خبر و دیدگاه

موضع رژیم ولایت فقیه علیه فارسی زبانان

نشست های ازبیکستان، ترکیه وماسکو که برای کم کردن فشار سیاسی و افکار عامه جهانی بر گروه تروریستی و فاشیستی طالبان یکی پی دیگرراه اندازی شد. وهدف اصلی از این فیلمانه هاگام برداشتن در راه شناسایی رسمی گروه تروریستی طالبان است؛ حال رژیم ولایت فقیه ایران را نیز به تقلا انداخته تا دست و آستین برای تدویر جلسه ای دیگری در همین راستا بالا بزند. تلاشهای رژیم ولایت فقیه در خیمه شب بازی با طالبان در تضاد کامل با حق حاکمیت مشروع مردم افغانستان، آزادی، روشها وشیوه های دموکراتیک برای ایجاد حاکمیت سیاسی توسط مردم، ارزشهای حقوق بشری، زبان فارسی و پارسی زبانان درکشور ما قرار داشته و دارد.
رژیم ولایت فقیه، با متابعت کامل از سیاستهای روسیه، پاکستان، قطر، چین ودیگران عملاً پا را در جای پای رژیم های ضد ملی گذشته ایران گذاشته است، که در تقابل با منافع سیاسی، فرهنگی، زبانی، اجتماعی، اقتصادی فارسی زبانان کشور ما و فرهنگ وتمدن گره خورده بر محور زبان فارسی دری قرار داشته و این سنت منسوخ در روابط دو کشور ومردم برادر کماکان ادامه یافته است.
دغدغه ای اصلی رژیمهای ضد ملی در ایران من جمله رژیم ولایت فقیه، بر خلاف سایر همسایگان، نه مساله پیوندهای زبانی، فرهنگی، تمدنی و تاریخ مشترک دراز مدت با قلب خراسان ( ایران شرقی) وافغانستان امروزی بوده است، بلکه این رژیمهای ضد ملی با پیروی از دیکته دیگران علیه زبان فارسی دری وفارسی زبانان کشور ما که اکثریت قاطع را در افغانستان امروزی تشکیل میدهند، موضع داشته ودارند.
به گواهی تاریخ پس از آن که استعماگران اروپایی( انگلیس وروسیه) آخرین میخ را برای تجزیه وفروپاشی خراسان کوبیدند ودر قلب خراسان کشوری را زیر نام افغانستان به وجود آوردند، تا سرزمین های اشغالی هریک را با این منطقۀ حایل جدا کنند؛ از همان زمان حاکمان ضد ملی ایران به عنوان مجری سیاستهای دیگران علیه زبان فارسی وفارسی زبانان کشور وبه ویژه تاجیکان در افغنستان موضع خصمانه اتخاذ کرده اند و این سیاست مزدور منشانه هنوز پابرجا است.
حاکمان قاجاری در همسویی با روسها و انگلیسها، علیه امر حبیب الله کلکانی موضع گرفتند و در براندازی حاکمیت کوتاه مدت او نقش مخرب ایفا کردند. قاجاری ها حتی حضور وزیر عبدالرحیم خان را به عنوان نایب الحکومه هرات به دلیل جانبداری گذشته اش از امیر حبیب الله کلکانی تحمل نکردند و از روسها وانگلیسها خواستند تا با وارد کردن فشار بر نادر شاه وهاشم خان اورا از هرات بیرون کنند. رژیم مزدور انگلیس که دنبال بهانه بود،عبدالرحیم خان را از هرات کنار زد و سپس اورا تحویل زندان داد. شاه سابق ایران که پیوندهای اشکار وپنهان با دربار افغانستان داشت، کوچکترین حمایتی از فارسی زبانان کشور ما در هیچ برهه ای به عمل نیاورد.
رژیم ولایت فقیه پس از فروپاشی حاکمیت حزب وطن، همان رفتار مشابه با امیر حبیب الله کلکانی را با استاد ربانی وفرمانده مسعود تکرارکرد و پس از مدتی همسویی با مخالفان رژیم، زمانی به آنها کمک کرد که طالبان بخش بیشتر کشور را مشمول پایتخت در تصرف خود درآورده بودند وعملاً با کشتن دپلوماتهای ایرانی، اتباع ملکی و حتی دریوران وسایط باربری ایرانی جنگ را با رژیم ولایت فقیه اعلام کردند.« نوشدارویی پس از مرگ سهراب».
پس از ۲۰۰۱ حاکمان ایران، در کنار امریکا، روسیه، پاکستان، عربستان سعودی ودیگران با کودتایی علیه استاد ربانی همراهی کردند وبا سیاستهای « کج دار ومریز» ودادن پولهای سرمیزی وزیر میزی به تیم های مافیایی کرزی واحمدزی به طور عملی در کنار زدن فارسی زبان ها از قدرت نقش بازی کردند. و به این هم بسنده نکردند و با در پیش گرفتن سیاستهای ریاکانه، دورویی وحقه بازی در عین حالی که یار گرمابه وگلستان رژیمهای دست نشاندۀ امریکایی بودند، ازگروه تروریستی وفاشیستی طالبان حمایت نظامی، سیاسی واستخباراتی کردند وحال در صدد اند زمینه ای شناسایی رسمی آنان را با این جسله بازیها فراهم کنند.
سردمداران رژیم ولایت فقیه که تمام هم وغم شان صدور انقلاب اسلامی نوع شیعی وایدئولوژی ولایت فقیه به کشورهای دیگر به عنوان کالای صادراتی است، حال سراخ دعارا گم کرده و از یک نیروی تروریستی وفاشیستی حمایت میکنند، که به طور آشکار دشمن زبان فارسی دری، فارسی زبانان و شیعه های فارسی زبان بوده وشیعه کشی وکوچ اجباری شیعه های تاجیک وهزاره را رویکرد اصلی سیاست وحکومتداری اش اعلام کرده است.
باید اذعان کرد که برعکس تلاشهای گروه های اسلام سیاسی نوع شیعی وسنی، پیوندهای تاریخی، فرهنگی وتمدنی مردم دو کشور برادر چنان در درازنای تاریخ به هم گره خورده است که اسلامگرایان سیاسی نوع شیعی وسنی بتوانند آن را از هم جدا کنند. منافع ملی مردم افغانستان وایران جدا از خط منافع قشر حاکم عرب زده در دو کشور است. مردم قلب خراسان و من جمله فارسی زبانان کشور با مردم ایران پیوند های دیرینه ای زبانی، فرهنگی، تمدنی وتاریخ مشترک وجدایی ناپذیر دارند و همکاری میان مردمان برادربر پایه اصل منافع ملی در هردو کشور استوار است وآن جدا از منافع قشر خاص حاکمان ایدئولوژی زده اسلام گرایان سیاسی نوع سنی وشیعه، سلفی ها و وهابی ها است که با فرهنگ وتمدن کهنسال ایرانی، ایرانی تباران وایرانی زبانها در ستیز ودشمنی قرار دارند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا