خبر و دیدگاه

افغانستان در قرن بیست‎

 

 

افغانستان در قرن بیست،  موانع تاریخی در راه استقراردولت قانون درین کشور اخیرا کتابی باعنوان باالا تألیف جناب دانشمند واستاد والاشأن داکترمحمد حیدر خان متولد ولایت غزنی فارغ تحصیل اول نمبر اول ریاضیات لیسهء استقلال تحصیلات عالی تا دکتورا درفرانسه و سابق استاد درفاکولتهء حقوق وعلوم سیاسی دانشگاه کابل ۶۱ /۳ ۸م  در دوران صدارت مردمی شهید میروندوال ودوسال درجمهوری داود خان رئیس دانشگاه کابل بودند، طورعاریت برایم ازطرف دوستی اهدا شد . کتاب روان، ساده، دل نشین،  گفته های مستند که پدرمحترم شان نائب الحکومهء جنوبی عبدالحکیم بارکزایی وبرادر شان محمد افضل یاور سردار محمد ظاهر ودیگرشاهدان در تاریخ معاصر میباشند نبشته اند یکی ازخاطرات شان را به قلم خود شان نمونه می آورم:

 اعلیحضرت امان الله خان برای پدرشان نائب الحکومۀ ولایت جنوبی خبردادند که فردا درملای عام میخواهم با رعیتم صحبت کنم، مردم گردیز را خبرکردند فردای آنروز در حدود ده هرزار نفر به شوق جمع شدند همین که شاه خانمش ملکه ثریا را بدون رو پوش یا چادری درپهلوی خود آورد مردم یکه یکه دورشدند که در آخریک هزارنفرهم نماند.

 نمونهّ دوم بدین لحاظ این عنوان را انتخاب کردم که از دانشمند بزرگوار پروفیسر اکادمیسین عبدالاحمد جاوید پرسیدم آیا ظاهر شاه در طول چهل سال پادشاهی  خدمت کردند درجوابم گفتند اگر ظاهر شاه سال یک بیل خاک می انداخت بدررفت های چنداول پاک میشد !

اینهم نقل قصۀ ازمتن کتاب جناب استاد داکترمحمدحیدرخان بارکزایی

 در سال ۱۹۹۴عزیزالرحمن قتیل ضیایی که ازسالیان دراز مامور وزارت خارجه بود وبامن از زمان متعلمی در لیسۀ استقلال آشنایی داشت، چنین حکایت میکرد که دریکی ازسفرها همرکاب ظاهرشاهدر دعوت تودیعی خروشچف « بودم چند روز را درماسکو گذشتاندیم ودرهمه دعوتها شرکت داشتم. ازاعلیحضرت خواهش کرد تا قبل ازمواصلت به کابل چندروز را دربحیرۀ بایکال که آب وهوای خیلی مطبوع دارد به استراحت بپردازند که اعلی حضرت قبول کردند.

 واز جملهء همرکابان تنها مرا باخودگرفت وذریعۀ یک طیارۀ مخصوص وخیلی مجهز فردای آن شب به صوب منزل مطلوب رهسپارشدیم وچند ساعت بعد به آنجا رسیدیم. ازمیدان هوایی راساً ما را به سواحل بحیرۀ بایکال انتقال دادند ودراین جاست که جان مطلب شروع میشود، برایم گفتند که من دریک هوتل مقیم خواهم شد وپادشاه تنها درکشتی استراحت خواهند پرداخت   ظاهراًقبول کردم اما چالاکی کرده خودرا یکجا با اعلیحضرت تاعرشۀ سفینه رساندم.

درآنجا خلاف انتظارچنان ماهرویان گل اندام با لباسهای آب بازی به استقبال موکب شاهانه روی عرشۀ کشتی صف بسته بودند که ازدیدن آنها عقل  ازسرم کوچ کرده بود! نفری که رهنمایی میکرد دروازۀ سالون کشتی را بازکرد وحضور با دختران درآن ناپدید شدند ! من مبهوت وبالا تکلیف ایستاده بودم که دفعتاً بازهمان شخص که قبلا برایم هدایت داده بود باز پیدا شد و بعد ازآنکه صاحب منصبی را که درمدخل سالون کشتی ایستاده بود چند مشت ولگد جانانه نثارکرد وبه روسی که من نمی فهمیدم دشنام میداد و با قهر وغضب زیاد طرفم آمد وگمانم که مراهم چند دشنام  داده باشد، از ژست هایش نارضایتیش معلوم میشد که من نمی بایستی تا اینجا اعلیحضرت را همراهی میکردم و داخل کشتی می شدم وآن صحنۀ آخری راشاهد میبودم !

مرا دریک هوتل بردند وشب همان نفرکه گمانم شخص مقتدر کی جی بی بوده باشد، دوباره آمد واین    بار از من هم مهمان نوازی نمود. هرروز به دیدنم میآمد وجویای احوالم میشد. تقریبا ده روزرادرآنجناسپری کردیم.

نه تنها اتحاد شوروی آن زمان به چنین نوع اعمال دربرابر زعمای کشورهای بیگانه جهت پیشبرد مفادشان متوسل میشد بلکه همه دولتهای بزرگ چنین عمل را بارها انجام داده اند ومیدهند دربارۀ یک مامور سی آی ای که گفته بود «مشکل همرای کولونل جمال ناصراینست که دراو کدام نقطۀ ضعف سراغ نمی شود

 شورویها درسنوات پنجاه، شصت، هفتاد وعلی هذالقیاس، به چه تعداد دیگری از والاحضرتان، جلالتمآبان وسایرکارمندان عالی رتبۀ کشورما را در دام های گوناگون فساد وارتشا انداخته باشند. ما انسانها عموماً موجودات نهایت مرموز ودارندۀ خواص متضاد میباشیم وتا جاییکه به خواهشات  نفسانی ما تعلق میگیرد، سرزدن اعمال غیرمترقبه همیش امکان پذیرراست.

از این هگذر کدام گمان بد در بارهء سردار داوود موجو نباشد لیکن  کی جی بی بازهم دراویک عیب عمده تشخیص داده بود که غرور، حس جاه طلبی وساده لوحی او بود.

دربارۀ این همه سرگذشتها،  گفتهء لارد آکتین انکلیسی را نباید فراموش کنیم که گفته است: «قدرت انسان را فاسد میسازد وقدرت مطلق انسان را مطلقاً فاسد میکند. « ویا این کلام حضرت موالنای بلخ را که فرموده است:

نفس ماهم کمتر از فرعون نیست

لیک اورا عون ومارا عون نیست

نفس ما هم کمتر از نمرود نیست

لیک او را بود ما را بود نیست  

نفس ماهم کمتر از شداد نیست

لیک او را داد وما را داد نیست

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا