خبر و دیدگاه

با عرض احترام به جناب محترم آقای عبداالحد تارشی

اول اینکه میدانم هر پاسخی من برای شما میدهم شما قناعت نخواهید کرد، همانگونه که
نوشته های شما برایم پاسخ قانع کننده نیست.
دوم اینکه شما در نوشته دوم خویش بیشتر از نوشتۀ قبلی تان تاکید کرده بودید که من به
مقدسات شما توهین کرده ام که بسیار نادرست است.
انتقاد از احکام دین هیپچگاه توهین نیست، اما می تواند برای دینداران متعصب ناخوشایند
یا حتا توهین آمیز باشد. شما در تمام نوشته هایم، یعنی نه تنها درین نوشته ها، بلکه در
مدت بیشتر از دو دهه که من مینویسم، در هر موضوع که هست، اگر یک دشنام، یک
ناسزا و یک شعار بر ضد کسی دیدید به من بگویید، آنگاه سخن شما درست خواهد شد.
ولی شما تا توانستید نوشتید که من به خدا، پیامبر و دین دشنام داده ام درحالیکه چنین
نیست.

ادامه موضوع … Document (6)

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. درود و احترامات زیاد حضور دانشمند عالیقدر دکتور عید محمد عزیز پور تقدیم باد!
    زهی به فکر عالی شما، زهی به قلم روشنگر شما! شما خیلی عالی و در چوکات ادب و منطق و تکیه برعلم به جواب نوشته محترم تارشی پرداخته اید. من که از نوشته های آقای عبدالاحد تارشی یافتم، در یافتم که جناب شان در جمله قصه مسلمانان هستند. و این طبیعی است بخاطر اینکه من هم تا قسمت زیاد عمرم قصه مسلمان بودم. و معلومات لازم از ادیان دیگر نداشتم. فقط چیزیکه از ملا و کتابهای درسی مدرسه ای و و ترجه زیر خط هفت هیکل مثل دعای گنج العرش و دیگر دعا ها و آیات که خوانده بودم فکر میکردم همه معلومات دینی همین ها است. ولی وقتیکه به مطالعه ادیان و تاریخ ادیان از منابع مختلف پرداختم و به اعتبار زمان آنهارا به ارزیابی گرفتم و بالاخره به این نتیجه رسیدم که ریشه دینداری و دین در زمین جهل است. وقتیکه قوانین حمورائی که تقریبا” سه هزار سال قبل از ظهور اسلام نوشته و به اجرا گذاشته شده بود. همین قسم از فرهنگ بزرک و غنی فراعنه مصر و از هندوایزم و زردشت و بعد ازان از دین یهود که چدر ادیان ابراهیمی بوده است و بودا و فلاسفه های بزرگان چون سقراط و افلاتون و ارستو و کلبیون و رواقیون و غیره که آشنائی پیدا کردم یا فتم که دین ما دین اسلام یک دین جوان و خیلی بی بنیاد و ضد اخلاقی میباشد.
    از آقای تارشی معذرت میخواهم که دین خویش دین اسلام را یک دین ضد اخلاق یافتم. ولی یک واقعیت است که نمیتوان ازان چشم پوشی کرد. شما توجه کنید با لای شهری حمله میکنید و اورا میگوئید که دین مرا بپذیر. در حالیکه او انسان عیسوی است و به کتابهای عهد جدید باور دارد. اینکه با لای او فشار می آوری که دین تورا بپذیرد. یک عمل و تقاضای غیر اخلاقی میباشد. دین بجایش که مال و دارائی او را غصب مینمائی و آز آن هم گذشته زن و دختر اورا مالک میشوی و خوداورا به غلامی در می اوری. حالا شما لطف نموده بگوئید اخلاق را در کجای این عمل یافته میتوانی. در حالیکه بیش از هزار سال قبل از اسلام و قتیکه کوروش هخامنشی بابل را زیر اداره خود قرار داد. فرمان داد که هرکس آزاد است دین و باور خودرا داشته باشد. و همین قسم فرمان داد که غلامی در سراسر قلمرو امپراتوری او ممنوع است. و همین قسم هزار سال قبل از اسلام آئین بودائی قتل زنده جانرا زشت و ناروا خواند. اما اسلام با فتوحات خود جوی های خون را جاری ساخت. و در افغانستان ما گلب الدین با راکت پرانی های خود هزاران مسلمان باشنده کابل را بقتل رساند. و حالا طلبان تا چه حد ظلم میکنند و تاچه حد خون می ریزند. آنهم خون مسلمانان را.
    فکر میکنم آقای تارشی از اول از بی بنیادی افکار خود پی برده بود و که در نوشته های عنوان کرد که جواب به آقای عزیز پور نمی باشد. که این اعتراف به ضعف استدلال در مقابل استدلال و نظرت منطقی و علمی چناب عزیز پور میباشد.
    با احترام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا