خبر و دیدگاه

نشست مسکو به دنبال چه منافعی و نقش آی اس آی در آن چگونه است

 

گویند کسان بهشت با حور خوش است   —- من میگویم که آب انگور خوش است

این نقد بگیر و دست از آن نسیه   بدار —- کاواز دهل شنیدن از دور خوش است

 

قرار است روز سه شنبه نشست مسکو که گفته شده، به ابتکار شهروندان افغانستان مقیم در روسیه، برگزار شود. روسیه گفته که در برگزاری این نشست نقش ندارد. برگزار کننده گان این نشست شماری از رهبران گروه ها را دعوت کرده و دعوت نامه یی به حکومت افغانستان نه فرستاده است. از این رویکرد این نشست آشکارا فهمیده می شود که در عقب این نشست دستان استخبارات منطقه بویژه آی اس آی و روسیه است که هدف اش ضربه زدن به وحدت مردم و حکومت افغانستان است و بدین وسیله خواسته تا میان حکومت و مردم درز بیشتر ایجاد کند و از خلای آن به نفع خود سود ببرد. می پذیریم حکومت مشکل دارد و ده های عیب و نواقض دارد و در فساد و ضعف مدیریتی دست و پای می زند؛ اما این نمی تواند، به معنای نفی کامل آن باشد و بدین بهانه برای همسویی با شبکه های استخباراتی، بویژه آی اس آی به این حکومت هرچند با دشواری ها رو به رو است، مخالفت کرد و اختلاف داخلی را به بیرون منتقل نمود. از رویکرد کینه توزانهء و عقده مندانهء برگزار کننده گان این نشست معلوم است که در عقب آن آدم های بیشتر از همان دکاندار کویته نباشد که استخبارات پاکستان او را به کمک استخبارات انگلیس (ام آی ۶ )تا گل خانهء ارگ رساند و میلیون ها دالر هم بدست آورد.  لبیک گفتن هیأت طالبان برای اشتراک در این نشست دلیل دیگر دست داشتن آی اس آی در این نشست است؛ زیرا طالبان بدون اجازهء پاکستان در هیچ نشستی اشتراک کرده نمی توانند. آنان صلاحیت بیرون شدن از پاکستان  و قطر را ندارند، مگر این که نظامیان پاکستان آنان را بجایی که می خواهند، منتقل نمایند. روسیه هم به دلیل رقابت های سیاسی و نظامی اش با امریکا از این نشست استقبال کرده است. در این میان آنچه مسلم است، این که پاکستان در گام دوم پس از نمایاندن درز میان گروه های سیاسی و حکومت، تیغ از دمار هیأت اشتراک کنندهء کابل هم بیرون خواهد کرد و امید این که آنان بتوانند، از این نشست با عزت به کابل برگردند و شاید پرسش برانگیر باشد. در این میان چیزی که مایهء نگرانی است، استقبال گروه های سیاسی از این نشست در نبود حکومت و کوبیدن دهل این نشست به نفع خود شان است. این آقایانی که هنوز گرد های کرسی شان در دفتر های دولتی از میان نرفته است. این آقایان مگر فراموش کرده اند که کارنامه های خوبی از خود برجای نگذاشته اند و در زمان قدرت شان به اعتماد و باور های مردم خیانت کردند و جز غارت و غصب و تاراج و اختلاس دارای های مردم افتخاری دیگری از خود برجای نگذاشته اند. چگونه می توان اعتماد به آنانی کرد که هر قدم شان برای منافع خود شان بوده واز خون این ملت دارای کاخ ها و ثروت های افسانوی شده اند. این آقایان کسانی اند که پس از حملۀ  امریکا در افغانستان در تبانی باهم میلیون ها دالر را دزدیده اند و هدف اشتراک شان در این نشست هم عزم را برای دزدیدن های تازه جزم کردند. ای کاش کارنامه های درخشانی میداشتند که مردم اکنون بر آنان اعتماد می کرد و از این ماموریت شان استقبال می نمودند. آنانی که عمری برای خود و چپاول خود اندیشده اند، چگونه ممکن است که برای پایان دادن به رنج های مردم شان فکری در سر داشته باشند.

مگر این ها فراموش کرده اند که مالک صلح حکومت و مردم افغانستان است  و این ها نمی توانند از مردم افغانستان نماینده گی نمایند. این آقایان مگر فراموش کرده اند که عقب زدن حکومت بخاطر عقده های شان عقب زدن مردم افغانستان است و لالای خواندن به آی اس آی پاکستان و شبکه های استخباراتی همسوی آنان است. این در حال است که عقب زدن حکومت خود توطیه بر ضد صلح است و هیچ صلحی در کشور بدون نقش فعال حمومت ناممکن است و با نفی حکومت آوردن صلح ناممکن است. چیز دیگری که تاسف آور است، اینکه مگر این آقایان فراموش کرده اند و از ملا های ترویست پرور پاکستانی چون ملافضل رحمان و ملا اشرفی و غیره هم انتباه نمی گیرند که چگونه آنان باوجود مخالفت های آشکار با حکومت پاکستان در مسایل ملی اختلاف را کنار گذاشته و در پهلوی حکومت خود تمکین می کنند و با تاسف که پاکستان توانست، کاستی و خودخواهی های گروه های سیاسی را به نمایش بگذارد و ضرب شصت خود را نشان بدهد که برهمگان مسلط است و هر طوری که بخواهد، قادر است که به بهای زیر پای نهادن غرور افغانی یاران قدیم خود را چون موم در زیر انگشتان طبق دلخواهء خود شکل و شمایل بدهد. این آقایان به ملاقات کسی می شتابند که به دستور آی اس آی قصد انحلال اردوی افغانستان را دارد و رویا های نظامیان پاکستان را بار دیگر در افغانستان تحقق می بخشد.

ملا  عباس ستانکزی کسی است که در تبانی با نظامیان پاکستان و این گودیگک کوکی آی اس آی خواهان انحلال اردوی افغانستان شده است، معلوم است که این خواست پاکستان است، خواست آنانی که دیروز اردوی افغانستان را زیر نام اردوی کمونیستی بوسیلۀ مزدوران پیشین خود منحل کرد و در حدود پنحصد طیارۀ جنگی و اکمالاتی افغانستان را نابود کرد. هرگاه ملاعباس این خواست را در هماهنگی با طرح خلیل زاد گفته است. این اشتباهی است که امریکا دور باطل را در گفت و گو های صلح افغانستان می پیماید. این سخن ملا عباس، گفتۀ معروف جورج سانتایانا را در خاطره ها تداعی می کند که می گوید، کسانی که نمی توانند، گذشته را به یاد آورند ، محکوم به تکرار آن هستند. این سخن نشانهء اهمیت نگاهء تاریخی و مطالعات تاریخی است. این به معنای اجتناب از تکرار اشتباهات گذشته است. هدف از گفته های بالا سرپوش نهادن بر کمبودی های حکومت نیست؛ بلکه اشاره از گفته های بالا انگشت نهادن بر کارکرد های آنانی است که برای منافع شخصی خود طبل صلح را به سود دیگران و برضد حکومت و مردم خود می کوبند و برای رسیدن به قدرت بار دیگر لحظه شماری می کنند و رویای نشست “بن سوم” رادر سر می پرورند. هدف از اشتراک این آقایان در این نشست دیدن خواب های طلایی قدرت و غارت های باقی مانده و بسته های پول های میلیون ها دالری تازه است تا بار دیگر قرعۀ  فال را به نام شان بزنند و با نشستن در خوان چپاول بر رنج های پایان ناپذیر این ملت بخندند و با متلک گویی ها از دزدی های شان فضل فروشی نمایند. این بیچاره هایی که حتا نتوانستند به گروه و قوم خود وفاداربمانند و چه رسد به این که از آنان توقع بالاتر  داشت و با عصا های شکستۀ آنان امید رهایی کشتی توفان زدۀ کشور را از بحران کنونی لحظه شماری کرد.

این آقایان یک چیز را فراموش کرده اند، آن بازی های خطرناک شبکه های استخباراتی است که چگونه به قول معروف ” شیر آدم ها را می کشند” و پس از  دام گذاری های مرموز و پیدا و پنهان آنان را مسخ می نمایند و چنان خوارو زبون می سازند که حتا برای فرار کردن از دامان آنها بهای گزافی باید بپردازند. آی اس آی پاکستان چنان شبکۀ خطرناک در منطقه است که  با جال عنکبوتی استخباراتی منطقه و حتا جهان را بهم بافته است و موضوع کتاب ” پروتوکول های صهیون” را در خاطره ها تداعی می کند که گویا شبکۀ آی اس آی پیچیده تر از فعالیت های استخباراتی صهیونیستی است و برتری خاصی برای شبکۀ آی اس آی داده است. این توانایی های استخباراتی آی اس آی را قادر ساخته تا در سطح بزرگی در منطقه فعال باشند و حتا با نفوذ در شبکه های استخباراتی دیگر همسویی استخباراتی منطقه یی را بوجود آورد.

مقولهء معروفی است که در قرن نوزدهم زیاد رایج بود و می گفتند، هرگاه دو موش در یک سوراخ بجنگند، بدون تردید در عقب آن دست انگلیس است. حالا که پاکستان وارث انگلیس در منطقه است، عرادهء شیطانی انگلیس را خیلی قشنگ تر از خلف خود به پیش می راند و عرش شیطانی آی اس آی که پر از تروریستان جهانی است و از کران تا کران و از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب جهان بر روح و روان تمامی انسان های روی زمین سنگینی دارد و گویی دستان شیاطین را از پشت بسته و وظیفهء مقدس او را به پیش می برد. با این حال در این حرف شکی باقی نمی ماند که در عقب تمامی بازی های سیاسی و نظامی و استخباراتی در منطقه و جهان دستان جهنمی آی اس آی باشد.

این شبکه چنان پا های کاذب دارد که آمیب وار زمانی در اروم چی چین و وقتی هم در دوحه و زمان دیگر در مسکو بیرون می شود و بر روی پا های کاذبش سر و گردن طالبان بیرون می شود.  هرچند روابط پاکستان با طالبان ژرفتر و پیچیده تر از این است و نظامیان پاکستان است که طالبان را برای گفت و گو به کشو های دیگر منتقل می سازند و گفت وگو های آنان را مدیریت می کنند. هرچند رابطۀ بهم تنیدۀ طالبان با روسیه را در واقع پاکستانی ها رشته کرده اند و سر این رابطه نخ درازی دارد. طالبان پس از نشست هلیکوپتر روسی در قندهار در سال ۱۹۹۵با روس ها در تماس شدند. این حادثه در تاریخ سوم اگست سا ل ۱۹۹۵ میلادی آغاز گردید. در داخل طیاره ایل – ۷۶ محموله بزرگ مهمات برای حکومت افغانستان قرار داشت. قوماندان عمله ولادیمیر شرپتوف ، مانند همیشه ، آرام بود و پس از نشست بر زمین فهمید، که امر نشست طیاره روسیه را طالبان داده بود. پیلوت ها و مسؤولان تخنیک طیاره به مدت ۳۷۸ روز اسارت طالبان بودند که در سناریوی از پیش درست شده بوسیلۀ همان طیاره فرار کردند. گفته می شود که این فرار در تبانی با زد و بند های استخباراتی میان روسیه وطالبان و پاکستان انجام شد.

بعد ها رابطۀ طالبان در سال های اخیر به کمک ایران با روسیه انکشاف کرد و تا آنکه ملا اختر منصور در پایگاهء نظامی روسیه در تاجکستان با پوتین دید و پس از آن مورد خشم امریکایی ها قرار گرفت و در سرحد پاکستان و ایران او را کشت؛ اما داعش هراسی کذایی آی اس آی روسیه را در تور پاکستان افگنده و محور مشترک مسکو، پیکنگ، ایران و پاکستان را برضد امریکا ساخته اند و افغانسنان را هم به نسبت حضور نیرو های امریکایی نشانه رفته اند. نشست دوم مسکو و اشتراک طالبان در آن گواهء روشن حمایت روسیه از طالبان است که در تبانی نزدیک با پاکستان سازمان دهی شده و در تمویل این نشست پاکستان از طریق شبکه های مخفی خود دست دارد؛ زیرا پاکستان و روسیه در یک نقطه یعنی به قدرت نگهداشتن پشتون ها گویا به تفاهم رسیده اند که در این بازی تاجک ها ناآگاهانه به قربانی گرفته شده اند. روسیه که خود را وارث شوروی پیشین و سیاست های آن تلقی می کند. درصدد آن است تا رابطۀ کهنۀ خود را پشتون های سرحد را حفظ کند و از طالبان و سایر گروه های سیاسی افغانستان برای چنین پیوندی بحیث سکوی پرش استفاده می کند.

از سویی هم روسیه رقیب سنتی امریکا است و هیچ گاه خواهان بیرون شدن امریکا از افغانستان نیست؛ بلکه برعکس خواهان حضور دوامدار امریکا در افغانستان است تا امریکا بیشتر دراین کشور زمین گیر و بدنام شود. بنا بر این هنوز زود است که پذیرفت روسیه در صدد تامین صلح در افغانستان است از این رو نشست مسکو بجای آن که به روند صلح کمک کند و شاید ببشتر آن را پیچیده بسازد و صلح افغانستان قربانی رقابت های کشور های منطقه و جهان شود؛ اما در این میان چیزی که عجیب است، اکثریت هیأت عازم مسکو از تیم انتخاباتی آقای اتمر می باشد که این هم مایهء نگرانی است. وی به دلیل روابط اش با حزب دموکراتیک خلق طرفدار مسکو، روابط پبشینه با مسکو دارد. گفته می توان که این هم شاید بستر سازی برای رساندن او به ریاست جمهوری باشد. روسیه از این طریق می خواهد تا با کسب حمایت طالبان و گروه های همسوی افغانستانی اش امریکا را در آینده ها بیشتر به عقب بزند. از این نگاه گمانه زنی هایی وجود دارد که روسیه در صدد است تا نشست های طالبان با امریکایی ها در دوحه را سبوتاژ کند که این بیشتر برای مردم افغانستان نگرانی کننده است. این که هیأت احزاب سیاسی مخالف حکومت افغانستان چقدر توانایی پیشگیری از فعالیت ها و اهداف مرموز روسیه در پیوند به برقراری صلح در افغانستان را دارند، هنوز زود است که در مورد آن داوری کرد؛ اما در این میان یک مسأله آشکار است که این گونه نشیت های ناهماهنگ با حکومت و مردم افغانستان و از سویی هم با کشور های منطقه و جهان بویژه امریکا، هر نوع تلاش های صلح در افغانستان را یک جانبه و ناتمام می نماید که با رفتن روند صلح زیر بار رقابت های کشور های منطقه و جهان این روند بیشتر پیچیده شده و در نتیجه نقدی هم بدست نخواهد آمد و نسیه هم از دست خواهد رفت. برمصداق این رباعی خیام بزرگ :

گویند کسان بهشت با حور خوش است   —- من میگویم که آب انگور خوش است

این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار  —- کاواز دهل شنیدن از دور خوش است

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا