سوره یونس آیه ۴۷
وَلِکُلِّ أُمَّهٍ رَسُولٌ ۖ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ
ترجمه:
برای هر امّتی ، رسولی است هنگامی که رسولشان به سوی آنان بیاید ، بعدالت در میان آنها داوری می شود و ستمی به آنها نخواهد شد!
چندی پیش کسی به نام محمد زلمی در هرات ادعای پیامبری کرد و پیامش در شبکه های اجتماعی به صورت گسترده پخش شد.
اوگفت که جبراییل از عرش اعظم آمده و به او خود را معرفی کرده است و گفته است که او جبراییل فرشته است و از عرش اعظم آمده به خدمت رسول اکرم محمد زلمی.
او در برابر بازپرس کسانی که برای تحقیق و تفتیش با او صحبت می کردند گفت که یکی از معجزاتش به عنوان پیامبر آخرزمان این است که امی است (مانند پیامبر اسلام)، دیگر اینکه هجرت کرده است.
اما از گپ های درست اش یکی این بود که گفت حدیث ها را قبول ندارد زیرا زیادش ساختگی ثابت شده است.
البته این امر منطقی هم است، چون زمانیکه یک، دو، سه و بیشتر از گفته های کسی، نادرست ثابت شود، از روی منطق نمی توان به گفته های دیگر منسوب به آن کس باور قطعی کرد.
جالب این است که او در برابر دو کسی که ازو سوال می کردند، با وجود که آنان نمی گذاشتند او گپ هایش را تمام کند، در ترجمه ایۀ ۴۰ سوره احزاب گفت که شما دنب (دم، آخر) آیت را هم بخوانید، حال اینکه مفتشان تاکید به آغاز آیه داشتند. این ایه این است:
آیه ۴۰ سوره احزاب :
ترجمه:
محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است؛ و خدا به هر چیزی داناست.
از دید محمد زلمی در آخر این آیه ذکر شده است که خدا به هر چیزی داناست و تنها خدا داناست که نبوت را به که ختم می کند. براین اساس پیامبران دیگری نیز از سوی الله در راه است.
البته جلسه مقداتی با محمد زلمی، زود تمام شد و بیدرنگ نتیجه گرفته شد که از صحبت های او معلوم می شود که نیت ندارد، او قران را درست نمی فهمید، حتا از ترجمه قران هم چیزی نمی فهمد. در همان جلسه نتیجه گرفته شد که یا او باید توبه کند، یا او را به ارگانهای عدلی و قضایی می سپرند تا آنان در سه روز درباره اش قضاوت کنند، سپس آنچه خدا خواست همان می شود.
البته پسان معلوم شد که او در محضر جلسه علمای هرات وادار به توبه شده است. در آن جلسه او گفت ازین به بعد چنین ادعای نمی کند و معذرت خواهی کرد. و آمنت بالله را با صدای بلند خواند.
ادعای پیامبری از سوی یک ملا کارغیرعادی است زیرا ملاها با آموزش های دینی که می یابند، خاتم النبیین بودم پیامبر اسلام را زیر سوال نمی برند. تنها چیزی که باعث این ادعای محمد زلمی شده است این است که این ملا به یقین که مشکل روانی دارد و برای او نه جلسه قضایی بلکه دیدار با روانپزشک و درمانهای روانی لازم است.
صرف نظر ازین، چیزی که زیاد جالب است رفتار این تندروان اسلامی با او است که بدون هیچ توجه به وضعیت روانی اش او را تهدید به مرگ می کنند.
آیا در زمان ادعای پیامبری محمد پیامبر اسلام، مردم مکه که با او مخالف بودند، همینگونه با پیامبر اخر الزمان بد رفتاری می کردند؟.
البته که پاسخ منفی است. آنان در دوران جهالت این قدر تنگ نظر نبودند چون در آن زمان، در ام اقرأ (مکه) و پیرامون آن دین ها و آیین های گونه گون وجود داشت که مانع تعصب شدید دینی میان آنان می شد.
از نوشته های که خود مسلمانان نوشته اند معلوم می شود که در آغاز ادعای پیامبری پیامبر اسلام، کسانی که پیامبری او را قبول نداشتند، می گفتند که او را جن زده است یا او دیوانه است که چیزهای بیهوده می گوید.
تنها زمانی که پیامبر اسلام به ناسزا و دشنام اعتقادات دینی مردم دست زد، مخالفانش به نزد عم پیامبر، ابو طالب شکایت می کردند که مانع از ناسزا گویی او به اعتقادات دینی آنان شود. البته مدت ها طول کشید تا مخالفان پیامبر دست به اذیت او زدند. اما تندروان اسلامی شکیبایی و بردباری ندارند.
وقتی انسان کتاب سیره ابن هشام را میخواند از صبر و بردباری مخالفان پیامبر شگفت زده می شود.
گفتاورد زیر یکی از واکنش آنان به ادعای پیامبری پیامبر اسلام و آن هم زمانی است که پیامبرخدایان ایشان را دشنام می زد:
«چون سید (پیامبر اسلام) دعوت آشکار ساخت و قریش را به دین حق خواند و خدایان ایشان را دشنام و عیب کرد، ایشان به آن سبب بغض سید در دل گرفتند و به خصمی وی بیرون آمدند و پیوسته در بند کیدها و مکرها شدند. و اول کیدی که در حق سید کردند آن بود که جماعتی از بزرگان مثل عتبه، شیبه و ابوجهل و غیرهم راست کردند و بر ابوطالب فرستادند و از وی التماس کردند تا او تعصب سید فروگذارد (کتاب سیرت رسول الله بن هشام، ص ۱۲۳)».
اما پیامبر آخرزمان حضرت محمد زلمی هیچ دین و مذهب را دشنام نزد و می گفت که قرآن، کتابهای مقدس پیامبران را قبول دارد و خودش نیز یکی از پیامبران است که الله جبراییل را به نزدش فرستاده است.
تنها همین بسنده بود که خون غیرت اسلام گرایان تندرو به جوش آید و او را در دادگاه تفتیش عقاید خویش فراخوانند و وادار به توبه و عذر خواهی کنند.
اگر محمد زلمی درمان روانی نشود دیری نخواهد پایید که ما بازهم شاهد پیام های پیامبرانه اش باشیم.
پیوند ها:
به جواب آقای عقده ای “بی تف زدنک”
شخصیت فرزانه آقای عید محمد عزیز پور در موضوع پیغمبری محمد زلمی عالمانه و بیطرفانه و بخاطر بیدار ساختن مردم نوشته است. و اوضاع و احوال حوادت را انعکاس داده و مشوره های عاقلانه ارایه داشته و از مردمیکه بالای محمد زلمی قهر میباشند، تسامح و تحمل و بکار بردن عقل را توصیه قرموده است.
ولی جناب شما موضوع را کج ساخته بگفته “ده در کجا و درختها در کجا” بالای اعضای حزب دموکراتیک خلق متوفی تاخته اید. درست فرموده اید که تعدادی از اعضای حزب به ملائی و آخندی طالبی و حاجی گری روی آورده اند. درست فرمودید. انسان عاقل همیش فکر خودرا توقف نمیدهد و همیشه در تغیر و حرکت می اندازد. این حرکت میتواند عاقلانه و پویا و پیش رونده باشد و میتواند پس رونده و بطرف گمراهی و جاهلانه باشد. چیزیکه مهم است آقای بی تف زدنک آدم باید با فرهنگ عالی نظرات خودرا آزادانه بیان نماید.
آقای عید محمد عزیزپور
در زمان حاکمیت نوکران کی جی بی صد ها هزار انسان افغانستان به گناه مسلمان بودن، خلقی نبودن، پرچمی نبودن و طرفدار نجیب الله آدمکش نبودن به شهادت رسیدند و شما آن وقت چه درفشانی می کردید؟
بیشتر همان خلقی ها و پرچمی ها و طرفداران نجیب حالا ملا و آخند و کربلایی و حاجی و طالب شده اند. بلی، محمد زلمی بیمار روانی است. اما چپی های دهشت افگنی دستپرورده کی جی بی ملیون ها انسان افغانستان را به شهادت رسانیدند، آواره و رندانی و شکنجه کردند. اما شما در آن زمان دم نمی زدید و مانند دیگر جنایتکاران چپی از حقوق کارگران سرتایر جهان دفاع انقلابی با کودتای کی جی بی علیه نظام جمهوریت می کردید.