خبر و دیدگاه

انواع افغان زدگی / پشتون زدگی

خردورزی های پارسی زبانانه (۳)
نوشته: دکتر م باختریان
………..‌‌‌‌‌………..‌‌‌‌‌‌
در پاره پیشین از خردورزی های پارسی زبانانه ، پشتون زدگی شرح شد، ویژگی های عمده آن توضیح شد. در این پاره از خردورزی های پارسی زبانانه انواع پشتون زدگی/ افغان زدگی یا پشتون زدگی/ افغان خویی را شرح می کنیم.
۱. افغان زدگی اسطوره ای : یک بخشی از ذهن انسان به موضوعات انتزاعی اختصاص دارد. انسان هر قدر مادی اندیش نیز باشد، از اسطوره ها رهایی ندارد و با اسطوره ها هویت خویشتن را می سازد.
پشتون زدگی اسطوره ای این است که ذهنت مملو از اسطوره های جعلی پشتونی یا افغانی باشد. مانند امیر کرور، میرویس نیکه، احمدشاه بابا و …. و با این اسطوره ها برایت هویت اسطوره ای ذهنی بسازی.
۲. پشتون زدگی تاریخی: انسان یگانه موجود تاریخی جهان است‌. انسان بدون تاریخ وجود ندارد . انسان می تواند تاریخ مسخ شده داشته باشد‌‌. افغانزدگی تاریخی در واقع مسخ تاریخ واقعی سرزمین باختریان/خراسان است. اگر به این باور باشی که یونانی ها به “افغانستان” تجاوز کرده بودند. عرب ها بر ” افغانستان” تجاوز کرده بودند. امام ابوحنیفه “افغان” بود (در کتابی که در زمان اشرف غنی از طریق وزارت ارشاد و اوقاف نشر شده بود، امام ابوحنیفه را افغان معرفی کرده است). ابومسلم خراسانی افغان بود. باور داشته باشی که پادشاهی احمدخان یا میرویس خان، افتخارات تو است‌. باور داشته باشی که پادشاهان پشتون خوانده شده به دروغ در هند، جزئی افتخارات توست‌. یک افغان زده تاریخی هستی و دچار بیماری هویتی بنام پشتون زدگی تاریخی هستی.
۳‌. افغان زدگی ملی: ملت یک امر مدرن است و متعلق به عصر دولت ملت . یک ملت به اساس جغرافیای مشخص و قرارداد اجتماعی شکل می گیرد. افغان زدگی ملی این است که احمد خان ابدالی را “احمدشاه بابا” بگویی و از این طریق قبیله خو شوی و او را موسس “ملت افغان” بدانی، یعنی ملت سازی میهنت را بنام یک خان ظالم و جنایت کار و تباه کننده اقوام بلوچ، تاجیک و اوزبیک و هزاره بدانی.
در حالیکه عصر او عصر رعیت بود و حتی او مفهوم ملت را نشنیده بود و نخوانده بود. پشتون زدگی ملی این است که هویت ملی خود را “افغان” معرفی کنی و خود را “افغانی” بشماری، حتی اگر خویشتن را “افغانستانی” نیز بشماری، باز هم یک افغان زده و پشتون زده هستی.
۴. پشتون خویی فرهنگی: فرهنگ داشته های معنوی انسان های یک سرزمین است. هرگاه به عادت ها و عرف های “پشتون والی” باورمند باشی، تو یک پشتون خو هستی‌. اگر به “ننگ افغانی” که جاهلانه است، باورمند باشی، یک افغان خو هستی، اگر به “غیرت افغانی” باورمند باشی، یک افغان خو هستی که یک بیماری است. اگر به “جرگه و جرگه گی و لویه جرگه” به مثابه راه حل باورمند باشی، یک افغان زده فرهنگی سیاسی هستی.
۵. افغان زدگی جیوپولیتیکی: تمدن ها و فرهنگ ها در جغرافیا های سیاسی رشد می کنند و بالنده می شوند.
اگر به جیوپولیتیک “لر او بر افغانستان یا لوی پشتونستان/ پشتونستان” باورمند باشی، یک بیماری افغانزدگی جیوپولیتیکی داری. اگر باورمند باشی که از “رود آمو تا رود سند” افغانستان است، مسخ فکری جیوپولیتیکی شده ای.
۶. افغان زدگی نمادین یا نام شناسانه: اسم یا نام اساس فرهنگ سازی است. انسان ها با نام یکدیگر خود را تاریخ خود را و فرهنگ خود را می شناسند. نام های اصلی و نام های جعلی وجود دارد‌‌. نام ها اختصاص به اشیا و اشخاص ویژه دارند. نام ها به ویژه نام های جغرافیایی تاریخمند هستند و تاریخ تحول خاص خود را دارند. اگر باورمند باشی که نام جعلی “افغانستان” بر جغرافیای باختریان یا خراسان نام زیبنده است، و آن را افتخار و نماد هویت خود بدانی، دچار بیماری افغان زدگی شده ای.
اگر نام های نمادین جعلی مانند پیغله ملالی، نازو انا و … قهرمانان تاریخی تو باشند و به آن ها افتخار کنی، یک پشتون زده نمادین و نام شناسانه هستی. اگر نامت یا تخلص ات “بریالی” یا “توریالی” و یا “افغان زاده” یا “افغانیار” بود، بدانی که دچار افغان زدگی هستی.
۷. افغان زدگی / پشتون زدگی زبانی: زبان هرکس معرف و نمایانگر هویت اوست. گویندگان یک زبان نام زبان خود را تعیین می کنند، نه کسانی دیگر‌ . اگر بپذیری که نام زبان ایران و تاجیکستان “فارسی” است و نان زبان ما “دری”، یک افغان زده زبانی هستی. در حالیکه استادان زبان شناس دانشکده زبان فارسی دانشگاه کابل در برابر تمامی فشار ها و جعلیات ایستادگی کردند و گفتند نام زبان ما “فارسی دری” است.
افغان زدگی / پشتون زدگی زبانی این است که القاب فرهنگی سیاسی پشتونی را ، القاب و مصطلحات ملی فکر کنی. مانند پوهنتون، پوهنزی ( حتی به حروف الفبایت حرف الفبای پشتو را بیفزایی: پوهنحی)، پوهنیار، پوهنمل، دگر جنرال، تورن جنرال و …
۸. پشتون زدگی / افغان زدگی هنری: هنر زبان نمادین هر ملت است. لباس یک بخشی از هنر نمایی ملت هاست. به عنوان مثال اگر بپذیری که واسکت چگمه دوزی پشتونی یا گند افغانی لباس ملی توست، یک پشتون زده هنری هستی. رقص بخشی دیگری از هنرهای ملی است. اگر اتن پشتونی را رقص ملی بدانی، گند افغانی را لباس ملی بدانی. این جنبه هنری پشتون زدگی توست.
۹. پشتون زدگی زن ستیزانه: زنان رکن اصلی تمدن هستند. زن ستیزی نمونه پستی بدویت است. پشتون خویی زن ستیزانه این است که زن را زندانی خانه و نوکر مردان خانه و متاعی برای خرید و فروش بدانی.
۱۰. افغان زدگی حقوقی تشریعی‌: اصل فقه تمدنی است، چون درمدینه ایجاد شده است و مدینه یعنی شهر و تمدن یعنی در شهر زیستن‌‌ . حقوق نیز تنظیم زندگی سیاسی مدنی یک ملت است. پشتون زدگی حقوقی تشریعی این است که پشتونوالی را شریعت و قانون بسازی‌ به عنوان نمونه برقع / چادری را که پشتون ها از هند آورده اند، حجاب اسلامی بدانی و در حالیکه حجاب قرآنی این نیست، بلکه حجاب قرآنی پوشش فاخر زن مسلمان است، و چادری دربند کردن یک زن و زنان جامعه است.
پشتون زدگی حقوقی تشریعی این است که برای زنان حق تحصیل و کار و سیاست قایل نباشی و او را زندانی خانه و کده/ کوچ و … بدانی.
۱۱. افغان زدگی هویتی: هویت اصیل یعنی احساس تعلق به اصل خویشتن‌، هویت جعلی یعنی احساس تعلق دروغین و مصنوعی، به هویت دیگران‌. افغان زدگی و پشتون خویی هویتی این است که قبول کرده باشی پشتون نام هویتی اقوامی که به زبان پشتو سخن می‌زنند ، است و افغان نام هویتی اقوامی که به زبان پشتو سخن نمی زنند، می باشد. به این ترتیب هویت پاره شده جعلی پیدا کنی و بیگانه با تاریخ و فرهنگت شوی.
۱۲. افغان زدگی نژادی: نژاد یکی از دروغ های ساخته استعمار کهن و مدرن تاریخ است که رنگ پوست و قیافه ظاهری انسان ها را محور برتری جویی سیاسی ساخته است. پشتون زدگی نژادی بدین معناست که دروغ پشتون ها را قبول کنی که تاجیکان و پشتون ها از نژاد آریایی هستند و به این ترتیب بر اقوام فارسی زبان مانند هزاره و عرب و ترک و … برتری جویی نژادی فاشیستی هتلری داشته باشی، در حالیکه اسطوره های پشتونی به نژاد سامی بنی اسرائیلی یا عربی بر می گردد.
۱۳. پشتون زدگی سیاسی: سیاست یعنی تدبیر امور کشور به وسیله قدرت‌‌. سیاست یعنی گرفتن قدرت، افزایش قدرت، نمایش قدرت‌. افغان زدگی سیاسی این است که پذیرفته باشی که پشتون ها برادر بزرگ هستند، راس قدرت یعنی ریاست جمهوری و تاجداری و پادشاهی از آن آنهاست و باید آن ها قدرت را تقسیم کنند و فارسی زبانان در قاعده هرم قدرت مانند بردگان سیاسی باشند.
پشتون زدگی سیاسی این است که رهبر سیاسی ات یک پشتون باشد، ولو چپ اندیش باشی یا راست اندیش یا ملی اندیش.
۱۴. پشتون زدگی روانی/ ذهنی: آزادگی یا بردگی از ذهن انسان شروع می شود. انسان آزاد و مستقل، ذهن آزاد و مستقل دارد‌‌، انسان برده ، ذهن برده دارد. بیش از یک و نیم قرن فرهنگ سازی پشتونی باعث پشتون زدگی روانی/ ذهنی شده است. افغان زدگی / پشتون زدگی ذهنی/ روانی به این معناست که این فکر بردگی در ذهنت ترسیم شده باشد: ” بدون پشتون ها نمی شود و باید با پشتون ها زیست مشترک سیاسی داشت و بردگی سیاسی آن ها را قبول کرد”.
۱۵. پشتون زدگی راهبردی/ آرمانی/ رویایی: هر ملتی راهبرد های خود را برای حرکت به سوی آرمان ها و رویاهای مشترک ملی خود دارد. پشتون ها در طول صدسال آرمان ها و رویاهای ملی خود را بر ذهن فرزندان اقوام دیگر تحمیل کرده اند . افغان زدگی راهبردی این است که در ذیل راهبرد سیاسی پشتونیسم یعنی پشتون سازی کل سرزمین و حکومت کردن بر همه اقوام سیاست خود را تنظیم کرده باشی. پشتون زدگی / افغان زدگی آرمانی این است که برای آرمان های پشتونستان بزرگ و لوی افغانستان خواب و خیال ببینی و ذهنت را آماده مبارزه بسازی.
پشتون زدگی / افغان زدگی رؤیایی این است که نتوانی رؤیای مشترک ملی فارسی زبانان را در رویاهایت ترسیم کنی و چشمانت را ببندی و آن را تخیل کنی. پشتون زدگی آرمانی آن است که نتوانی آرمان کشور مستقل فارسی زبانان را در سرزمین باختریان به هدف تبدیل کنی. پشتون زدگی راهبردی آن است که نتوانی برای تشکیل کشور مستقل فارسی زبانان و اقوام متحد برنامه ریزی کنی و زندگی سیاسی خود را وقف آن کنی.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا