خبر و دیدگاه

تلاش برای بیرون کشیدن طالبان از انزوای سیاسی

ولادیمیر پوتین فرزند خلف الصدق تزارهای روس با کابرد همان سیاست سنتی زمامداران روس در حمایت از یک قوم، پیوسته تلاش کرده است وجهۀ طالبان را از یک گروه تروریستی ودهشت افگن به یک گروه سیاسی ارتقا دهد و از آنان چهره آزادیبخش به نمایش بگذارد. پوتین که خود به قتل عام مسلمانان چیچنی، داغستانی ودیگر هموطنان مسلمانش دست زده است، در کشور ما به دایه مهربان تر از مادر برای تروریستان طالب تبدیل شده است. در حالیکه طالبان در آزادیکشی، زن ستیزی، تمدن گریزی و دشمنی با دانش و ارزشهای حقوق بشری صد بار از گروه های اسلام سیاسی، سلفی و وهابی روسیه بدتر اند.
تیم امنیتی واستخباراتی روسیه زیر رهبری پوتین پس از ۲۰۰۱ میلادی از یکسو نقاب مبارزه با تروریزم رابه طور ریاکارانه به رخ کشیده واز جانب دیگر در طی تمام این سالها از گروه تروریستی طالبان دوشادوش سردمداران ارتش پاکستان حمایت کرده است. زمانی که طالبان در بحبوحه استحاله از یک گروه تروریستی به چهره ای سیاسی از پستوخانه های آی.اس.آی. به دوحه برده شده و گویا برای « مذاکرات صلح» آماده میشدند، تیم استخباراتی وامنیتی روسیه بیشتر از دیگران در ریکلام طالبان به عنوان « یک گروه سیاسی» نقش بازی کرد. در تشدید جنگ گروه های تروریستی علیه مردم وکشورما، طالبان بیشتر از سلاحهای مدرن روسی استفاده کردند.
دولت روسیه برای بهتر کردن وجهه سیاسی! وخوش خور کردن طالبان در افکار عامه جهانی، چند گرد همایی وهمایش برای شنیدن ارشادات طالبان در ماسکو برگزار کرد وطی سالهای اخیر ماسکو در واقع یکی از تربیونهای تبلیغاتی وسیاسی مهم برای طالبان بوده است. ادارۀ استخباراتی پوتین برای اینکه مخالفان، رقیبان ودشمنان اجتماعی دیروز طالبان را در انظار جهانی بی اعتبار بسازد، تعدادی را برای توبه دادن در برابر طالبان وادار کرد و چند چهره زنگ زده، تاریخ تیر شده و معامله گر از تیکه داران قومی ومهره های غیر پشتون آی.اس.آی. را به زیارت آنها در ماسکو فراخواند و در تراز جهانی و من جمله کانال ملل متحد تلاش زیادی برای پذیرش جهانی آنها انجام داد.
پس از واگذاری قدرت به طالبان در یک معامله پشت پرده بین امریکا، پاکستان وتیم غنی به میانجیگری خلیل زاد، دولت پوتین در کنار دولتهای حامی تروریزم مانند قطر وپاکستان دست وآستین برای شناسایی رسمی آنها برزده است و هدف از نشست ماسکو با حضور طالبان نرم کردن موضع سیاسی دولتهای دیگر در برابر طالبان است. تیم استخباراتی پوتین تلاش دارد تا با سازماندهی این نشست ها شکست سیاسی وانزوای جهانی طالبان را جبران کرده و شرایط را برای شناسایی رسمی آنها یک گام نزدیکتر کند.
گروه تروریستی طالبان در عرفه سفر به ترکیه، ازبکستان و روسیه برای تقویت موضع سیاسی خود به هدایت آی.اس.آی. دست به دو اقدام نسل کشی در کندز وقندهار علیه شیعه ها توسط شبکه ای تروریستی حقانی زد و مسئولیت این جنایت تکاندهنده ضد بشری را مانند همیش به گردن داعش انداخت. پوتین پیش وبیش از دیگران خطر داعش را در افغانستان و به ویژه شمال کشور برجسته ساخت، تا نشان دهد، که خطر اصلی داعش است ونه طالبان وباید جامعه جهانی از طالبان در برابر داعش حمایت کند.
پوتین میخواهد با بزرگنمایی داعش وتبدیل یک شبه طالبان از یک گروه تروریستی به ضد تروریزم، داعش را توسط طالبان سرکوب کند. این واقعا یک طنز تاریخ است که به زبانزد مردم« پشک را نگهبان موش تعیین کرده اند». در حالیکه داعش چگونه میتوانست ومیتواند در زیر ریش طالبان در قندهار به شیعه کشی بپردازد؟ اگر واقعا طالبان به گفته ای پوتین ضد داعش اند و خطر داعش در شمال بسیار بیشتر است، چگونه زمانی که این همه استانهای شمال به طالبان تسلیم داده شد، داعش با این همه حضور پررنگش در شمال دست به جنگ در برابر طالبان نزد و این استانهارا خود تصرف نکرد؟ میدانیم که بسیاری از شهرستانها مدتها خالی بودند و طالبان در آنها حضور نداشتند به ویژه درمرز باتاجیکستان!
به پیشواز نشست ماسکو سراج الدین حقانی رهبر شبکه تروریستی طالبان ویکی از سرباندهای ترافیک مواد مخدر و وزیر داخله ای طالبان خانواده های حملات انتحاری را که درآنها به هزاران تن افراد ملکی کشته شدند مورد تفقد قرار داد، که بیشتر این حملات به گردن داعش حواله شده بود وحقانی با این نمایش مضحک کماکان افراد انتحاری را به حملات بیشتر تشویق کرد.
واقعیت مسلم این است که طالب وداعش دوروی یک سکه اند و بزرگنمایی داعش برای قباحت زدایی از طالبان وجلب توجه سیاسی واقتصادی به آنها صورت میگیرد. طاالبان در نسل کشی های پیوسته وتصفیه های قومی، تباری ومذهبی نه تنها دست داعش را، بلکه از تمام گروه های تروریستی را از پشت بسته اند. تفکیک پوتین و تیم استخباراتی و امنیتی اش بین طالب وداعش وبرخورد دوگانه در برابر تروریست های برخاسته از اعتقاد اسلام سیاسی، سلفی و وهابی در واقع استفاده ابزاری از تروریزم برای منافع ملی روسیه در افغانستان است، نه اینکه طالبان تروریست نیستند ویک شبه معجزه ای رخ داده باشد!
سیاستها واقدامات دولت روسیه در حمایت از یک گروه تروریستی در کنار اینکه چشم پوشی دار ودسته ای پوتین را از به رسمیت شناختن حق مشروع ایجاد حاکمیت توسط مردم افغانستان بر ملا می کند، همسویی آشکار دولت روسیه با طالبان وارتش پاکستان را در سرکوب، تصفیه های قومی ومذهبی، استحاله اقوام در یکی، پشتونستان سازی افغانستان وغصب حق حاکمیت از غیر پشتونها را که اکثریت قاطع نفوس افغانستان را تشکیل میدهند، نیزنشان میدهد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا