خبر و دیدگاه

به فاشیزم وتمامیت خواهی باید نه گفت

در وضع کنونی، کشور با موجی از حملات تروریستی، دهشت افگنی، جنگ نیابتی کشور های منطقه و اشغال ناتو به رهبری امریکا روبرو بوده و عملاً میهن وهم میهنان عزیز ما در میدان رقابت خونین قدرتهای منطقه یی وفرا منطقه به چوپ سوخت و گوشت دم توپ مبدل شده اند و روزانه جان صدها تن درین درگیری ها گرفته میشود. مصروفیت اساسی مردم به دوش کشیدن جنازه ودفن عزیزان شان میباشد. موازی به آن در نتیجۀ سیاست، رفتار وکردار گروه ها و گرایشهای فاشیستی حاکم برکشور و در پیش گرفتن اعمال تبعیض اجتماعی وقومی، پیشبرد سیاستهای تروریستی، تمامیت خواهی، سیادت طلبی قومی و تلاش برای استحاله جوامع واقوام در یکی باعث شده است، تا اتحاد سیاسی و اجتماعی مردم از هم گسسته شود و تشدید بحران اجتماعی توسط تیم فاشیستی احمدزی، کشور را در لبۀ پرتگاه، تجزیه وفروپاشی قرار داده است.
اراده حاکم و کلی برای تعیین حاکمیت دست نشاندۀ خارجی را محافل حاکمه ای صهیونیستی امریکا ، الیگارشی کمپنیهای فراملیتی، سیا و پنتاگون در تبانی با نظامیگران پاکستان و گروه های ترویستی بر خاسته از تفکر ودین قبیله یی، اسلام سیاسی و بنیادگرایی اسلامی در انتخابات! رقم خواهد زد و مضحکۀ به نام انتخابات عاری از هرگونه شفافیت وتمثیل اراده آزاد سیاسی مردم برای انتخاب؟! رییس جمهور بوده واز هیچگونه مشروعیت سیاسی برخوردار نخواهد بود. لذا گزینۀ اساسی مردم و گروه های دموکرات، ترقیخواه، میهن پرست، ملی و پابند به تعهد نجات مردم ازین منجلاب خونین، تحریم انتخابات در زیر چنرۀ اشغال خارجی ومدیریت یک حکومت دست نشانده، که خود از طریق تقلب گسترده و کودتای انتخاباتی قدرت را غصب کرده، است، تا زمانیکه شرایط برای بر گزاری انتخابات با ساز وکارهای واقعا ملی و مستقل فراهم شود و اراده ای آزاد سیاسی شهروندان بتواند در تشکیل حاکمیت سیاسی نقش قاطع ایفا کند.
اما از آنجائیکه بدیل برگزار نشدن این نمایش مسخرۀ انتخاباتی هم تدوام حکومت نا مشروع احمدزی است ومردم با گزینۀ « پیش دیوار و پس قمچین» مواجه اند و بالاجبار به کارزارهای انتخاباتی! کشانده میشوند؛ در چنین وضیعتی مردم باید با شعور، شناخت و آگاهی سیاسی درین نمایش شرکت کنند و بامراجعه به وجدان، معتقدات دینی و ملی شان، اصل تعهد دینی واخلاقی برای منافع مردم ، سلامت و یک پارچگی کشور، باز شدن راه به سوی آزادی، استقلال، حاکمیت ملی، دموکراسی و نامتمرکز شدن قدرت را مطمح نظر اساسی قرار دهند.
نگارنده در حالیکه در هیچ تیم وتکت انتخاباتی شامل نیست و از هیچ کاندید به طور مشخص حمایت نمی کند، اما تداوم و ابقای تیم طراز فاشیستی غنی احمدزی را از راه نمایش انتخابات با تقلب و کودتای انتخاباتی در قدرت، فاجعه تداوم بحران سیاسی و اجتماعی و کشاندن پای مردم به جنگ هولناک قومی و اجتماعی میداند، که شیرازه وحدت اجتماعی مردم را از هم خواهد گسست و کشور را به سوی تجزیه وفروپاشی خواهد کشاند؛ زیرا دادن رای به تیم غنی، رای به تداوم اشغال، استبداد سیاسی ــ قومی، فاسیزم، تمامیت خواهی، انحصار وتمرکز خشن وبیروکراتیک قدرت، تشدید بحران اجتماعی، پیشبرد سیاست تبعیض سیستماتیک علیه جوامع واقوام برادر، یک قومی سازی نمادهای ملی و فراگیر شدن بحران اجتماعی است. تجربۀ پنج سال حاکمیت ضد وحدت ملی زیر رهبری احمدزی به خوبی نشانداد که بحران اجتماعی تمام سطوح وابعاد جامعه را فرا گرفت، ترور دولتی، پیشبرد قتلهای زنجیره ای، خنجر زدن از پشت به قوتهای امنیتی و ارتش، حمایت از گروه های تروریستی، گله دزدی، ترویج مواد مخدر، فحشا، قومی سازی و محلی سازی نهاد های دولتی از مشخصه اساسی این حاکمیت مافیایی بوده است. تبانی تیم حاکم حکومت وحدت ملی با گروه های تروریستی و انتقال جغرافیه جنگ، صدور تروریزم ودهشت افگنی از یک منطقه به محل دیگر و استفاده نا جایز از گروه های تروریستی در برابر مخالفان سیاسی و حریفان اجتماعی افزار های شناخته شده ای سیاستهای رژیم را تشکیل داده اند. باز تجربه کردن یک دوره دیگر به طور قطع دامنۀ فاجعه را گسترده تر خواهد ساخت.
نویسنده این سطور قویاً باور دارد که نجات درین دوره از شر حاکمیت فاشیستی غنی احمدزی، بحران قومی و اجتماعی را کاهش خواهد داد و راه را به سوی نامتمرکز کردن قدرت، شکل گیری پروسه های ملی و از جمله وحدت ملی از طریق تقسیم عادلانه ومتوازن قدرت و وسیع ساختن قاعده اجتماعی حاکمیت سیاسی هموار کرده و زمینه را برای برقراری صلح عادلانه توام با حفظ ارزشهای متمدنانه بشری، دموکراسی، آزادی، کثرت گرایی و توسعه آزادیهای فردی واجتماعی فراهم خواهد کرد. ازینرو از مردم می طلبم تا دین، رسالت، مسئولیت دینی، اخلاقی و میهنی شان را با یک نه گفتن بزرگ به غنی درنمایش انتخاباتی به انجام برسانند.
در عین حال ما موضعگیری سیاسی و انتخاباتی آن عده از نیروها، نهاد ها، سازمانها و احزاب سیاسی راکه ریاکارانه و عوامفریبانه به چپ گرایی، ملی گرایی، دموکراسی خواهی، ترقی خواهی وکثرت گرایی تظاهر میکنند، اما با معامله گری، اخاذی، بده وبستان برای جاه ومقام وقدرت وشهرت در تگدی اند و به مادون سیاسی و افزار تبلیغاتی حاکمیت فاشیستی احمدزی بدل شده وبرای تحقق پروژه های سازمان سیا در افغانستان دست وپا میزنند، محکوم میکنیم. در واقع وسعت دید سیاسی و فکری این انقلابیون دوران ساز امریکایی افغان تبار! از وسعت جیب و بلندی کرسی های نسیه وعده داده شده از جانب احمدزی، فراتر نمیرود. قدرت پرستی وکرسی پرستی بیماری علاج ناپذیری است که دامن رهبران و حلقه های مافیای سیاسی را زیر نام ترقیخواه ودموکرات سخت وسفت محکم گرفته است. ندای زمان وتاریخ از تمام نیروهای چپ، ملی، دادخواه، ترقیخواه و دموکرات میخواهد، صف خود را از معامله گران، فرصت طلبان، قدرت ومقام پرستان و تاجران سیاسی که مانند مگسی در هر دوغ، صرف نظر از ماهیت رژیمها و وابستگی آنها غوطه میزنند، جدا کنند و جبهه ای را از نیروهای واقعا ملی، چپ و ترقیخواه ودموکرات در برابر صلح قبیله ای احمدزی، کودتای انتخاباتی، فاشیزم وتمامیت خواهی فشرده سازند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا