خبر و دیدگاه

مذاکرات صلح؛ با پاکستان یا با طالبان؟

andishmand_1
محمد اکرام اندیشمند

اگر یکی از راه های دست یافتن به صلح و ثبات در افغانستان مذاکره باشد، نکتۀ اصلی قابل پرسش و بحث به طرف این مذاکره بر می گردد. مذاکره با کدام یک از دوطرفِ پاکستان و طالبان به صلح می انجامد؟

پاسخ به این پرسش به همان حدِ دشواری صلح در افغانستان، دشوار و پیچیده به نظر می رسد و دیدگاه های مختلف و متفاوت در این مورد ابراز می شود.

برخی ها گشایش کور گره صلح را در مذاکرات بین الافغانی می بینند و جستجو می کنند؛ نگاه و جستجوی که همچنان چشم ها را در انتظار نگهداشته و آرزوی صلح را به رویای دست نایافتنی  و خواب تعبیر ناشدنی مبدل کرده است.

بعضی ها برجسته ساختن پاکستان در مذاکرات صلح و اهمیت دادن به اسلام آباد را در جنگ و صلح افغانستان یک خبط سیاسی تلقی می کنند که تبعات آن، کسب سود و باج گیری پاکستانی ها از جهان بر سر افغانستان است. به عبارت دیگر وقتی از پاکستان به عنوان عامل اصلی و مهم در صلح نام برده می شود و پاکستان، هم کلید دار صلح و هم صاحب قفل دروازۀ صلح معرفی می گردد، زمینه برای باج گیری پاکستانیها و تجارت بر سر صلح مساعد می شود. از این دیدگاه و تحلیل، کم بها دادن به نقش پاکستان در مذاکرات صلح  و به جای آن تمرکز و تاکید به مذاکرات با طالبان، راه را برای باج گیری و تجارت پاکستان بر سر صلح و جنگ افغانستان می بندد و پاکستانی ها با مشاهدۀ زیان خود در این بازی، رویکرد خود را از تخریب صلح در همکاری به صلح تغییر می دهند.

شاید رئیس جمهور غنی با توجه به ایجاد توازن میان دو دیدگاه متذکره در مذاکرات صلح با پاکستان و طالبان باشد که چند بار از صلح در دو سطح و دو طرف سخن گفت: با طالبان و پاکستان.

آیا ایجاد چنین توازن و تعادل در مذاکرات صلح ممکن است؟ و آیا مذاکرات صلح در دو سطح و با دو طرف، به ثمر و نتیجه می رسد؟

اگر پاسخ این پرسش ها در تجارب پیشین مذاکرات صلح جستجو شود تا از آن تجارب در سیاست و خط مشی مذاکرت صلح استفاده گردد، به نتیجۀ مخدوش و بی حاصل بر می خوریم. نه توزان و تعادل بر سر مذاکرات صلح با دو طرف پاکستان و طالبان بصورت مجزا و در دو سطح شکل گرفت و نه این مذاکراتِ غیر شفاف و مخدوش صلح دروازۀ قفل شدۀ صلح را بروی افغانستان باز کرد.

واقعیت آن است که طالبان به عنوان گروه نظامی و جنگجوی مخالف دولت افغانستان بدون کمک و حمایت پاکستان نمی توانند دوام بیاورند و وجود داشته باشند. مذاکره با طالبان بدون مذاکره و توافق با پاکستان بر سر مسایل مورد اختلاف و منازعه به نتیجه نمی رسد. اینگونه مذاکره تنها عمر دخالت و بازی دوگانه و چند پهلوی پاکستان را در افغانستان طولانی می سازد و زمینه را برای تجارت و باجگیری اسلام آباد از جهان بر سر افغانستان هم چنان مساعد می کند.

صلح و ثبات افغانستان در گرو رسیدن به توافق صلح با پاکستان است. حتی اگر این تلقی و برداشت از صلح به باج گیری پاکستان از جهان بیانجامد، که در این چهل سال انجامیده است، کوتاه ترین راه رسیدن به صلح و ثبات برای افغانستان فقط همین راه است:

مذاکره و توافق با پاکستان، و ضربات مرگبار و کُشنده بر طالبان تا به صلح گردن نهند و قانون اساسی افغانستان را بپذیرند.

نوشته های مشابه

‫۳ دیدگاه ها

  1. صلح با پا کستان که خود جیره خور ووابسته سعودی ها است است چی میتواند ببار ارد زمانیکه همین عرب ها در تماس مستقیم وبیدون واسطه پاکستانی ها با به اصطلاح طا لبان هستند؟ازسوی دیگر پا کستان خودش هرگز از سلطه بر هدایت سیاسی افغانستان -از هر طریقه ووسیله که ممکنش باشد-دستبردار نخواهد بود.تا زمانیکه همه اجانب بر سر منافع خود وتقسیم مجدد منطقه موافقه نکنند بعید به نظر میرسد که یک صلح دایمی میان نوکران واجیران پدید اید. ودرست گره کور مشکل همینجا است.ایا جهانخوران که طالب سلطه بلامنازعه جهانی هستند کوتا ه خواهند امد؟ایا روس ها سیاست کاهل واندر انتظار خود را کنار خواهند گذاشت؟و ایا چین نظاره گر وبازیکن پنهانی باقی خواهد ماند؟وایا تمویل گران جنگ و(جهاد) از از برتری جویی وحاکمیت بر جهان (اسلامی) شان صرفنظر خواهند کرد؟با درد وغم واندوه زیاد که جواب این پرسشها بیشتر منفی باقی خواهند ماند ودر نتیجه ره یابی به سوی صلح ئ همه جنانبه همچنان یک اسم ئ معنی خواهد بود.

  2. برای آوردن صلح در افغانستان بدون شک که مذاکره با پاکستان اثر بخش میباشد. بدلیل اینکه طالبان اجیران استخبارات پاکستان اند و زیر هدایت و رهبری استخبارات پاکستان به تخریب افغانستان و قتل مردم ان میپردازند. مبرهن است که اجیر و مزدور منحیث نوکر هرگز نمیتواند این اختیار را حاصل نماید که در مورد صلح اظهار نظر نماید.
    اینکه پاکستان توانسته است افغانان را بحیث مزدور بخاطر تخریب وطن شان استخدام نماید، نشان از اینست که دولت افغانستان کاملا” نالایق و بیکفایت میباشد و از بیکفایتی دولت افغانستان میباشد که اتباع آنرا کشور بیگانه مثل مثل پاکستان استخدام مینماید و غرض تخریب افغانستان میفرستد. در حالیکه دولت افغانستان دارای بیش از سیصد هزار نیروی امنیتی و دفاعی میباشد و علاه بر آن پشتیبانی بین المللی را هم باخود دارد و علاوه بر آن در ولایات تشکیل کلان مثل والی و قوماندان پولیش و ریاست امنیت و قاضی و…وغیره دارد. این تشکیلات و این سیاهی لشکر نمیتواند جلو چند نفر ترورست اجیر را که غیر قانونی و دزدانه داخل کشور میشوند بگیرد. این خود نشانگر حد آخر بیکفایتی و ناکارگی زمامداران افغانستان را نشان میدهد. هرگاه دولت از کفایت و لیاقت لازم بر خوردار نباشد، نمیتواند با طالبان مذاکره و آنهارا از صف دشمن بیرون نماید. در اینصورت مذاکره صرف با پاکستان میتواند مفید باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا