خبر و دیدگاه

سیکولاریزم ستیزی و اسلام ستیزی

 سیکولاریزم ستیزی و اسلام ستیزی دو تیغه‌ی یک قیچی شیطانی با اهداف سیاسی و استخباراتی می باشد، که اذهان و افکار عمومی را از تعاطی آراء، تضارب اندیشه‌ و گفتمان خردورزانه منحرف می سازد.
همانطوری که اسلام عنصری از عناصر فرهنگ و هویت ما می باشد و نیازمند نقد و بررسی در تمام ابعاد و زوایاست، سیکولاریزم نیز به عنوان یک مکتب سیاسی و فلسفی نیازمند طرح و توضیح و نقد و بررسی است.
دراین اواخر دیده می شود که تعدادی به صورت هدفمند و سازماندهی شده، تبلیغات تنفر انگیز و نفرت باری را علیه سیکولاریزم سیاسی و قانون اساسی سیکولار آغاز نموده اند و با هزار نیرنگ و دروغ و جعل، تصویر غیر واقعی و هیولا ماندی از مکتب و اندیشه‌ی سیکولاریزم ترسیم می نمایند.
این حضرات حتی اگر در یوم ۱۳ و شام آدینه با گربه ی سیاه همسایه هم برخورد نمایند؛ آنرا قطعاً توطیه‌ی سیکولاریزم می دانند و از بام تا شام چهل یاسین می خوانند و بر اندیشمندان فرهیخته‌ی این مکتب فرهمند و فرزانگی؛ نفرین می فرستند.
علت اصلی و اساسی این دشمنی در سه نکته اساسی نهفته است:
الف
جهل کامل یا اطلاع ناقص از سیکولاریسم و انواع سیکولاریسم.
ب
ترس از استقبال بی نظیر جوانان فهیم و خردمند کشور از قانون اساسی سیکولار و عمومی شدن این رویکرد در متن و سطح جامعه.
ج
پایان سلطه‌ی حکومت های دینی و استبداد مذهبی در جهان اسلام و مشارکت شهروندان در قانون گذاری و نظارت بر عملکرد دولت ها در تمام سطوح.
جالب اینجاست که خشن ترین و متعصب ترین دشمنان سوگند خوردهٔ مکتب انسانی سیکولاریزم، کسانی هستند که با هزار مکر و خدعه و کلاه شرعی از انواع امتیازات سیکولاریزم در غرب بهره می برند.
کدام دین و آیین و مکتب و مسلک به جز از قانون اساسی سیکولار به شما اجازه می دهد که با تمام عصبیت دینی و تعصب فرهنگی بدون کوچکترین تبعیض بر سر سفره اش بنشینید، قطر شکم از نعمت اش بیفزایید و در کمال بی شرمی نمکدان را بشکنید و چندتا فحش و ناسزا حواله اش کنید؟
کدام تفکر سیاسی به استثناء قانون سیکولاریزم به شما بستر زننده ترین تبلیغات علیه خودش را در خانه‌ی خودش هموار می سازد؛ تا با هزار خدعه و تقیه و نیرنگ شمشیر را از رو ببندید و علیه آن عربده بکشید؟
کدام جهان بینی به جز سیکولاریزم بدون توجه به دین و رنگ و فرهنگ و نژاد و جغرافیا؛ به شما زمینه‌ی زیست و زندگی و رشد و بالندگی را مهیا می سازد، تا با انواع کلاه شرعی از تمام امتیازات قانونی اش به حق و ناحق بهره ببرید و در پایان بر ریش آن بخندید؟
هیچ تا حالا با خود اندیشیده اید که چرا هم مسلکان و همراهان متعصب و تکفیری شما در مرکز شهر تهران که نماینده خدا حکومت می کند فاقد مسجد هستند و نمی توانند نماز تراویح را برپا دارند و دینداران رقیب شما در مرکز ریاض از برپایی یک دعای سادهٔ کمیل عاجزند که نمایندهٔ دیگر خداوند بر آن سرزمین حاکم است؟
آبا ابن منافقت نیست که از بام تا شام بر علیه سیکولاریزم داد و فریاد سر می دهید و خود در سایه‌ی قانون اساسی سیکولاریزم آرمیده اید؟
چرا به جای اروپا و آمریکا و کانادا و استرالیا به سرزمین های مقدس و پاک اسلامی مانند: عربستان و قطر و ایران و سودان و حبشه و سومالی رحل اقامت نمی افکنید که کلید دروازه بهشت را رایگان به دست آورید و منتظر عبور از صراط برزخ نباشید؟
از برکت قانون اساسی سیکولار بود، که مسلمانان ظاهر گرا در واکنش به تجمع جمعیت های آنچنانی، امسال در یک اقدام مشکوک نماز تراویح را در میدان
‏New York’s Times Square
نیویورک ادا نمودند و بعد به جای اینکه از فضیلت قانون اساسی سیکولار شکر گزار باشند، در پایان یک لگدی هم حواله مکتب و مدینه فاضله‌ی سیکولاریزم نمودند.
در سایه‌ی قانون اساسی سیکولار ممکن و میسر است که جشن بزرگ عید را مسلمانان می توانند؛ در میدان مهم
‏Trafalgar Square
لندن برگزار نمایند و کسی متعرض آنها نشود.
این مسخ شدگان متحجر و روشنفکر نماهای کاذب و آماتور آیا از خود سوال کرده اند: که چرا اهل تشیع نمی توانند دعای کمیل را در مرکز ریاض بر پا دارند و پیروان مکتب امام اعظم ابوحنیفه از برپای نماز شکوهمند تراویح در مرکز تهران عاجزند؟
شما که حداقل در عصر حاضریک صد سال فرصت داشتید و با تیغ و شمشیر و قتل و تکفیر و کشت و کشتار نتوانستید یک مدل حکومت مقبول و مشروع و الگوه ارایه نمایید و تمام جهان اسلام را به گند و رسوایی کشیدید؛ حالا از برکت آزادی بیان در اروپا شمشیر از نیام کشیده اید که چرا فلان شخصیت ارجمند و متفکر فرزانه را به تیغ و تبر و شمشیر سر نزده اند؟
خجالت بار نیست که در منهج و منبع و مرجع با امثال طالبان نرد عشق می بازید و در مصادیق و ظواهر ریاکارانه خلق را می فریبید؟
شما حق دارید مزایا و فواید مکتب سیاسی خود را از بام تا شام در چهارسوق بازار تاریخ نعره بکشید و اندیشمندان و متفکرین معاصر هم حق دارند در چار سوی شهر خرد؛ اندیشه و مکتب خود را بیان دارند.
اتهام زدنهای شرم آور شما به اندیشمندان جهان اسلام در اینکه: اینها از متفکرین و نظریه پردازان غربی وام گرفته اند، نشان دهندهٔ جهل مطلق شما از تاریخ روشنفکری جهان اسلام و بویژه خراسان می باشد.
احتمالاً قضاوت و حکم حضرات در باره تحلیل شگرف و منحصر بفرد عارف ربانی و متکلم و دانشمند برجسته‌ی قرن هفتم، ابن عربی که حضرت ابراهیم را به خطا و فقدان درک درست رویا خودانتقاد نموده است هم، حکم تکفیر است؟
شکستن دگم اندیشی و تحجر گرایی در خراسان بزرگ دامنه‌ی دراز دارد و از ابن سینا و رازی آغاز می گردد.
امام ابوحنیفه برای ما فقط یک فقیه و مجتهد مدرسه‌ی بغداد نیست، بلکه امام اعظم نقطه وصل هویت و فرهنگ و خرد ماست، ما مکتب و فلسفه‌ی او را بروز می سازیم و از اتحاد عنصر فرهنگ و هویت، کاخ بلندی خواهیم ساخت که از باد و باران و سیل و طوفان نژادگرایان و فحاشان نیابد گزند.
نوت:
الف: این یادداشت معطوف به قانون اساسی سیکولار و سیکولاریسم سیاسی به معنی جدایی نهاد دین از نهاد دولت می باشد و عجالتاً به سیکولاریسم فلسفی نمی پردازد.
ب: این یادداشت لزوماً مکتب فقهی و مذهب نویسنده را منعکس نمی کند، بلکه لزوم قانون اساسی سیکولار را برای کشور های مانند افغانستان مفید و موثر و لازم می داند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا