خبر و دیدگاه

فهم قومی جمهوریت ومنافع ملی

بخش دوم
معلوم نیست رئیس جمهور! که خود با کودتای انتخاباتی حق حاکمیت از مردم را غصب کرده است، از کدام منافع ملی حرف میزند؟ پف وباد دفاع از منافع ملی در اصل زمان کمایی کردن برای انتقال دارایی های چپاول شده به امریکا است.
آنچه اشرف غنی احمدزی وباندش از منافع ملی یاد میکنند، بازی با کلمات وپنهان کردن خیانت ملی در زیر واژه ی زیبای منافع ملی است. مفهوم منافع ملی عبارت است از تبارز اراده جمعی یک ملت در روابط سیاسی، فرهنگی واقتصادی در عرصه ی روابط داخلی وجهانی است. آنچه از منافع ملی مراد میشود، نشان دادن شخصیت ملی، شخصیت سیاسی، شخصیت فرهنگی وقدرت اقتصادی یک ملت در جوار ملت های دیگر است. احمدزی چی را نشان میدهد، شخصیت کشوری راکه در رده نخست کشور های فاسد، فقیر، تولید کننده ی مواد مخدر، گداگر، باتلاق ترور، دهشت افگنی ونمایش مضحک فاشیزم وتروریزم در جهان قرار دارد. شخصیت یک ملت و منافع ملی همین گونه تمثیل میشود؟
منافع ملی از ملی گرایی وناسیونالیزم میهن پرستانه ویک حاکمیت دموکراتیک مدافع حقوق همه باشندگان یک کشور بر میخیزد، نه از قبیله گرایی، قوم گرایی وتبار گرایی حیوانی. بدون برپایی یک حکومت همه شمول، دموکراتیک، با قاعده وسیع اجتماعی ونامتمرکز، در یک کشور چند قومی وچند فرهنگی، نمیتواند هیچ حرفی از تمثیل منافع ملی در میان باشد. منافع ملی برای کشوری که صادراتش ۵ درصد وارداتش است، تنها تلقی اقتصادی نیست. در این عرصه هم در این بیست سال که اشرف غنی متصدی اقتصاد و گرداننده نظام بانکی وپولی بوده است، با دریغ که به جای ایجاد ساختار های اقتصاد ملی، کشور به بازار تجارت کشورهای همسایه واقتصاد مصرفی تبدیل شده است. وقتی از حاکمیت مردم صحبت به میان می آید، معنی اش این نیست که کسی به عنوان برادر بزرگ تقسیم کننده قدرت به دیگران باشد ودیگران کسب اجازه وصلاحیت از او کنند وبه اجازه وفرمان او سخن بگویند؛ در حالی که محور قدرت به صورت اصلی مردم اند، که قدرت را با تبارز اراده سیاسی آزاد خود به مجمعی مسئول وپاسخ ده برای مردم تفویض میکنند. انحصار قدرت از نام قوم، حزب، طبقه، دین، مذهب، قبیله وهر اسم ورسمی در غیاب مردم هیچ کجایش منافع ملی را بازتاب نمیدهد. آنچه به نام منافع ملی جازده میشود، در واقع منافع سیاسی رژیم و یک بخش خاص است، که در پوسته منافع ملی به تجارت پرداخته است.
کشوری که زیر اشغال است ومساله جنگ وصلح و حیات ملی وسیاسی آن وحتی رهایی زندانیان در صلاحیتش نیست، از کدام منافع ملی حرف میزنند؟ در چنین موقعیتی به جای اینکه از منافع ملی سخن بگوئیم، باید از بربادی منافع ملی حرف زد.
در یک کشور چند قومی وچند فرهنگی وچند تباری تا همه صاحب اراده ی سیاسی، شخصیت اجتماعی، هویت ملی حق سیاسی و فرهنگ خود در مای ملی نباشند، نمیتوان از منافع جمعی در قالب منافع ملی سخن گفت. آنچه اشرف غنی وباندش از منافع ملی به شاخی باد میکنند، این منافع تنها نصیب گله دزدان احمدزی میشود. درکشوری که به جای وحدت ملی جنگ اجتماعی جریان دارد، سخن گفتن از منافع ملی حماقتی بیش نیست. منافع ملی پس از وحدت ملی به یک کشور بر میگردد و پایه واساس وحدت ملی همان وحدت سیاسی جامعه است که با توافق همه طرفها حاکمیت سیاسی تشکیل میشود.
مردم ما در یکسو با رژیمی سفاکی روبرو اند و در طرف دیگرش به معجون ومرکبی از گروه های فاشیستی وتروریستی. ازدواج این دو نتنها به منافع ملی نخواهد انجامید، بلکه فاجعه ی قرن دیگر را رقم خواهد زد. آنچه مردم، جریانهای سیاسی، جامعه مدنی وبه وِیژه زنان به عنوان قربانیان اصلی این ازدواج نا میمون توجه کنند، اینست که پیش از تشکیل هرحکومت مؤقت وچسپیدن به دفاع از جمهوریت و حکومت اسلامی، باید بر ساختار قدرت و اصلاح ریشه ی قانون اساسی به حیث پیش درآمد هرصلحی مورد نظر اساسی قرار گیرد، که بتواند نامتمرکز سازی قدرت، شراکت عادلانه ی همه طرفها، اصل دموکراسی و آزدی اندیشه و بیان را تضمین کند وقدرت باید از تملک قومی، مذهبی، قبیله یی ومحلی بیرون شده وبه مردم تعلق بگیرد. سرنوشت سیاسی وملی مردم به انتخابات آزاد، عادلانه، دموکراتیک وشفاف گره زده شو د ودر هر شرایطی برای عدم تکرار تجربه تلخ گذشته ریاست جمهوری از قوای اجرائیه جدا شود و استقلال قوا و تقسیم عمودی وافقی قدرت به جوامع واقوام برادر به صورت اساسی حل شود؛ در غیر آن گذار به حکومت مؤقت افتادن از چاله به چاه خواهد بود.
پایان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا