خبر و دیدگاه

تجزیه طلبی پیامد وابسته گی وتحمیل بیرونی

اگرازحاشیه نویسی، شانزول سازی و منطق تراشی صرف نظر کنیم،آنچه امروز سرزمین تاریخی نیاکان را از ایرانزمین ( آریانا) به خراسان وافغانستان رساند، پیامد تحمیل تجزیه های پیوسته از سوی بیرونیها،قدرتهای استعماری، مهره ها وشبکه های جاسوسی داخلی آنها بوده است. ضربه اصلی، تلفات، خسارات از دست دادن سرزمین، محکوم به زاغه نشینی، کوچانیدنهای اجباری، حاشیه نشین شدن از قدرت سیاسی را در تمام این جدا کردنهای سرزمینی وایجاد قلمروهای سیاسی جداگانه، بیشتر ازهمه تاجیکان متحمل شده اند. درزیر بارهمین تکه وپاره کردنها تاجیکان درچند قلمرو سیاسی جداگانه تقسیم شدند. حال اگر «پوست گاو» دست ساز استعمارگران را به چند پارچه دیگر تقسیم کنند، معنی اش این است که جامعه تاجیک بر خلاف سایر جوامع واقوام برادر به چند بخش دیگر تقسیم میشود.
همزمان با تجزیه های استعماری، زبان فارسی دری از عراق، شرق اروپا، ترکیه،، قفقاز، هندوستان، آسیای میانه برچیده و به چند قلمرو کوچک محدودشد. تجزیه های بعدی کشور برخلاف پندار« اتحاد فارسی زبانها»، زبان فارسی را درقلب خراسان مانند بسیاری از سرزمینهای فارسی زبان گذشته مشمول آسیای میانه ودیگران تنها به استفاده در خانه وخانواده محکوم خواهد کرد. این امر به جای تبدیل کردن زبان فارسی به محور فرهنگ، تمدن وهمبسته گی اجتماعی در یک سرزمین و زنده کردن اقتدار سیاسی وشرکت عادلانه تاجیکان در قدرت، تنها آنهارا به عمله لشکری وکشوری بیشتر در پارچه های تجزیه شده تبدیل خواهد کرد؛ زیرا تاجیکان در جغرافیه سیاسی تحمیل شده به نام افغانستان سرزمین به هم پیوسته ندارند که از موهبت تجزیه، کنفدریشن ویا فدریشن سازیهامستفید شوند، الی اینکه تجزیه بیشتر آنهارا ازهم جدا کند.
آنچه امروز افغانستان مینامندش در واقع قلب قلمرو بومی نیاکان تاجیکان، ایران زمین و قلمرو چند قومی خراسان است که جامعۀ تاجیک چی پیش از اسلام وچی بعد ازآن برای نگهداری هر بلست ومتر آن خون وقربانی داده است وتاریخ این جامعه با جنبشهای آزادیخواهی واستقلال طلبی متداوم برای حفظ سرزمین، نوامیس ملی وآیینی گره خورده است.
بهانۀ تجزیه، تقسیم وترکه سرزمین هم این است که قدرت در انحصار یک قوم است، نام کشور قومی است ونمادهای ملی به یک قوم تعلق دارند…. واقعیت سیاسی وماهیت کشمکشها وتنشهای اجتماعی در حرکتهای بعدی تنها به فارسی زبان وپشتو زبان محدود نمیشود، هیچ گروه قومی، زبانی واجتماعی با شما موافقه نکرده است که نام کشور پسا تجزیه چی باشد، زبان کشور بعد از تجزیه چی باشد، ساختار قدرت چگونه شکل بیگیرد، هویت، فرهنگ ونماد های ملی چگونه برپا شوند. شما نمیتوانید جامۀ به قد واندام خود را به دیگران تحمیل کنید. همه مواردی راکه دوستان بافته وتافته اند فردا پنبه میشود. در کشورفارسی زبانها، ترک زبانها، بلوچی زبانها، پشه یی زبانها ودیگران غیر از پشتونها وجود دارند. شما از کی نماینده گی میکنید ومظهر این نماینده گی چیست؟ واقعیت سیاسی وتاریخی چیزی غیر از خیالبافی روشنفکرانه است. ما همه از اوایل قرن بیست تا همین اکنون شاهد رویارویی ها وتنشهای قومی وزبانی غیر پشتونها نیز بوده ومی باشیم. با نثر مسجع نویسی به جای ادبیات سیاسی نمیتوان واقعیت را کتمان کرد ویا آن را به میل وخواست خود آرایش داد. مسایل ملی، نماد سازی ملی، فرهنگ سازی، ملت سازی، تشکیل حاکمیت سیاسی به توافق همه و وحدت سیاسی همه همه بخشهای جامعه ساخته میشود ، نه با قالبهای ریخته شده توسط چند روشنفکر از دنیا بیخبر.
دوستان! اگر این اکثریت هفتاد درصدی فارسی زبان آماده نشود در چهارچوب همین جغرافیه سیاسی هزینه وقربانی مبارزه را برای شرکت عادلانه همه درقدرت، برپایی نماد های ملی به جای قومی وشکستاندن زنجیرۀ انحصار تاریخی قدرت قومی بپردازد و به گونه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی وتاریخی بسیج شود تا نام فرا قومی وتاریخی کشوررا با ساز وکارهای سیاسی دوباره برگرداند؛ فرهنگ وارزشهای اجتماعی همه را در قاموس ملی جای دهد، تاریخ ملی بسازد، قدرت را نامتمرکز، دموکراتیک وپاسخگو بسازد؛ دولت ملی وملتی بر پایه اشتراک داوطلبانه همۀ اقوام با حفظ فرهنگها، زبانها، هویت ها وارزشهای اجتماعی بسازد، چگونه میتواند، کشور را تجزیه کند؟ کشوری که در هر دهکده اش چند اتنی و قوم زنده گی میکند و برای تجزیه هر بلست آن باید خون فراوان بریزیم ویا مانند دیگران در جنگ قومی بر سرقدرت پناه به یک ارتش خارخی ببریم. ارتش خارجی برای منافع ما خواهد جنگید؟
چرا از همین انرژی، ظرفیت،توان مدنی، سیاسی واجتماعی برای عادلانه ساختن مناسبات قدرت، رابطه مردم با قدرت، انسانی ساختن رابطه انتیها با یک دیگر، ایجاد قدرت انسان گرا، متکثر، نامتمرکز،حقوق مدار وقانونمدار در جغرافیه سیاسی که داریم، استفاده نکنیم؟ اگر توان ما برای تجزیه میرسد، برای پرپایی چنین ساختار قدرت ملی از ظرفیت بیشتر برخوردار است. (ادامه دارد)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا