خبر و دیدگاه

سریال غنی – طالب برای تسخیر جبهات مقاومت

 

اینکه کرزی – احمدزی (و در محور آنها خلیل زاد)‌ در جریان ۲۰ سال گذشته طالبان را تقویه نمودند و در شمال کشور گسترش دادند، همه می دانیم. آنها بارها در گوش خارجی ها خواندند (و شاید هم خارجی ها را متقاعد ساختند) که «جبهه مقاومت» و «جنگ سالاران» خطرناک تر از «طالبان» اند و اول باید آنها سرکوب و از دستگاه دولت پاک سازی شوند. در این راستا با تمام قوا تلاش نمودند تا توجه آنها را از سرکوب و نابودی طالبان به سوی سرکوب و نابودی «جنگ سالاران» جلب کنند که گویا در موجودیت آنها انتخابات، دموکراسی و ارزش های غربی ناممکن است (حتی به بهانه تلفات ملکی، مانع حملات شبانه آنها بالای طالبان شدند؛ اما سران و بزرگان غیرپشتون را به نام «جنگ سالار» وغیره با آهستگی از قدرت و اقتدار دور نمودند و با زراندوزی و بلند‌منزل سازی مصروف و آلوده ساختند)!

 

از یک سو کرزی – احمدزی به این فکر بودند که از طالبان در سرکوب «ایتلاف شمال» و سرکوب «جنگ سالاران» استفاده کنند تا قدرت و اقتدار خود را ادامه دهند و تحکیم بخشند (در این مورد موفقانه عمل کردند. شمار زیادی از رهبران، بزرگان و فرماندهان را تطمیع نمودند و شمار دیگری را را ترور کردند و در مرگ شان گریستند)… 

 

از سوی دیگر شاید به این فکر بودند که طالبان هرگز چنان قدرتی نخواهند شد که قدرت و اقتدار خود آنها را تهدید کنند و یا در بدترین حالت شاید هم به این فکر بودند که در صورت سقوط، باید جای شان را «برادران ناراضی» خودشان بگیرند، نه «اقوام اقلیت و مهاجر» (در این مورد نیز موفقانه عمل کردند و با استفاده از رهنمودهای «سقاوی دوم»، ناقلین افغان/پشتون را در مناطق مختلف و استراتژیک کشور جابجا نمودند)…

 

انکشاف اوضاع، مذاکرات امریکایی ها با طالبان و در نهایت، ظهور طالبان به عنوان جانشین حکومت (در توافق با امریکا)، شرایط نوینی را بوجود آورد… با آنکه کرزی – احمدزی در جریان ۲۰ سال گذشته سران و بزرگان غیرپشتون را متفرق نمودند، به جان هم انداختند و از پایگاه های اجتماعی و مردمی شان دور ساختند؛ با آنهم قرار معلوم، در آخرین ارزیابی ها و تحلیل ها از تجارب تلخ گذشته (مقاومت مسعود در جبهه پنجشیر با پشت جبهه های قوی در کوهپایه های تخار و بدخشان) به این نتیجه گیری رسیدند که پیش از تسخیر سایر مناطق و ولایات کشور، اول باید «پشت جبهات مستحکم و تسخیرناپذیر مسعود» را اشغال کنند تا از تکرار تجارب تلخ گذشته و تلفات سنگین طالبان در آینده جلوگیری نمایند!

 

به همین علت، طالبان از تسخیر مناطق دور‌دست و نهایت مهم «پشت جبهات مقاومت» در کوهپایه های هندوکش و تخار و بدخشان شروع کردند که ظاهرا هیچ ارزش استراتژیک برای طالبان و حکومت در شرایط کنونی ندارد! در حالیکه تمام این روستا ها و دهکده های دوردست، پایگاهها و سنگرهای مستحکم مسعود بزرگ در دوران مقاومت بود که هرگز پای هیچ اجنبی به آنجا ها نرسیده بود (به نظر می رسد که چنین برنامه استراتژیک تسخیر «پشت جبهات مقاومت» توسط استراتژیست های بسیار خردمند با همکاری دولت کنونی طرح و تهیه شده باشد که از یک سو طالبان را با تسلیم دهی این مناطق، مالک پیشرفته ترین سلاح ها، تجهیزات و امکانات در دشوارترین اراضی و مناطق مهم می کند و از سوی دیگر، مانع ایجاد «جبهات مقاومت» در کوتاه مدت می شود. زیرا مثلث کرزی، احمدزی و حکمتیار نیز این تشویش را داشتند و می دانستند که بیشترین سربازان قطعات اردو/پولیس از اقوام غیرپشتون اند و خطر پیوستن آنها به «جبهات مقاومت» همیشه وجود دارد. شاید نصب بسم الله در وزارت دفاع نیز تال‌چال خوب دیگری برای تطمیع/فریب تاجیکان در این راستا بود که متوجه این برنامه بزرگ آنها نشوند)! 

 

حال که اشغال آن پایگاههای عمده (پشت جبهه ها) به پایان رسیده است، نوبت پنجشیر و سایر مناطق شمال است که دیگر پشت جبهه های مستحکم ندارند. تصور می شود تا تسخیر شمال به پایان نرسد، شاید هیچ توجه و تهاجمی به مناطق هزاره ها صورت نگیرد (سفر متقی به مناطق هزاره و خلیلی به پاکستان مویید این ادعاست)… 

 

+  +  +

 

دیده می شود که «نیروهای دفاعی و امنیتی» مطابق فرمان «سرقوماندان اعلای قوای مسلح» تمام تسلیحات و مهمات خود را بدون هیچ گونه مقاومتی تسلیم طالبان نموده و «عقب نشینی تاکتیکی» می نمایند!   

 

به این ترتیب به نظر می رسد که شعارهای «دفاع از نیروهای دفاعی و امنیتی» نیز خریداری ندارد و پیش از اینکه جنبه عملی پیدا کند، «سرقوماندان اعلای قوای مسلح» مسیر ورود با عزت و با احترام طلبای کرام به شهرهای بزرگ را هموار می سازد (تصور می شود بخش اول سریال غنی – طالب همین است)…

 

برای ایجاد «جبهه مقاومت» و مقابله با فاشیزم/اوغانیزم باید منتظر بخش دوم سریال (چگونگی تحویلدهی حکومت غنی به طالبان) باشیم… 

 

در هرصورت، از رهبران معامله گر و آلوده توقعی نداشته باشید! «نسل نو» با «رهبران جدید» باید تصمیم بگیرند که در پرتو اوضاع و احوال نوین چگونه مبارزه و مقاومت کنند (راه مسعود ادامه می یابد… اما فقط شرایط دشوار و روزهای سخت است که رهبران جدید را بوجود می آورد)!

لندن، ۴ جولای ۲۱

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا