خبر و دیدگاه

هریوا الگوی اتحاد و مقاومت

خدایا پایتخت تمدنی خراسان را از شر دشمنان پیدا و پنهان و منافق و شرور تاریخی و گذشته و حال و آینده نگهدار .
قلم ها برنده تر از شمشیر اند؛ اگر در اختیار و ارادهٔ آزادگان و مبارزان و مجاهدان و رستگاران باشد، پس بنویسید حداقل یک پاراگراف در ستایش پاسداران عزت و شرف و استقلال، و صحنه را برای دشمن رها نکنید.
هرات را باید در سپهر تاریخ تمدن خراسان نگریست تا اعتبار و عظمت آنرا درک کنید، این روز ها سرزمین هریوا پرالتهاب است و آبستن حوادث، اشقیا و ستون پنجم دشمن در شهر و جنود شیطان از شش جهت براو تاخته اند.
پیران مجرب و آب دیده و جوانان بیدار و آگاه در صف واحد با دستان خالی اما اراده محکم و تصمیم استوار در برابر دشمن ایستاده اند.
اتحاد و انسجام تمام شهروندان هرات، بویژه شهروندان اهل تشیع در کنار «شیر پیر هرات» می تواند تضمین کنندهٔ پیروزی و ثبات و موفقیت باشد.
امروز هرات الگوی تمام افغانستان است، نماد شهروند محوری و عبور از بحران هویت قومی و مذهبی و قبیله یی، و درست همین شعور و تبحر شهروندان هرات می باشد که خار چشم دشمنان تاریخ و تمدن ماست.
بهتر بود شخص وزیر دفاع و رئیس امنیت ملی افغانستان به هرات سفر می نمودند نه اینکه با فرستادن عناصر درجه سوم و نا آشنا به هرات بسنده نمایند.
شهروندان عزیز سرزمین هریوا
من از دور دست ها، دستان تک تک تان را به گرمی می فشارم و از بارگاه آفریدگار هستی برای نابودی کامل دشمنان زبونتان دعا می کنم.

سرشک خون فشان 

دل پـاک هـریـوا تـا بکـی امـواج خـون دارد

سرشک خونفشان در ماتم انسان فزون دارد

زمانی مهـد فـرهـنگ و تمـدن بـود در گیتی

کجا بتوانـد آن را خیل بی دانش نگـون دارد

بسی روز وشب ما در فشارجنگ‏ها بگذشت

چه بازی های ویرانگر دوران و قرون دارد

نگـردد آفـتــاب حـق بـا انگـشـت کـیـن پنهان

اگرچه شب پرستان حمله ومکـروفسون دارد

هماره نـور فـرهنگ و تمـدن بـیـشـتـر گـردد

اگـر صــد بار دیگـر روزگارم آزمـون دارد

مزن در قلب سلما تیر کین ای تیره دل زیرا

زلال زنـدگانی نـور جـان از دل بـرون دارد

دل فرهنگ ماپرنورعشق ودانش وعقل است

سیه گرگان جاهل گرچه هـردم شبیخون دارد

فـروغ مکتب مـا دهلی و تبریـز را پـر کـرد

شکوه کلک بهزادی به هرجایی شگـون دارد

هنوز از آب و خـاک باستانی بـوی دل خیزد

توگویی صدهزاران قیس وصدهابیستون دارد

بـه هـنگام دفـاع از نیزک و قـارن می گـویـد

بـه مـیـدان هـنر گلـواژۀ عشـق و جـنون دارد

رفیق و همـدل سام و نـریمان است در تاریخ

چورستم زادگان کی ترس از دیوِحرون دارد

حـریـــم دل نگـردد پـایـمـــال یـورش دشـمن

تبر، تاریخ دیریـن سال مـردم باژگون دارد؟

هـرات و بلخ و سغد و دهلی و تبریز با کابل

به تاریخ تمدن وحـدت فـرهنگ و زون دارد

همیشه بحربی پایان دل مست وخرشان است

صف طالب نتوانـد که جنبش را سکون دارد

دیگـر اهل هریـوا سر نمی آرد فـرود هرگز

بـه آنانی که انسان را ز نادانی، زبـون دارد

زهی عدل و مساوات و حقوق شهروندی را

نظام دلـنـشـیـنـی را که انـسـان کـنــون دارد

پارۀ از شعر رسول پویان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا