خبر و دیدگاه

اولویت های سیاسی در مرحله کنونی

بخش اول :
از تشکیل شورای ائتلاف نیروهای ملی _ دموکرات افغانستان مدت کوتاهی میگذرد . بمیان آمدن چنین یک تشکل سیاسی محصول رای زنی های چندین ماهه با سازمانهای جداگانه بخاطر سهمگیری در حل وظایف مبرم کنونی است . سوال اساسی که در مقابل آئتلاف قرار دارد اندیشیدن به بدیل ها و دریافت پاسخ عملی و ممکن با در نظرداشت شرایط کنونی کشور ماست . هنوز زود است که در مورد عملکرد شورای ائتلاف قضاوت کنیم ولی ما با سه نوع برخورد در این مسئله مواجه هستیم .
طرز فکر اولی به کسانی بر میگردد که بدون شناخت ماهیت و عملکرد ائتلاف آنر رد میکنند واین گروه اقلیت کوچک ناراضی چکیده از بدنه سازمانهای سیاسی دیروز اند . در بخش دوم شخصیت هایی قرار دارند که با اصل ائتلاف مخالفتی ندارند اما با اصول فکری ، ساختار تشکیلاتی و ترکیب سازمانی آن از موضع انتقاد و اصلاح برخورد میکنند . موجودیت اندیشه نقادانه وسیله بهتر شدن کار عملی است که باید از آن استقبال کرد .در بخش سوم اکثریت بزرگ هموندان شامل اند که به طرح ها و ساختار تشکیلاتی ائتلاف باور دارند و در راه تحقق اصول اندیشوی آن تلاش میکنند .
طرح اصول اندیشیوی محصول کار جمعی است و بطور عمدی در یک چوکات واحد مشکلات اساسی و راه های حل نشانی شده اند تا این موضوع مورد بررسی و انتقاد تکمیلی قرار گرفته بتواند ، در این طرح بعوض احکام قاطع راه ورود اندیشه های سالم باز گذاشته شده است .
نکات اساسی که سازمانهای برادر اساسگذار ائتلاف به آن پابند اند عبارتند از :
۱ _ باور به اصل دفاع مشروع از حاکمیت ملی ، تمامیت ارضی و استقلال سیاسی کشور . از نظر ما این باور زمانی عملی شده می‌تواند که تمام تبار های ساکن سرزمین افغانستان آگاهانه در وحدت ملی و تعریف اهداف ملی سهیم باشند و جلو تمام تلاش های برتری خواهانه قومی ، قبیلوی ، سمتی، عقیدتی، زبانی و جنسیتی گرفته شود . برتری خواهی مانع رشد اقتصادی و اجتماعی کشور میگردد و راه مداخله خارجی را هموارتر میسازد .چنین حرکتی ملی نه بلکه ضد ملی است .
۲ _ با در نظرداشت تجارب عظیم شیوه های دولتمداری در جهان سیستم جمهوریت بر خاسته از اراده مردم و دولت مدنی تقسیم شده به قوای سه گانه از کارآمدی سطح بلند برخوردار است . اعتقاد به حاکمیت جمهوری منبعث از اراده جمعی تنها بدیل ممکن در مقابل حاکمیت‌های تیوکراتیک واستبدادی می‌باشد . این حرف درست است که امارت اسلامی از جمهوری فاسد دیروز در شیوه مبارزه با حاکمیت مافیایی فرق دارد اما اگر کمی عمیق تر نگاه کنیم دیروزی ها دزد دارایی مردم بودند وامروزی ها دزد عقل ، اندیشه علمی ، مردم سالاری و تاریخ و فرهنگ کشور اند .
۳ _ مردم افغانستان که بارها در جریان تمرین دموکراسی به استبداد خشن دست یافته اند میدانند که تا امروز کار پُر ثمر و نهادینه شده در بخش‌های تعمیم دموکراسی از پایین بطرف بالا و از بالا بطرف پایین صورت نگرفته است و موجودیت پارلمان و حکومت های تقلبی رشد دموکراتیک جامعه را مانع شده اند . بخاطر ایجاد یک حاکمیت دموکراتیک و قانون مدار که وسیله رشد اقتصادی _اجتماعی شده بتواند و مفاهیم دولت _ ملت و ملت _ دولت را تحقق بخشد ما به دموکرتیزه کردن تمامی ابعاد قدرت دولتی نیاز داریم . تمرکز قدرت در دست یک خانواده ، یک شخص ویا یک گروه خاص ناکام ترین و نا کارآمد ترین شیوه حکومت داری در تاریخ افغانستان است . امروز حکومت‌های به شدت متمرکز بحیث قدرت های استبدادی تعریف میشوند و در چنین حاکمیتی است که تمایلات قومی ، سمتی ، زبانی و عقیدتی جای منافع گروهی و ملی را می‌گیرد . دولت های توتالیتر هیچگاه نمیتوانند بدون حمایت بیرونی تداوم یابند و این امر بخودی خود زمینه نارضایتی داخلی و دخالت بیرونی را تسهیل میکند . تنها راه رشد سالم یک حاکمیت مشروع تقسیم قدرت بطور افقی و عمودیست ، درچنین حالتی دولت پاسخگو در مرکز ونمایندگی های محلی آن در ولایات از بطن انتخابات بمیان می آیند و ازجانب شوراهای محلی و شورای ملی تحت نظارت قرار میگیرند . منابع مالی میان دولت مرکزی و ارگان‌های محلی قدرت دولتی بطور قانونمند تقسیم میشود و راه پیشرفت و شگوهایی اقتصادی و فرهنگی کشور باز میشود . تحقق این هدف نمی‌شود ندارد زیرا تنها راه ممکن و عقلانی برای حفظ آگاهانه این سرزمین و همبستگی ملی آن است .
۴ _ دولت افغانستان با در نظرداشت تجارب تلخ و ضربات وحشتناک استعماری باید به یک دولت بی طرف در منازعات بین المللی مبدل گردد و صیانت منافع ملی در ارتباط با کشورهای دیگر در سرخط سیاست خارجی دولت‌ها قرار گیرد .
مبارزه مدنی در راه تحقق این اهداف و ایجاد تغییر اثر گذار در مناسبات موجود به زمان و توسعه امکانات نیاز دارد . یکی از وسایل اولی این تلاش کار بخاطر ایجاد حرکت جمعی در استقامت تحقق اهداف اولی است ، در افغانستان در یک قاعده وسیع نیروها و شخصیت های ملی و دموکرات وجود دارند اما نسبت عدم انسجام بیشترین حد توانایی شان در ضعیف ساختن همدیگر بکار می‌رود . اگر ظرفیت های موجود بالقوه در استقامت دفاع عقلانی از منافع مردم بسیج نشوند با دعا و امید دگرگونی در شیوه حاکمیت بمیان نخواهد آمد .
اگر امروز نه جنبیم و برای عدالت و دموکراسی مبارزه نکنیم بطور مستقیم و غیر مستقیم به بقای نظام غیر مشروع امارتی و استبداد طالبی کمک کرده ایم .

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا