خبر و دیدگاه

نطفه تروریزم مسلمان بر علیه مسلمان در قرن بیستم

واقعات اخیر کابل من را وادار ساخت تا یکبار دیگر در مورد مبدأ وحشت و دهشت بنویسم و مردم خود را آگاه سازم . عنوان این مضمون کمی طویل شد زیرا اگر ما ریشه اصلی تروریزم را در تاریخ اسلام مطالعه کنیم باید برگردیم به روز های صدر اسلام که خوارج ظهور کردند . جالب اینکه خوارج امروزی شباهت زیاد به طالبان و داعش و غیره دهشت أفگنان دارد. هدف این مقال مبدأ تروریزم در قرن بیستم توسط مسلمانان بر علیه مسلمان است .
بیستم نوامبر سال ١٩٧٩ میلادی بود که مسجد الحرام یعنی کعبه معظمه توسط یک گروه که مخالف اعمال سلطنت سعودی بودند و آنها را به جرم دست داشتن با امریکا ، ملغی کردن بردگی در سال ١٩۶٢ ، تأسیس تلویزیون در سال ١٩۶۵ و دیگر تشبثات مدرنیته ، اشغال کردند. با اینکه در به وجود آوردن کشور عربستان سعودی وهابیت نقش عمده داشت و اما بعد از کشف نفت و اقدامات جدی ملک فیصل پادشاه آنوقت سعودی برای مدرینزه کشور ، وهابی ها نتوانستند تا در مقابل ملک فیصل مقاومت بیاورند . وهابی ها عقیده داشتند که تلویزیون یک آله شیطان است. بردگی در قرآن آمده است و کسی نه می تواند آنرا ملغی قرار دهد. جایگاه زنان خانه است و مکتب و مدرسه برای زنان نیست. این اعتراضات بسیار شدید بود حتی که برادرزاده ملک فیصل درین تحریکات ضد سلطنتی شرکت داشت که با ضرب گلوله پولیس جان داد. در بین این همه کشکمش های مذهبی و دولتی جنک أعراب و اسرائیل در گرفت و چون امریکا سلاح زیاد را برای اسرائیل فرستاد ، در مقابل در سال ١٩٧٣ ملک فیصل نفت را بالای امریکا قطع کرد که حتی اقتصاد امریکا را به زانو در آورد و قیمّت ها ، نه تنها نفت بلکه دیگر مواد سرسام آور بلند رفت. اما شهرت پادشاه به خاطر موقف گرفتن در مقابل امریکا و خفه کردن وهابی ها به أوج رسیده بود. وهابی ها را عقیده برین أست که هر کسی که مخالف شان قد أعلم کند باید کشته شود . همان بود که برادرزاده پادشاه، فیصل بن مساعد انتقام برادر را و ملک فیصل که فوق العاده چه بین عرب ها به خاطر مدرینزه و در جهان مشهور شده بود به سویه که مجله تایم او را مرد سال در روی مجله سال ١٩٧۴ انتخاب کرده بود، به قتل رساند.
دستکاه سلطنتی سعودی با قتل ملک فیصل خود را کمی جمع و جور کردند و وهابی را برای اینکه راضی ساخته باشند در بسیاری موارد دست بلند دادند یعنی برای بقای خود حمایه کردند. گروه وهابی روز به روز تقویه می شد و بزرگترین و تند گرا ترین آنها مانند شیخ عبدالعزیز بن باز ریس اوقاف و تحقیقات اسلامی مقرر شد . بن باز مانند محمد عبد الوهاب مؤسس فرقه وهابی از غیر مسلمان نفرت داشت . شیعه کافر بود ، تصوف بدعت است و غیره . با اینهم وهابی ها منافع خود را در دوام سلطنت می دیدند و سلطنت از آنها و آنها از سلطنت حمایه و پشتیبانی میکردند. اما این مسله در سطح بلند وهابیت قرار داشت نه پاین تر از آن . پایین تر معتقد شده بود که شیخ های بزرگ مانند بن باز دست خود را با سلطنت یکی کرده که همین طور هم بود و کفر جریان دارد. همان بود که جوان وهابی به نام جوهیمن بن سیف ال عتیبی دست و آستین بر می زند و موفق میشود تا یک عده را طرفدار خود بر علیه دستگاه سیاسی بسازد. یک بار به زندان می رود و اما توسط بن باز آزاد میشود. یعنی بن باز از دهشت افگنان و تروریستان حمایه کرد . جوهیمن یک جوان را که محمد عبدالله ال قحطانی نام داشت و از قضا شوهر خواهرش بود متقاعد ساخت که او مهدی آخر الزمان است.  و این مهدی است که نه تنها سعودی بلکه جهان از فتنه و کفر پاک میشود . مسله مهدی در کتاب های حدیث أهل تسنن هم موجود است یعنی یک موضوع شیعه نیست.  بر خلاف قرآن که کعبه باید جای أمن باشد و در حرم شریف نباید جنگ صورت گیرد ، این گروپ در اول محرم ١٣٩٩ هجری قمری کعبه را اشغال کردند و این اشغال تقریبا دو هفته دوام کرد. عرب ها نتوانستند که به اشغال خاتمه دهند و امریکایان هم کاری کرده نتوانستند و یا نخواستند.  به هر حال این اشغال توسط کوماندوی فرانسوی مغلوب ساخته شد و شورشیان به قتل رسیدند. آنانیکه از هدف جوهیمن که از طرف شخص بن باز حمایه شد اطلاع داشتند به این نظر است که باید فتنه و کفر  مطلق از جهان از بین برود و راه آن مبارزه با فتنه کفر و نمایندگان کفر است. ازین رو این حملات از سال ١٩٧٩ به اینسو نه تنها دوام کرد، و  عربستان سعودی نه تنها که از حملات پشتیبانی کرد بلکه این حملات را تمویل میکند. یعنی حادثه تصرف مکه معظمه باعث شد تا دولت سعودی زیاد تر دنبال تند گرایی و تعصب برود و  تندگرایی با پطرو دالرشدت بخشیده شد. در همان سال انقلاب ایران هم به وقوع پیوست . چون موضوع مهدی آخر الزمان از کعبه برخاسته بود و انقلاب ایران هم در همان ماه اتفاق افتاده بود و دیپلومات های امریکایی در تهران گروگان گرفته شده بودند أکثریت مردم فکر میکرد که در پشت این قضیه ایران است در حالیکه چنین نبود. امروز وهابی ها صلح منطقه را به مخاطره انداخته اند و باید با این غده سرطانی مبارزه کرد. آرامی افغانستان بستگی دارد که ما چطور می توانیم در افغانستان مذهب حنفی و جعفری را تبلیغ کنیم ، سیمینار ها برای ملا ها دایر شود و آزادانه تبلیغ کنیم که وهابیان باعث بربادی کشور ما شده اند. چطور شما می توانید یک وهابی را بشناسید. چند مثال زنده می دهیم .
اول مخالف تفسیر قرآن مجید هستند.
دوم می گویند که شما حق ندارید در مورد احادیث چیزی بگویید علما کافی درین مورد کار کرده اند و دیگر کسی حق ندارد که چیزی بگوید.
سوم زنان باید در خانه باشند و کار کردن برای زن حرام است .
چهارم پیراهن های دراز می پوشند و می گویند که سنت است .
مساجد را سخت کنترول می کنند. حتی شما حق ندارید بدون اجازه در مسجد چیزی بگویید باید أشخاص که خود شان تعیین میکنند باید صحبت کنند.
نوروز برای وهابی حرام است .
تصوف و رسالت عقل حرام است.
به امید یک افغانستان آزاد از تعصب دینی.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا