خبر و دیدگاه

سر در گمی ها در دوحه و آشفتگی ها در کابل

    

از رسیدن هیئت حکومت افغانستان به دوحه ۲۱ روز می گذرد و تا کنون ۴ بار نشست هایی میان هیئت دو طرف بخاطر بحث روی اجندا صورت گرفته است و اما از گزارش رسانه ها که این نشست ها را تحت پوشش قرار می دهند، فهمیده میشود که نه تنها پیشرفت چشمگیری روی اجندای مذاکرات صورت نگرفته؛ بلکه برعکس بر فاصله ی مواضع دو طرف بیشتر افزوده است. از انعطاف ناپذیری ها، ارایۀ موضوع های تازه و در کل به انحراف کشاندن روند گفت و گو ها از سوی طالبان نشانگر این است که آنان درصدد استفادۀ ابزاری از نشست بن هستند. طالبان در اصل خواهان رهایی زندانیان شان از زندان های حکومت افغانستان بوده، برای صلح تمایل ندارند و در صدد آن اند تا کابل را به زور نظامی تصرف نمایند. چنان که طالبان در آخرین نشست شان خواهان رهایی ۷۰۰۰ زندانی، تشکیل حکومت اسلامی و بیرون شدن نام رهبران شان از لیست سیاۀ سازمان ملل شدند. این در حالی است که کاهش خشونت، پایان قتل های هدفمند و آتش بس در راس اجندای هیئت حکومت افغانستان قرار دارد. 

طالبان در حالی بار دیگر رهایی ۷۰۰۰ زندانی خود را مطرح نموده اند که عامل خشونت های کنونی زندانیان رها شدۀ طالبان است. وحید عمر رئیس ارتباطات عامه و استراتیژی ریاست جمهوری در یک کنفرانس مطبوعاتی در واکنش به خواست طالبان مبنی بر رهایی ۷۰۰۰ زندانی، رهایی ۵۰۰۰ زندانی طالبان را اشتباۀ تلخ عنوان کرد و افزود که زندانیان رها شدۀ طالبان خلاف تعهد شان به جبهه های نبرد برگشته اند. بنابراین طالبان تا زمانی شانس رهایی نخواهند داشت که آتش بس برقرار و گفت و گو های صلح به نتیجۀ نهایی برسد. به همین گونه بیرون شدن نام رهبران شان از لیست سیاه هم چالش آفرین است و خواست آنان برای تشکیل حکومت اسلامی نا تعریف شده دشوارتر از همه و می توان آن را غیر قابل قبول دانست. از این رو پیشنهاد های طالبان نگرانی های جدی را در میان اعضای هیات مذاکره کنندۀ دولت بوجود آورده است. 

این نگرانی ها را در اظهارات اعضای هیئت حکومت افغانستان می توان درک کرد. محمدامین احمدی، عضو هیأت مذاکره‌کننده دولت می‌گوید تلاش می‌کنند که بدون توجه به خواست عمومی برای قطع جنگ، خشونت و جنگ تحت عنوان «جهاد تا تشکیل نظام ناب اسلامی» ادامه دهند. به گفته او، در میان این دو آرزو، طالبان تمایلی برای مذاکره جدی و اصولی روی مسایل مهم با جانب «جمهوری» ندارند. او گفته است که طالبان به صلح عادلانه و همه‌شمول نمی‌اندیشند و فقط به فکر برآورده‌شدن آرزوهای‌شان هستند. وی می گوید که جانب جمهوری خواست نخستش به پیروی از خواست عمومی آتش‌بس است و آماده است که راجع به تمامی خواست‌های طالبان بحث کنند. وی جنگ کنونی طالبان را نه جهاد ، بلکه چرخه باطل قتل و کشتار مسلمانان، حرام قطعی خواند. 

حفیظ منصور از اعضای دیگر هیئت مذاکره کننده حکومت افغانستان، روز دوشنبه، به طلوع نیوز گفته که پیش از پیشرفت در مذاکرات، درباره مشروعیت جنگ گفت‌وگو شود. آقای منصور تصریح کرده که نیاز است تا نخست بحث جنگ و صلح بر بنیاد دین روشن شود و سپس به بحث‌های دیگری پرداخته شود. به باور او تا زمانی که این موضوع روشن نشود، مذاکرات صلح به نتیجه نخواهند رسید. منصور به نقل از طالبان گفت که آنان بحث حکومت موقت یا مشارکتی مطرح کردند. وی در رابطه به تقاضای هیئت در مورد کاهش خشونت از طالبان گفت که آنان شهروندان کابل را مباح الدم می خوانند. شماری ها طرح مشروعیت را پیش از وقت خوانده و می گویند، این بحث خارج از اجندای نشست دوحه است. 

آقای منصور پیش از سفر به دوحه برای اشتراک در مذاکرات صلح گفته بود که در دور دوم مذاکرات بحث اصلی«تقسیم قدرت» است. آقای منصور هم‌چنان افزوده بود که در دور دوم مذاکرات بحث روی مسایل دینی نیست؛ اما هنوز روشن نیست که آقای منصور به چه دلایلی موضع پیشین خود را عوض کرده است. از سویی هم منصور خواهان نظام پارلمانی است و مخالف نظام ریاستی. گفتنی است که حفیظ منصور از سوی داکتر عبدالله به هیئت مذاکره معرفی شده است و وی هنوز تنش سیاسی انتخاباتی میان آقایان عبدالله و غنی را هنوز در حافظه دارد و بخشی از انگیزه موضع‌گیری‌های مستقلانه او که خلاف خواست و میل تیم ارگ تلقی می‌شود، ریشه در اختلاف‌های درونی دارد. حرف‌های چند روز پیش حفیظ منصور در مورد آجندای اصلی مذاکرات صلح، با توجه به سابقۀ کاری و کارنامه سیاسی او، در واقع بازتاب همان دیدگاه‌های انتقادی و مخالفت‌جویانه وی پنداشته می شود. هرچند حکومت در آن زمان به صورت آشکارا به حرف‌های گذشته آقا منصور واکنش نشان نداد، اما مقام‌های حکومتی به گونه ضمنی سخنان او را رد کرده و طوری وانمود کردند که آنچه منصور می‌گوید دیدگاه و موقف رسمی حکومت در قبال صلح نیست. سرور دانش معاون دوم ریاست جمهوری، به گونه غیر مستقیم اظهارات آقای منصور را«ساده‌لوحانه» خواند. شماری ها علت عقب نشینی آقای منصور را برتری تیم ارگ در روند صلح بر شورای عالی مصالحه تعبیر کرده اند. 

باید یادآور شد که آقای منصور دید بی‌طرفانه و واقع‌بینانه به مسایل جنگ و صلح دارد. به همین جهت، در پرتو اظهارات او می‌توان نبض گفت‌وگوهای صلح را شناخت؛ البته بدین دلیل که طرفین مذاکره، رویکرد شفاف و مسئولانه در قبال صلح ندارند و از همین رو بسیاری موضوع های مرتبط به صلح مبهم باقی می ماند و رسانه ای نمی شوند. 

از این گفته ها فهمیده می شود که کش و قوس ها میان دو طرف در حال افزایش است و هنوز از توافق نهایی روی اجندا خبری نیست. در حالی که خبر های دلگرم کننده از دوحه نمی رسد و طالبان به جنگ و خشونت آفرینی های شان افزوده اند و حمله های هدفمند تروریستی در کابل را بیش از هر زمانی شدت بخشیده اند. نظر به اظهارات سخنگوی شورای مصالحه هنوز بحث های اصلی روی اجندای مذاکرات آغاز نشده است. گفته می شود که به نسبت نبود رهبران طالبان مذاکرات به تعویق افتاد؛ اما گفته می شود که دو طرف اجندای مذاکرات را باهم مبادله کرده اند و منتظر نتیجه اند. 

از رویکرد خشونت آمیز و بی میلی طالبان به آتش بس و اصرار آنان برای تشکیل حکومت اسلامی و تاکید هیئت حکومت برای تشکیل جمهوریت آشکار می شود که فاصله ها میان دو طرف بیشتر از ” هفتاد خوان رستم است و بحث بر سر صلح بجای نزدیک شدن مواضع دو طرف برعکس در حال فاصله گرفتن است. در همین حال سفیر نیومن سفیر پیشین امریکا می گوید که هنوز بایدن برای افغانستان برنامه ای ندارد و هنوز وی تیم مشاورانش را تعیین نکرده است تا فهمیده شود که او در مورد افغانستان چه برنامه دارد؛ اما او حکومت موقت را رد کرد و گفت زمان تشکیل حکومت گذشته است. وی در قسمتی از پاسخ هایش گفت که از رویکرد طالبان معلوم می شود که آنان در صدد تصرف کابل اند و از همین رو چندان علاقمند صلح نیستند؛ اما انتونی بلینکن وزیر خارجۀ پیشنهادی بایدن به سنای امریکا گفت که آنان موضوع معاهده با طالبان و گفت و گو های صلح را ارزیابی کرده و بعد در موضع شان را در مورد افغانستان اعلان خواهند کرد. 

این در حالی است که هنوز بر سر اجندا توافق حاصل نشده و بحث های اصلی آغاز نشده است. دیده شود که جرقهء صلح از نشست های دوحه برمی خیزد و یا این که در پایان طرحی که از قبل آماده شده بر سر دو طرف تحمیل و مورد تایید قرار می گیرد. از سفر های هیئت طالبان و ترازو به زمین زدن های آنان معلوم می شود که نظامیان پاکستان هنوز دست بالا دارد و صلح و جنگ طالبان را خط می دهد و صلح و جنگ آنان را مدیریت می کنند. این موضوع خطر سازش مخفی میان اسلام آباد و واشنگتن را می رساند و حتا ترس آن می رود که امریکا بار دیگر افغانستان را به اسلام آباد بسپارد. واشنگتن می خواهد این سناریو را زیر چتر سیطرۀ طالبان به سود پاکستان به نمایش بگذارد. 

بنابر این صلح افغانستان هم مانند جنگ آن به صلح نیابتی بدل شده است و ترس آن می رود که در نشست دوحه سناریوی تازه ای برای ادامه خشونت در افغانستان رقم نخورد. زیرا هم صلح و هم مذاکره کننده گان صلح افغانستان دست و پا بین خارجی ها اند و ارادۀ واقعی برای صلح و تعیین سرنوشت مردم افغانستان ندارند. چنان که تا روز جمعه در حدود نه روز میان گروه‌های کاری هیئت‌های مذاکره کنندۀ جمهوری اسلامی افغانستان و طالبان هیچ نشستی برای توحید آجندای مذاکرات صلح نداشته‌اند. گفتنی است که  سناریوی ترتیب و گزینه هایی از یک کتاب است که برای نوشتن یک فلم از آن استفاده می شود و سناریو نویس با توجه به توانایی ها و تجارب خود صحنه ها را از یک کتاب برای ساختن یک فلم انتخاب می کند؛ اما شرکت شل در دهۀ هفتاد سناریو نویسی را وارد انتخاب های استراتیژیک نمود. این شرکت پیش از بروز بحران‌های نفتی دهه هفتاد میلادی، سناریوهای مختلف برای آینده قیمت نفت را تدوین کرده بود و از طریق سناریو نویسی و انتخاب های استراتژیک مناسب، توانست بخش قابل توجهی از هزینه ها و ریسک های ناشی از رکود نفتی دهه هفتاد میلادی را پوشش دهد. بعد ها تفکر استراتیژیک جایگزین برنامه ریزی های استراتیژیک شد. ابزاری که بیشتر بر روی بهبود کیفیت تصمیم گیری و انتخاب تمرکز دارد تا تدوین برنامه‌های رسمی بلندمدت.

نگرانی هایی وجود دارد که نشست دوحه با سرنوشت معاهدۀ ژنیو در اپریل ۱۹۸۸، طرح ناتمام بنین سوان نمایندۀ سرمنشی سازمان ملل در سال ۱۳۷۱ و نشست بن در سال ۲۰۰۱ برابر نشود. مذاکرات ژنیو که در دوازده دور، هفت سال از ١۶ ماه جون (ژوئن) ۱۹۸۱ تا اپریل (آوریل) ۱۹۸۸ دوام کرد، از جانب افغانستان، شاه محمد دوست و در سه سال آخر آن عبدالوکیل، وزرای خارجه، فرید ظریف و سرور یورش، معاونان وزیر خارجه و محمد نعیم رزمیار، رحیم رفعت، سرفراز مهمند، اکبر خرد، محمد اسحق روشن‌روان و میاگل، دیپلمات‌های افغان سهم داشتند.  مذاکرات ژنیو در دوازده دور، هفت سال از ١۶ ماه جون (ژوئن) ۱۹۸۱ تا اپریل (آوریل) ۱۹۸۸ دوام کرد. شاه محمد دوست و عبد الوکیل، وزرای خارجه افغانستان در یادداشت‌های خود نوشته‌اند که این مذاکرات در کل به نفع افغانستان پیش نمی‌رفت و به هر دلیلی که بود نماینده دبیر کل برای نزدیکی دو طرف جهت مذاکرات مستقیم رودررو تلاش نمی‌کردند. شاید بیم آن وجود داشت که در این صورت نقش این سازمان دراین روند تضعیف می‌شد. مذاکرات دوره‌های دیگر در سال‌هاى ١٩٨۴ و ١٩٨۵ مصادف با زمانی بود که لئونید برژنف، رهبر شوروى از جهان رفته بود و یوری اندروپوف جایگزین او شده بود. او خواستار سرعت بخشیدن این مذاکرات شد و تهاجم شوروی به افغانستان را یک اشتباه جدی حزب کمونست و دولت دانست. شاه محمود وزیرخارجۀ نجیب می‌گوید برای من اولتر از همه بحث روی عبارت “سرحدات موجود شناخته‌شده” را جدی گرفتم چیزی که در سند اول درج شده بود. بحث‌ها تا حدى جدى شد که پای رهبران شوروی هم در میان آمد تا سرانجام پاکستان کوتاه آمدند و عبارت “سرحدات دو کشور” جانشین آن شد. موافقت نامه توسط عبدالوکیل و زین نورانى امضا شد. دیگو کوردویز نوشت که موافقت نامه در فضایی سرد، مشابه مراسم تشیع جنازه در ٨ اپریل ١٩٨٨در ژنو امضا شد. 

به نوشته کوردووز، گورباچف برای اینکه به رئیس جمهوری افغانستان خروج شوروی را واضح بسازد، نجیب‌الله را به مسکو احضار کرد و به او گفت که بهتر است حکومت کابل ظرف ۱۲ماه آینده خود را برای خروج ارتش شوروی از افغانستان آماده کند، چه کابل آماده باشد یا نباشد، شوروی از افغانستان خواهد رفت؛ پس بهتر است که پایه‌های قدرت خود را مستحکم کنید. گورباچف در این دیدار به نجیب‌الله گفته بود که “تنها آرزوی ما این است که افغانستان یک دولت بی‌طرف، مستقل و دوست اتحاد جماهیر شوروی باشد و نه پایگاهی برای فعالیت خصمانه که امنیت همسایگان را تهدید کند.” بعد از امضای معاهده ژنو میان افغانستان و پاکستان، نجیب‌الله برای تثبیت پایه‌های رژیمش آنچنان که گورباچف می‌خواست کار زیادی انجام نداد و بیشتر درصدد به تاخیر انداختن روند خروج نیروهای شوروی از افغانستان بود.” نمایندگان سازمان ملل در ۱۵ ماه مه ۱۹۸۸ شاهد اجرایی شدن معاهده ژنو بودند. ۱۰ افسر سازمان ملل در شهر جلال آباد در شرق افغانستان خروج اولین گروه از سربازان شوروی را نظارت کردند. این سربازان پایگاه خود را تخلیه و آنها را به افغان‌ها واگذار کردند. سرانجام روز چهارشنبه ۱۵ فبروری سال ۱۹۸۹، ساعت ۱۱:۵۵ دقیقه به وقت محلی و ۹ ماه بعد از اجرای معاهده ژنو، ژنرال بوریس گروموف، فرمانده فرقه (لشکر) چهلم ارتش شوروی آخرین سرباز شوروی بود که با عبور از پل دوستی بر فراز رودخانه آمو میان افغانستان و ازبکستان پایان روند خروج نیروهای کشورش را از افغانستان رسماً اعلام کرد.

گورباچف تنها تلاش داشت تا در ایجاد یک حکومت ائتلافی که توسط سازمان ملل متحد مدیریت می‌شد، نقش بازی کند. اما مخالفت پاکستان و رهبران مجاهدین، نگذاشت تا طرح صلح بنین سیوان، نماینده ویژه سازمان ملل متحد در افغانستان، به موفقیت بینجامد و یک حکومت ائتلافی در افغانستان تشکیل شود. به همین گونه مداخلۀ پاکستان را در کنفرانس بن نیز نمی توان نادیده گرفت 

مداخلۀ پاکستان در کنفرانس بن هم آشکار است. مشرف پس از تهدید بوش مبنی بر این که « یا با تروریزم و یا با امریکا» برای امریکا به گونۀ مشروط اجازه داد تا نیروهایش را از طریق پاکستان وارد افغانستان نماید. پیشگیری از به قدرت رسیدن جبهۀ متحد یکی از اهداف پاکستان بودکه امریکا به آن بعد عملی بخشید. به گفتۀ احمد رشید روزنامه نگار پاکستانی رابطه ای که حامد کرزی با طالبان داشت. وی گزینۀ خوبی برای پاکستان نیز بود. هرچند آقای کرزی دو ماه پیش از کنفرانس بن از سوی امریکا بحیث رئیس جمهور ادارۀ موقت تعیین شده بود.

بنابراین پاکستان در سمت و سو دهی تمامی تحولات و بویژه در تصمیم گیری های کلان در پیوند به جنگ و صلح افغانستان مانند امضای معاهده ژنیو، ناکام ساختن طرح بنین سوان و سرنگونی حکومت مجاهدین و به قدرت رسیدن طالبان و معاهده بن نقش تعیین کننده داشته و دارد که از اثرگذاری پاکستان در انتخابات های ریاست جمهوری افغانستان را نیز نمی توان نادیده گرفت. طوریکه نقش پاکستان را در سمت و سو دهی توافقنامه دوحه شاهد بودیم و اکنون هم سنگ اندازی های این کشور برای ناکام ساختن روند مصالحه در افغانستان قابل درک است. حال هم نگرانی های جدی وجود دارد که پاکستان در نشست دوحه در پشت طالبان قرار داشته و نظامیان و سیاستگران آن مذاکرات آنان را مدیریت می کند. از این رو ترس آن می رود که این نشست به نتیجۀ مطلوب نرسد و امریکا و پاکستان با راه اندازی یک سناریوی دیگر با استفاده از اختلاف ها در کابل غافلگیر نمودن هیئت های مذاکره کننده بالاخره طرح مطلوب خود را روی میز بگذارد و از دو طرف بخواهد تا در پای آن امضا کنند. بنا بر این ترس آن می رود که رسیدن به صلح در نشست های دوحه، به مراتب دشوارتر از عبور کردن از « هفت خوان رستم» باشد؛ زیرا چنان خوان های دشوار و پی در پی فراراۀ نشست های دوحه قرار دارد که هرگاه رستم با رخش اش دوباره زنده شود. او را هم نشاید که از خاربست های توطیۀ « مهراب کابلی» بار دیگر جان سالم برد و با عبور از خوان های دیگر نشست های دوحه را به نتیجۀ مطلوب برساند. یاهو

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا