خبر و دیدگاه

هشدار

یک
رهبران طالبان باید بدانند که احمد شاه مسعود: نماد هویت، فرهنگ، عزت، اقتدار، استقلال و آزادی تمام مردم افغانستان می باشد.
مسعود، حافظ یکپارچگی و تمامیت ارضی کشور بود، این نکته را رهبران هردو جناح طالبان به درستی و دقیق می دانند.
مسعود دو بار افغانستان را از تجزیه‌ی حتمی نجات داد و توطیهٔ منافقانه‌ی قدرت های شرور و خبیث منطقه را در نطفه خنثی نمود.
دو
مسعود، تنها یک مبارز راه آزادی و مجاهد در برابر الحاد و کمونیسم نبود، بلکه او از صراط شریعت اندک اندک به سپهر عرفان وارد شد و در هنگام شهادت؛ ابعاد معنوی و عرفانی مسعود بر تمام صفات عالی او رجحان داشت و او در مقام یک عارف و عاشق خداوند متعال به شهادت رسید.
لهذا آرامگاه او در تاریخ هویت سیاسی افغانستان« یعنی از زمان امیر عبدالرحمن خان تا امروز» منحصر به فرد است و مستلزم احترام و حرمت معنوی و سیاسی می باشد.
شکستن این حرمت، دهن کجی آشکار به استقلال و عزت افغانستان می باشد.
سه
طالبان باید بدانند: که تراژیدی سقوط جمهوریت کذایی، فرار رهبران رژیم فاسد از مارشال تا فرمانده کل قوا و از رهبران جهادی تا سیاست مداران مافیایی و بازاری؛ مردم افغانستان را در شوک بزرگ تاریخی قرار داده است.
پیامد این شکست سنگین، در بسیاری از هویت ها با شکست روحی و روانی همراه است و نوعی احساس حقارت در ضمیر ناخودآگاه آنان آرمیده است که هر لحظه امکان فوران و طوفان اجتماعی را ممکن و میسر می سازد.
هر کنش غیر متعارف حتی اگر عمدی و سازماندهی شده هم نباشد، می تواند سونامی از خشم و تعصب و تنفر را برانگیزد چه برسد به حرکاتی سبک و اهانت آمیز.
چهار
ناگفته پیداست، که هیچ قدرتی منطقه یی در افغانستان، تثبیت یک دولت ملی قدرتمند و با ثبات را نمی خواهد، برای این استراتیژی هر کشور چندین دلیل راهبردی و استراتیژیک دارند.
شناخت این اهداف و مقاصد وحشتناک کشور های شرور و منافق منطقه، نخستین گام در جهت درمان بیماری مزمن ماست.
هم اکنون فضای کشور در اختیار سازمانهای استخباراتی منطقه و فرا منطقه قرار دارد، آنها شب تا روز در سپهر افغانستان با هم تبادل اطلاعات می نمایند.
افغانستان بدون قوای هوایی یک سرزمین بی دفاع و فاقد امنیت و حاکمیت فضایی می باشد.
نکته‌ی مهم و کلیدی این است، که همواره حکومت های مزدور و فاسد، بستر فروپاشی و مداخله بیگانگان را فراهم نموده اند.
پنج
اگر طالبان به پنج اصل اساسی مردم افغانستان تمکین نه نمایند و بستر تغییر بنیادین در حکومت و دولت را فراهم نیاورند، هیولای جنگ و نفرت بار دیگر دهان باز می کند و متأسفانه این بار به مراتب خونین تر و وحشتناکتر از گذشته خواهد بود.
الف: اداره غیر متمرکز با مرکزیت ولایات موجود.
ب : انتخابات عادلانه، آزاد و شهروند محور در تمام سطوح افقی و عمودی قدرت و اداره.
ج: پایان معادله میراث استعماری قوم محوری، ایجاد معادله شهروند محور و بازگشت به نمادهای تمدنی و تاریخی سرزمین افغانستان.
د: فراهم سازی بستر مناسب سیاسی برای مشارکت تمام جریان‌های سیاسی و فکری در افغانستان.
ه : برای حل اساسی و تثبیت مشی سیاسی، بهتراست به جای لویه جرگه یا روش های قرون وسطایی و مطرود؛ از راهکار ریفرندوم/ همه پرسی بهره گرفته شود،
شش
اصطلاح مشکوک و مبهم دولت فراگیر یا همه شمول؛ تکرار همان دولت های ناکام و چرخیدن در دایرهٔ خبیثه‌ی نیم قرن گذشته می باشد که پیامدی جز جنگ و نفرت و فتنه و ناکامی و فساد و مافیاپروری؛ نتیجه‌ی نداشته است.
برای خنثی نمودن این شمشیر دامکلوس بیگانگان، بهترین راهکار: تغییر بنیادین ساختار قدرت، اعلام انتخابات و مشارکت شهروندی محوری در قدرت و سیاست می باشد.
راهکار های قرون وسطایی مانند لویه جرگه و شورای اهل حل و عقد؛ افغانستان را به قعر چاه قومی قدرت و سیاست هدایت می نماید.
هفت
اگر طالبان، عقلای قوم و خردمندان مملکت بر سر عقل نیایند؛ فروپاشی افغانستان اجتناب ناپذیر است.
لازم است تا اندیشمندان تمام هویت ها، بویژه پشتون ها و تاجیک ها باب یک گفتمان اساسی و جدی را باز نمایند، زیرا در فقدان چنین راهکاری افغانستان به سوی جهنم تباهی و جنگ پر شتاب خواهد رفت.
ادامه‌ی وضعیت فعلی کشور، بستر تنفر، تعصب و تحجر شدید ذهنی و روانی را هموار می سازد و زود باشد که افراطی تزین عناصر؛ زمام جریان افکار عمومی را دردست گیرند، و این درست همان چیزی است که کشور های شرور و منافق منطقه خواهان آنند.
همین امروز بسیار دیر شده است، هر لحظه بسوی جهنم برگشت ناپذیر پرشتاب روان هستیم، ترسم از روزی که آنقدر که دیر شده باشد که نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان نشان.
ممکن است تصویر ‏‏‏۷‏ نفر‏ و ‏افراد می‌ایستند‏‏ باشد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا