خبر و دیدگاه

افغانستان، گروگان مثلث برمودایی

افغانستان، گروگان مثلث برمودایی نادریه، امانیه و سقاییه و خطر بازگشت پیروان ملای لنگ :
او اوس یو حل بیا د ملای لنگ د پلویانو وار دی!
یکی از پیامدهای شوم و خانمانسوز کودتای ۱۹۱۹ طرزی- نادر خان و امان الله خان، پس از بر افتادن رژیم‌کودتا در۱۹۲۸ تقسیم نخبگان سیاسی کشور به سه گروه متخاصم بود. این تبرتقسیم در آینده مایه گسست ها، برادرکشی ها و فتنه های بسیاری گردید و آتشی را بر خرمن هستی کشور افکند که تا به امروز در زباله های آن می سوزیم:
نادریه، امانیه و سقویه
در واقع تاریخ سیاسی سده بیستم پیکار بی امان این سه گروه سیاسی بر سر قدرت بوده است و قدرت های بزرگ هم برای مقاصد خود از این گروه ها بهره برداری ابزاری نموده و می نمایند.
پس از رویکار آمدن نادر خان، او به دستور انگلیس به منظور استخوانشکنی تاریخی و دشمنی پایان ناپذیر میان اقوام کشور؛ سرکوب و کشتار گسترده هواداران امان الله خان و حبیب الله خان کوهدامنی را آغار کرد.
در نتیجه، دو گروه پوزیسیون و اپوزیسیون به میان آمد.
گروه بر سر اقتدار که از پشتیبانی انگلیس برخوردار بود، نادریه نام گرفت.
برعکس هواداران امان الله و امیر حبیب الله کلکانی در اپوزیسیون قرار گرفتند و به نام های امانیه و سقاییه یاد شدند.
با توجه به این که نادریه هوادار انگلیس و سپس امریکا بود، شوروی ها با بهره گیری از فرصت به جلب و جذب بازماندگان اپوزیسیون یعنی امانیه و قسما سقویه و سازماندهی آنان پرداختند.
نیم قرن بعد این تلاش های پیگیر و خستگی ناپذیر به بار نشست و شوروی ها توانستند، نادریه را که بیشتر از تیره درانی بودند، به کمک فرزندان امانیه بیشتر از تیره غلزایی و تا حدود کمی سقویه براندازند.
پسان ها غرب از جمع سقویه با کمک مالی اعراب و کمک سیاسی ترکیه و پاکستان گروه های مجاهدان را سازمان داد.
این گونه، این بار هواداران امانیه زیر چتر حزب دموکراتیک خلق بیشتر از تیره غلزایی به کمک مسکو به قدرت رسید. اما نبرد های سنگینی میان دو اردوگاه در گرفت. غرب هم به حمایت از نادریه و سقاییه پرداخت.
در نتیجه شوروی ناگزیر گردید برای روی پا نگه داشتن رژیم هوادار مسکو امانیه غلزایی به مداخله نظامی دست یازد. در این حال حزب به دو گروه پرچم بیشتر درانی و خلق بیشتر غلزایی تقسیم شده بود که به شدت باهم در کشاکش و مخاصمت بودند.
غرب، در برابر کوشید با حمایت نادریه و سقویه، گروه امانیه را بر اندازد و در فرجام حکومت ایتلافی متشکل بر نادریه و سقویه را به رهبری کرزی رویکار بیاورد. رویکار آمدن این دو گروه با پیش گرفتن فارورد پالیسی از سوی امریکا و حضور سنگین نظامی ناتو ممکن گردید.
اما به دلیل دشمنی های تاریخی، ایتلاف مکانیکی دو گروه تنها زیر سایه دالر و سرنیزه ناتو ممکن بود و است. اگر این چتر برداشته شود، یک روز هم نمی توانند با هم گذاره کنند و بر یک دیگر تیغ خواهند کشید.در این حال نادریه در تلاش است زیر چتر شعارهای تباری بخش پشتون تبار امانیه، بیشتر غلزایی را به سوی خود بکشاند تا در نبرد با سقویه مواضع خود را محکم تر کند. سو استفاده ابزاری ارگ از کیش شخصیت امان الله خان و بزرگنمایی سیمای سیاسی وی را باید در همین راکورس جستجو کرد. کما این که در گذشته شوروی ها نیز تبلیغات گسترده یی را برای بهره برداری ابزاری از کیش شخصیت امان الله خان و مبدل ساختن او به پیشوای نیروهای چپی افغانستان و پیشوای ملی کشور به راه انداخته بودند.
در یک سخن، پیکار سه گروه سر برآورده از بطن کودتای شوم ۱۹۱۹ بر سر قدرت، کشور را به تباهی و بربادی کشانیده است.
شایان یاداوری است که در واکنش به امانیه, پس از کودتا یک گروه فرعی دیگر هم سر بر آورده بود که جنبش ارتجاعی ملای لنگ بود. یعنی در واقع جنبش روحانیون مرتجع قبایل مرزی.
احزاب اخوانی پشتون و سپس طالبان در واقع میراث داران همین گروه اند. اما این گروه مدت ها نقش فرعی داشت و حیثیت یک هیولای خفته، تا این که در دهه هشتاد از سوی غرب برای راندن شوروی و باژگونی رژیم امانیه حزب دموکراتیک خلق مورد بهره برداری ابزاری قرار گرفت و در سال های دهه نود به عنوان یک کارت برنده ابزاری در سیمای گروه طالبان به رهبری ملای کور، ملاعمر به عنوان جاده صاف اشغال کشور از سوی امریکا برای سرکوب سقاییه به میدان آورده شدند تا بازماندگان امانیه و سقاییه را از سر راه بردارند و زمینه بازگشت نادریه را به رهبری کرزی فراهم آورند.
شایان یادآوری است که نادر هم با حمایت همین گروه با پشتیبانی انگلیس و لشکر قبایل وزیری و مسعود هند بریتانیایی به قدرت رسیده بود.
این گونه کشور در اثر کشاکش های بی پایان این سه گروه و در واقع چهار گروه پامال گردید.
بی چون چون چرا احزابی چون جنبش به نمایندگی از تورکی زبانان و وحدت و حرکت به نمایندگی از شیعیان به ویژه هزاره ها و سادات هم در دهه هشتاد به میدان آمدند. اما در معادلات سیاسی نقش فرعی داشتند و دارند.
به هر رو، کشاکش اصلی میان سه گروه نادریه، امانیه و سقاییه بوده است. پس از بر افتادن رژیم غلزایی نجیب، امانیه ظاهرا در حاشیه قرار گرفت و قسما بنا به نشانه های تباری فروپاشید. بخش پشتوزبان آن قسما به نادریه پیوست و بخش پارسی زبان آن به سقاییه.
در نتیجه کشاکش میان دو گروه نادریه و سقاییه ادامه یافت. در این حال در میان نادریه هم کشاکش های درون تباری درانی و غلزایی به رهبری کرزی و احمدزی کماکان ادامه یافت و دارد.
به هر رو، منافع علیای کشور ایجاب می کند که این میراث شوم کودتای تروریستی ۱۹۱۹را برای همیشه به زباله دانی تاریخ بیفکنم و در اندیشه آراستن جبهه واحد فراگیری ملی متشکل از همه نیروهای هوادار دموکراسی و ترقی شویم. باید نیروهای سالم ملی و دموکرات از جمله از جمع سه گروه در اندیشه آرایش پلاتفرم نوین سیاسی برای نجات کشور و رویارویی و مبارزه با ظهور دوباره یک ملای کر و کور دیگر برآیند.
اما شاید دیگر دیر شده باشد. شاید باز هم نوبت هواداران ملای لنگ و کور باشد. زیرا فرصت های طلایی تاریخی را فرو گذاشته و از دست داده ایم.
افغانستان بیش از هر وقت دیگر برای مبدل شدن به کنفدراسیون آماده است. اما باید با همه نیرو جلو این روند خطرناگ را گرفت.
باید در برابر رویکار آمدن دو باره هواداران ملای لنگ و ملای کور بسیج شد.
اکنون گستره جنوب و شرق کشور با حمایت پاکستان و عربستان عملا زیر کنترل میراث داران ملای لنگ است. باند حاکم بر سر اقتدار نادریه متشکل بر گروه کرزی و اشرف غنی احمدزی در دو دهه گذشته سخت در تلاش ایتلاف با هوادادان ملای لنگ برای مقابله با بازماندگان سقاییه و دو گروه جنبش و وحدت بوده اند. این باند در هژده سال گذشته همواره جلو سرکوب و نابودی پیروان ملای لنگ را گرفته و تلاش ورزیده اند آن را به ابزار دست خود مبدل سازند. در این حال هر کدام تلاش دارند پیروان ملای لنگ را به سوی خود بکشانند. اما چنین بر می آید که تا کنون کرزی موفق تر بوده است. اکنون ایتلاف کرزی با باند ملای لنگ در تلاش است تا به بهانه روند صلح دولت موقت ایتلافی تشکیل دهد.
دست هایی در کار اند تا سیطره این ها را بر شمال هم گسترش بدهند. اما باید جلو این روند را گرفت.
این گونه کشمکش سه جانبه امانیه نادریه، سقاییه اکنون به کشمکش چند جانبه با اشتراک پیروان ملاهای لنگ و کور و دو گروه جنبش و وحدت مبدل می شود تا دیده شود سرنوشت کشور را به کجا خواهد کشید.
اکنون اشرف غنی احمدزی برای پاییدن در ارگ برخلاف گرایش گذشته خود با پیروان ملای لنگ که در کنار کرزی ایستاده اند، اعلام جهاد داده است!
اما ایتلاف کرزی با پیروان ملای لنگ و ملای کور هم مکانیکی و شکننده و موقت است.
خطر با آن بزرگتر شده است که کیان امور پیروان ملای لنگ اکنون در دست پاکستان است.
فشرده سخن این که اگر دیر بجنبیم، کشور به دو بخش تقسیم خواهد شد. نیمی از آن در دست پیروان ملای لنگ خواهد افتاد و در نیم دیگر آن جنگ بی پایان قرسایشی در خواهد گرفت.
پیش بینی من این است که در هر صورت جنگ ناگزیر است. حال چه انتخابات شود و چه دولت موقت رویکار آید.
آری! ما بازندگان بزرگ بازی هستیم!
چون نتوانستیم در یک سده آزگار که فرصت داشتیم یک حزب سراسری فراتباری، فرا زبانی و فرامذهبی و فراسمتی را بسازیم.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا