﺑﻦ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ «ﻧﻘﺪ ﺁﺭﺍﺀ ﻣﺤﻤﺪ ﺯﮐﺮﯾﺎﯼ ﺭﺍﺯﯼ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻊﺍﻟﺤﮑﻤﺘﯿﻦ» ﻧﺎﺻﺮ ﺧﺴﺮﻭ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ: «ﻭﯼ ﻧﺒﻮﺕ ﻭ ﻭﺣﯽ ﺭﺍ ﻧﻔﯽ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺿﺮﻭﺭﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﭘﺬﯾﺮﻓﺖ».
«ﺩﺭ ﺗﻔﮑﺮ ﺭﺍﺯﯼ ﻫﻤﻪٔ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺍﻧﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻭ ﻟﺬﺍ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﮐﺴﺐ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﺑﺮﻧﺪ ﻭ ﺑﺮ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻫﯿﭻ ﺑﺮﺗﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ . ﺍﺯ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺍﻭ ﻣﻘﺘﻀﺎﯼ ﺣﮑﻤﺖ ﻭ ﺭﺣﻤﺖ ﺍﻟﻬﯽ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎ ﻫﻤﮕﯽ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻭ ﻣﻀﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺻﺎﺣﺐ ﻋﻠﻢ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﻗﻮﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺒﻮﺕ ﺍﺧﺘﺼﺎﺹ ﺩﻫﺪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺑﺮﺗﺮﯼ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺗﺮﯼ ﺑﺎﻋﺚ ﺟﻨﮓ ﻭ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﻭ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﻫﻼﮐﺖ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺎ ﺣﮑﻤﺖ ﻭ ﺭﺣﻤﺖ ﺍﻟﻬﯽ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ . ﮐﺘﺐ ﺯﯾﺮ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﻭﯼ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺍﺭﻧﺪ .
« ﻓﯽﺍﻟﻨﺒﻮﺍﺕ » ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﻃﻌﻦ ﻭ ﺍﺳﺘﻬﺰﺍﺀ، ﻧﺎﻡ ﺁﻥ ﺭﺍ «ﻧﻘﺾﺍﻻﺩﯾﺎﻥ » ﻧﻬﺎﺩﻩﺍﻧﺪ .
« ﻓﯽ ﺣﯿﻞ ﺍﻟﻤﺘﻨﺒﯿﻦ» ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﻃﻌﻦ ﻧﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ « ﻣﺨﺎﺭﻕﺍﻻﻧﺒﯿﺎﺀ » ﮔﺬﺍﺷﺘﻪﺍﻧﺪ.»
هرچند ﺩﻭ ﮐﺘﺎﺏ ﺑﺎﻻ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ما ﻧﯿﺴﺖ، ﺍﻣﺎ ﺟﻨﯿﻔﺮ ﻣﺎﯾﮑﻞ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺑﺶ ﻧﻘﻞ ﻗﻮﻝﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﮐﺘﺐ ﺑﺎﻻ آورده است.
ﻫﺎﻧﺮﯼ ﻛﺮﺑﻦ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﺭﺍﺯﯼ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ : «ﺭﺍﺯﯼ ﺑﺎ ﺧﺸﻮﻧﺘﯽ ﻧﺎﺷﻨﻴﺪﻩ، ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺧﺪﻋﻪ ﻛﺎﺭﯼ ﺷﻴﻄﺎﻧﯽ ﺍﻧﺒﻴﺎﺀ، ﻣﺎ ﻓﯽ ﺍﻟﻀﻤﻴﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻴﻜﻨﺪ . ﺭﺍﺯﯼ ﺑﺎ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻫﻴﺠﺎﻥ ﺑﻪ ﺗﺴﺎﻭﯼ ﺑﺸﺮ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻋﻘﻴﺪﻩ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺸﺮ ﻣﺘﺴﺎﻭﻳﻨﺪ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﻗﺎﺑﻞ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺸﺮﯼ ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺰﻳﻨﺪ ﺗﺎ ﻭﻇﻴﻔﻪ ﻧﺒﻮﺕ ﻭ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺳﺎﻳﺮ ﺍﺑﻨﺎﺀ ﺑﺸﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭﺩ . ﺍﻳﻦ ﻭﻇﻴﻔﻪ ﻧﺒﻮﺕ ﺟﺰ ﺷﻮﺭﺑﺨﺘﯽ ﭼﻪ ﺣﺎﺻﻠﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ؟ ﺣﺎﺻﻞ ﺟﺰ ﺟﻨﮓ ﻭ ﻗﺘﺎﻟﻬﺎﯼ ﻋﻨﺎﻥ ﮔﺴﻴﺨﺘﻪ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻋﻘﺎﻳﺪ ﺟﺰﻣﯽ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻭ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﭘﻮﭺ ﭼﻴﺰﯼ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ».
جرج سارتن، پدر تاریخ علم، اعتقاد دارد که رازی «بزرگ‌ترین پزشک ایرانشهر و جهان اسلام در زمان قرون وسطی بوده است»
۴- زکریای رازی از دیدگاه دانشمندان بزرگ خراسان وفرارودان
الف – ابوریحان بیرونی
بیرونی خوارزمی با استناد به دو کتاب زکریای رازی«فی النبوات و یدعی نقض الادیان»و « فی حبل المتنبین ویدعی مخاریق الانبیا» او را سخت به باد انتقاد گرفته است و منشاء و مبداء انتقادات مکرر در تاریخ شده است.
ابوریحان بیرونی براساس « پنج دیرینه رازی»،مذهب رازی را بر پنج اصل زیر استوار می داند:
۱- باری سبحانه تعالی« آفریدگار دانایی و خرد است»
۲-نفس
۳- هیولای اولی« ماده»
۴- مکان مطلق
۵- زمان مطلق
ب- ابونصر فارابی
فارابی در رد زکریای رازی کتابی نوشته به نام: «کتاب فی الرد على الرازی فی العلم الالهی‌» و ناصرخسرو بلخی در کتاب «زادالمسافرین»از آراء و افکار او بشدت انتقاد کرده اند.
ج- حکیم ناصر خسرو بلخی
حکیم ناصر خسرو بلخی که از منتقدین تمام قد زکریای رازی می باشد، با اتکاء بر همین اصول می گوید:«خالق و مخلوق را از یک جنس قرار داده است»
د- ﺍﺑﻮﺣﺎﺗﻢ ﺭﺍﺯﯼ
ابوحاتم رازی ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻋﻼﻡ ﺍﻟﻨﺒﻮﻩ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ «ﺍﯾﻦ ﻣﻠﺤﺪ ﺑﺎ ﻋﻘﻞ ﻣﻌﯿﻮﺏ ﻭ ﻧﻔﺲ ﻭ ﺭﺍﯼ ﺿﻌﯿﻒ ﺧﻮﺩ ﮐﻼﻣﯽ ﺩﺭ ﺍﺑﻄﺎﻝ ﻧﺒﻮﺕ ﺗﺼﻨﯿﻒ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ».
هـ- ﺍﺑﻦ ﻗﯿﻢ ﺍﻟﺠﻮﺯﯾﻪ
ﺍﺑﻦ ﻗﯿﻢ ﺍﻟﺠﻮﺯﯾﻪ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ : «ﺭﺍﺯﯼ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺩﯾﻨﯽ ﺑﺪﺗﺮﯾﻦ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪ ﻭ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺩﺭ ﺍﺑﻄﺎﻝ ﻧﺒﻮﺍﺕ ﻭ ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺍﺑﻄﺎﻝ ﻣﻌﺎﺩ ﺗﺄﻟﯿﻒ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺳﺎﺧﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﺠﻤﻮﻉ ﻋﻘﺎﺋﺪ ﺯﻧﺪﯾﻘﺎﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﺗﺮﮐﯿﺐ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ».
ﻣﺴﻌﻮﺩﯼ ﺩﺭ » ﺍﻟﺘﻨﺒﻴﻪ ﻭ ﺍﻹﺷﺮﺍﻑ » ﻣﯽﮔﻮﻳﺪ ﻛﻪ ﺯﺭﺗﺸﺘﻴﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﻨﺞ ﻗﺪﻳﻢ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ، ﭘﺲ ﻧﻈﺮ ﺍﺑﻦ ﺣﺰﻡ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺭﺍﺯﯼ ﺻﺤﻴﺢ ﺍﺳﺖ . ﺑﺎﻭﺭ ﺭﺍﺯﯼ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻗﺪﻳﻢ ﺩﺍﻧﺴﺘﻦ ﺯﻣﺎﻥ ﻭ ﻧﻔﺲ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﻧﺺ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺳﺖ.
و- خشم بی امان علیه ابوبکر رازی
مؤلف کتاب گرانسنگ پژوهشی نظام فلسفی ﺭﺍﺯﯼ می نویسد:
«آراء ابوبکر رازی ﻣﻮﺟﺐ ﺧﺸﻢ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻭ ﺷﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻠﺤﺪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﺁﺛﺎﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺭﺩ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺯﺩﻧﺪ».
همچنان حکیم ﻧﺎﺻﺮﺧﺴﺮﻭ بلخی، ﺍﺑﻦ ﺣﺰﻡ ﻭ ﻣﻮﺳﯽ اﺑﻦ ﻣﯿﻤﻮﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﺍﻥ ﻭ ﻣﻬﻮﺱ و ﺑﯽﺑﺎﮎ دانسته اند ﻭ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻋﺎﻭﯼ ﻭ ﺧﺮﺍﻓﺎﺕ ﺑﯽﺩﻟﻴﻞ، ﻫﻮﺱ ﻭ ﻫﺬﻳﺎﻧﺎﺕ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ‌اند.
ﺭﺍﺯﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺮﺩ ﺍﺭﺯﺵ ﺯﻳﺎﺩﯼ ﻗﺎﺋﻞ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻛﺎﺭ ﻛﺴﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻴﻦ ﺩﻳﻦ ﻭﻓﻠﺴﻔﻪ ﺁﺷﺘﯽ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻛﻨﻨﺪ ﺭﺍ ﺑﻴﻬﻮﺩﻩ ﻣﻴﺪﺍﻧﺪ . ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺤﻘﻘﯿﻦ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺎﻭﺭ ﺍﻭ ﭘﯿﺮﺍﻣﻮﻥ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﯼ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ «ﺩﺭ ﻣﻨﺎﻇﺮﻩ ﺍﯼ ﺑﺎ ﯾﮏ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻋﺎﺩﯼ ﺍﻭ (ﺭﺍﺯﯼ ) ﺍﺳﺘﺪﻻﻝ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻓﯿﻠﺴﻮﻑ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﺮ ﺳﻨﺖ ﺍﺳﻼﻡ ﭘﺎﯾﺪﺍﺭ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺎ ﺧﺮﺩ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﮐﻨﺪ، ﺯﯾﺮﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺮﺩ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺁﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺭﻫﻨﻤﻮﻥ ﺷﻮﺩ.
ﺗﮑﯿﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺮ ﻣﺘﻮﻥ ﺩﯾﻨﯽ ﮐﻪ ›ﻭﺣﯽ‹ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﺎﺭ ﺑﯿﻔﺎﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﻭﺣﯽ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺍﺩﯾﺎﻥ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺩﺭ ﺗﻨﺎﻗﻀﻨﺪ، ﻭ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﺎﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ؟
« . ﻫﻤﻴﻦ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻠﺤﺪ ( ﺍﺑﻮﺣﺎﺗﻢ ﺭﺍﺯﯼ ) ، ﻧﺎﺩﺍﻥ ( ﻧﺎﺻﺮ ﺧﺴﺮﻭ ) ، ﻣﻬﻮﺱ ﺑﯽﺑﺎﻙ ( ﻧﺎﺻﺮ ﺧﺴﺮﻭ ) ﻭ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻋﺎﻭﯼ ﻭ ﺧﺮﺍﻓﺎﺕ ﺑﯽﺩﻟﻴﻞ (ﺍﺑﻦ ﺣﺰﻡ ) ، ﻫﻮﺱ (ﻧﺎﺻﺮ ﺧﺴﺮﻭ )، ﻫﺬﻳﺎﻧﺎﺕ (ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦ ﻣﻴﻤﻮﻥ ) ﺧﻮﺍﻧﺪﻩﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ (ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﻧﻔﺮ ) ﺑﺮ ﻋﻘﺎﻳﺪ ﺍﻭ ﺭﺩﻳﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪﺍﻧﺪ .
۵- امام ماتریدی سمرقندی و منکران نبوت
ابومنصور ماتریدی سمرقندی متکلم قهار وبنیانگذار تفکر مکتب حنفی می باشد که در کتاب «التوحید» منکران نبوت را به سه دسته تقسیم کرده است:
«آنان که صانع را منکرند
آنان که صانع را مقرند لاکن امر و نهی او را منکرند
آنان که صانع و امر و نهی او را قبول دارند لاکن قایل اند که عقل/خرد؛آدمی را از پیامبر بی نیاز می گرداند» و زکریا رازی را از این جمع بر شمرده اند.
۶- ابوبکر رازی و طب
رازى در طب شاگرد ابن ربن طبری، در فلسفه شاگرد ابوزید بلخی و در حکمت مادى شاگرد ابوالعباس محمد بن نیشابوری بوده است.
زکریای رازی کاشف الکل، جوهر گوگرد (اسید سولفوریک)و نفت سفید مشهور است. وی همچنین دربارهٔ کیهان‌شناسی، منطق و ریاضیات نیز آثاری با ارزشی دارد.
کتاب “الحاوی” مهم ترین اثر زکریای رازى است که مورخان اروپایی آن را بزرگترین دایره‌المعارف طبی به زبان عربی بر شمرده اند.
درود ما بر روان پاک و مطهر این متفکر و روشنفکر خردگرای ایرانشهر تمدنی باد.
منابع:
۱- ﻫﺎﻧﺮﯼ ﻛﺮﺑﻦ«ﻧﻘﺪ ﺁﺭﺍﺀ ﻣﺤﻤﺪ ﺯﮐﺮﯾﺎﯼ ﺭﺍﺯﯼ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻊﺍﻟﺤﮑﻤﺘﯿﻦ» ناصر خسرو بلخی.
۲- «فیلسوف ری» مهدی محقق
۳- تاریخ فلسفه در اسلام( تألیف میان محمد شریف)
۴- ماللهند، ابوریحان بیرونی
۵- نظام فلسفی حکیم رازی، پرویز سپیتمان
۶- ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻓﻠﺴﻔﻪٔ ﺍﺳﻼﻣﯽ، ﻫﻨﺮﯼ ﮐﻮﺭﺑﻦ
۷- ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﻼﻡ، ﺳﯿﺪﺣﺴﯿﻦ ﻧصر
ممکن است تصویر ‏‏۲‏ نفر‏ باشد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا