خبر و دیدگاه

فاجعه در دو دموکراسی

ششم جنوری و پانزدهم آگست ٢٠٢١ دو روز فراموش ناشدنی در تاریخ دموکراسی 
مؤرخین امریکایی و بین المللی ایالات متحده امریکا را قدیم ترین دموکراسی در جهان  می خوانند و هندوستان را کلان ترین دموکراسی به خاطر نفوس کشور هند.
دموکراسی امریکایی فراز و نشیب فراوان داشته است و اما در قرن بیست و یکم حتی مؤرخین امریکایی و کارشناسان سیاسی امریکایی باور شان نمی شد که گروه دست راستی و سفید پوستان به حریم و قلب دموکراسی که کانگرس کشور باشد به دلیل اینکه انتخابات تقلبی بوده است حمله کنند. جالب اینکه این حمله گفته می شود که به تحریک شخص رئیس جمهور ترمپ طرح ریزی شده بود .  چنانچه تسلیمی افغانستان به یک گروه تروریستی دست راستی مذهبی توسط خلیل زاد و اشرف غنی طرح ریزی شده بود .
از نگاه جامعه شناسی سیاسی یکی دو نکته قابل غورو بررسی  است بین ششم جنوری در امریکا و پانزدهم آگست در افغانستان .
اول اینکه در دموکراسی لیبرال غربی اجازه است که مردم افراد به معیار های نژادی و رنگ و پوست زیر عنوان مذهبی و دست راستی تجمع کند و برای حزب مخالف یک خطر باشد. در دموکراسی افغانستان هم دموکراسی زیاد تر به معیار  قومی و قبائلی بود .
بعضی تحلیلگران سیاسی اعتقاد دارند که این واقعه در  امریکا  دوباره اتفاق خواهد افتاد که این به وضاحت نه تنها دموکراسی را ضعیف جلوه میدهد در عین زمان بیانگر این حقیقت است که مردم در دموکراسی باید در نفاق باشند. چنانچه در افغانستان مردم با استیلای قوم و قبیله در نزاع بودند.
دوم با اینکه دموکراسی لیبرال سرمایه داری  وجه مشترک شهریان کشور أست و اما این فاجعه ثابت ساخت که در وجه مشترک تفاهم کلی وجود ندارد. در دموکراسی افغانستان که زیاد تر اتنوکراسی بود نه صنعت بود نه سرمایه و نه سه قوه قضائیه و مقننه و اجرائیه  مستقل بودند و همه زیر دست رئیس جمهوری عمل میکردند که این باعث بریادی کشور شد.
شورشیان داخل صالون بزرگ کانگرس شدند و حتی داخل اتاق رئیس کانگرس بانو نانسی پلوسی. چنانچه همین دست راستی ها با طالبان پیمان بستند و طالبان هم داخل اتاق رئیس جمهوری افغانستان شده بودند. ترمپ هم اتفاقات را از  اتاق خود در کاخ سفید نظاره میکرد و ملا برادر از اتاقش در یک هوتل قطر !! ترمپ میخواست سرنوشت کشور به دست طرفداران او باشد و اشرف غنی سرنوشت کشور را با طالبان مصالحه کرد .
دموکراسی امریکایی با زیاد تر از دو صد چهل سال قدامت تاریخی  به خاطر  اشخاص مدنی و وطن پرست در قوه قضائی و قوه مقننه بودند که توانستند شورش را که بر علیه دموکراسی براه افتاده بود خاموش کنند . همچنان کشور همین قدرت را داشت که زنگ خطر را مخفیانه به این کشور پهناور به صدا در آورد  تا در صورت شورش در دیگر ایالات شورش را خاموش سازند. و دموکراسی را حفظ کنندو مردم در قدرت باقی ماندند.
در دموکراسی صادراتی افغانستان چون قوم و قبیله در قدرت بودند دموکراسی را دو دسته به قوم و قبیله تقدیم کردند به جای اینکه با دخالت ملل متحد به مردم تسلیم کنند.
ما دیدیم که تعصب و تبعیض در هر دو دموکراسی به اوج آن به مشاهده رسید به تفاوت اینکه قوه مقننه و قوه قضائیه در امریکا ناظر اوضاع بود و در افغانستان فاقد صلاحیت بود.  اینجا سن و سال و قدامت دموکراسی مطرح نیست بلکه ساختار سیاسی کشور است که اگر  یک پایه بلنگد دیگر پایه از قروپاشی جلوگیری می کند.
در امریکا فورا یک کمیته با صلاحیت  تشکیل شد تا موضوع شورش جدی تعقیب شود و مجرمین که بر علیه دموکراسی قیام کرده بودند به جزا اعمال شان برسند . در افغانستان نه تنها قوه دست راستی مذهبی متعصب و تبعیض گرا به خاطر روحیه قومی و قبائلی به قدرت نا مشروع رسید کشور زیر استعمار خارجی که پاکستان باشد قرار گرفت. اینکه چه مدت را میگیرد که افغانستان از اسارت پاکستان ، اسارت به نام دین و سنت و اسارت تک قومی نجات پیدا می کند  زمان پاسخ خواهد گفت.
دکتور فرید یونس
سابق استاد بشر شناسی فرهنگی خاور میانه و فلسفه اسلامی در دانشگاه ایالتی کلیفورنیا

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. خیلی عالی داکتر صاحب تحلیل نمودید و نکته جالب اینست که در هر دو کشور یک قضیه جریان دارد
    در امریکا سفید پوستان که از اروپا آمده و میگویند ما امریکایی های اصیل استیم دیگران به کشور های خود برگردند
    در افغانستان نیز پشتون ها که از بیرون آمده اند میگویند ما باشنده های اصلی استیم و دیگران به ایران تاجکستان بروند
    و حتی نام سرزمین که مهد دانش است را تغییر و اسم جعلی افغانستان گذاشتند
    دریغا که سالهاست خراسان کهن در آتش تعصب یک قوم میسوزد و ساکنان اصلی آن همه آواره شدند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا