خبر و دیدگاه
راه اندازی ریفراندم درفضای مجازی _ بخش اول و دوم
تلویزون « افغانستان انترنشنل» سخن رانی جناب پدرام، را نشرکرد که درآن ازهمه خواسته شده است تا به یکی ازچهارگزینه ( امارت، جمهوری متمرکز، دولت فدرالی وتجزیه) به نشانی آقای پدرام نظر شان را بفرستند. نگارنده هم که همتبار، همزبان،همسرنوشت سیاسی وملی با آقای پدرام، است، به این فرخوان پاسخ داده است واین چند سطر را خدمت ایشان درهمان فضای مجازی می فرستد.
حال اگرازچون وچرایی این پرسشنامه بگذریم، ابهامات زیادی دراین رده بندی مفاهیم وجود دارد. جناب پدرام باید پیشاپیش نظرش را به طورفورمول بندی شده وعملی درهردومورد فدرال و تجزیه بیان می کرد که چی نوع فدرال می خواهد وچگونه این جغرافیه را تجزیه می کند تا ابرازنظرکنندگان درروشنی قرارمی داشتند. زدن تیردرتاریکی والگوبرداری ها ازبیرون بدون شرایط تطبیقی آن درکشورحال زارمردم را زارترکرده است. آنچه تاکنون شنوندگان ازجناب پدرام وتیم فیبسبوکی شان شنیده وخوانده اند این است که نامتمرکزسازی تنها به فدرال بستگی دارد والی غیر.
برگردیم به گزینه های جناب پدرام:
1 ـ امارت طالبی
این که اقای پدرام امارت طالبی را به عنوان یک گزینه دولتی درفهرست نام ها مطرح کرده است، قابل پرسش است. ودربیانیه به غیرازعامگویی های معمول،چندان نقدی هم به آن وارد نکرد. امارت تروریستی وفاسیستی طالبان نه دولت، بلکه یک الیکارشی قومی فدراسیون قبایل است که تنها از اسلام وشریعت برای تحکیم پایه های قومی حاکمیت وقدرت سواری گیرفته ومی گیرد ودومؤلفه مهم ( حکومت وملت) ازسه مؤلفه ی ( حکومت، کشوروملت) در«دولت طالبان» مفقود است. نوع رژیمی راکه طالبان با پیشبرد اپارتاید قومی،اجتماعی، جنسیتی، فرهنگی، زبانی ،مذهبی و… به پیش می برند درجهان معاصر نمونه ندارد« ملا کراسی قومی» . این رژیم با برچهء نظامی وحمایت بیرونی سرقدرت نگهداشته می شود وعملا یک رژیم دست نشانده است. حال از مردم دعوت شده است که در فضای مجازی به عنوان یک گزینه دولتی به آن رای بدهند!
2 ـ جمهوری
نام دوم درفهرست« جمهوری ریاستی متمرکز» است. این به این معنی است که نظام جمهوری تنها می تواند با ساختارمتمرکزسیاسی مرکزی تعریف شود وبس وجمهوری نامتمرکز وجود ندارد. گویا آقای پدرام ازجمهوری های نامتمرکز ودموکراتیک غیر فدرالی که در آن قدرت ازدوسوم دولت های فدرالی نامتمرکزتر ودموکراتیک تراست، در نقشه ء جهان اطلاعی ندارد؟! درجمهوری دموکراتیک ونامتمرکزغیر فدرالی برخلاف پندارآقای پدرام ، تقسیم قدرت به گونه ء افقی و عمودی وجود دارد. جناب پدرام همیشه برای سیاه نمایی ساختار جمهوری ازهمان نظام ارستوکراتیک، ایدئولوژیک واستعماری یک نفره داوود خان، نجیب الله وجمهوری دست نشاندۀ امریکایی کرزی وغنی به عنوان مثال یاد می کند. و جویدن بار بار « جمهوری » برای تمایزدادن به دولت فدرال مد نظر است . این درحالی است که درهیچ زمانی نظام جمهوری مبتنی برارادۀ آزاد سیاسی مردم درکشور شکل نگرفته است وما در واقع نظام جمهوری نداشتیم. در یکجا یک فرد حاکمیت استبدادی مطلقه داشت ودرجای دیگر امریکایی ها فرمان می راندند ودرجای دیگر اتحاد شوروی. اگر با این شیوه گزکنیم، دولت های فدرالی هم وجود داشتند ودارند، که به هیچ صورت نتوانستند ونمی توانند به نیاززمان ومردم شان پاسخ بدهند؛ تعدادی فروپاشیدند ودیگرانی که وجود دارند، درگیر بحران های فراگیرملی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی وتجزیه طلبی اند؛ می شود نتیجه گرفت که دولت فدرال قطعاٌ کارآمد نیست؟
بخش دوم
3 ـ گزینه دولت فدرال
نگارنده درمورد ساختار دولت فدرالی وتطبیق عملی آن درکشورقبلا درهمین برگه جندین نبشته منتشرکرده است ونیازبه تکرارآن دراین جا نیست. جناب پدرام پیش ازاین که به برگزاری ریفراندم ونظر پرسی درفضای مجازی می پرداخت، باید برنامه عملی ایجاد دولت فدرال را پیش کش شنوندگان وخوانندگان می کرد که جناب شان چی نوع فدرال می خواهند: قومی، جغرافیایی، مختلط و… ونقشه راه عملی فدرال شدن چیست؟
این که آقای پدرام پیوسته مساله نامتمرکز سازی را تنها به گزینۀ فدرال شدن کشور گره می زنند یک پندار نادرست است. دوسوم دولت های فدرالی درتراز جهانی نه نامتمرکزاند ونه دموکراتیک. نه دموکراسی ونه عدم تمرکزتنها به دولت فدرال ارتباط دارد. پس چگونه درکشورما برای دموکراتیک ساختن حیات اجتماعی وسیاسی وعدم تمرکزقدرت کارسازاست؟ جناب پدرام دراین اواخر واژهء دموکراتیک را به عنوان پسوند فدرال به کارمی برند، این خود بیانگراین مساله است که نامتمرکز سازی بیشتربه درجه دموکراسی از پائین به بالا ارتباط مستقیم دارد ونه به فورم وشکل دولت. دموکراسی نه تنها دردولت فدرال، بلکه درهرشکل دولت ( شاهی مشروطه، جمهوری، صدارتی پارلمانی وحتی امپراتوری) می تواند قدرت دولت مرکزی را محدود وساختارقدرت را نامتمرکز بسازد، قدرت را توزیع وبه مردم منتقل کند. پس درمساله نامتمرکزسازی وتقسیم عالانه قدرت باید وضع کشوررا مدنظربگیریم ونباید «فدرالی» را تابواعلام کنیم.
4 ـ گزینهء تجزیه
تجزیه کدام نوع ساختاردولتی نیست که درقطارامارت، جمهوریت ودولت فدرال جا داده شود. همین که دوستان از دولت فدرال به تجزیه می رسند، عدم صداقت شان را به دولت فدرال نشان می دهد. این مساله خود بیانگراین است که این دوستان به فدرال شدن هم بسنده نمی کنند و ازایجاد دولت فدرال به عنوان یک بهانه برای تجزیه استفاده می کنند. گام آخری در پنداردوستان تجزیه است ونه فدرال. این که چی دست های پشت سرتجزیه کشوراست، طراحان تجزیه خود بیشترازدیگران می دانند.
در کشوربیش ازبیست گروه قومی، اجتماعی،فرهنگی وزبانی وجود دارد که براساس طرح تجزیه در خطوط قومی، زبانی وفرهنگی همه باید صاحب قلمروسیاسی وحق حاکمیت خویش شوند. باید سرنوشت همه را جناب پدرام پیش از نظرپرسی درفضای مجازی مشخص می کرد. کشورچگونه تجزیه شود، به چند قلمرومستقل، یا پیوستن به کتله های بزرگترقومی دربیرون وده ها پرسش دیگرازاین دست.
طوری که همه می دانند ومی دانیم کشوربراثرهجوم ها ویرغلهای پیوسته از بیرون با اقوام وفرهنگ های گوناگون آمیرش یافته ودر آن اقوام مختلف زندگی می کنند واین گنجینه باید به غنای فرهنگی، زبانی وارزشی تبدیل شود ونه تبرتقسیم وتجزیه. تفکیک جغرافیه وقلمرو سیاسی برای اکثریت جوامع واقوام برادرنه در ساختن ایالت فدرال ونه در تجزیه میسروممکن است؛ زیرا از یک دهکده تا اُستان( ولایت) اقوام مختلف زندگی می کنند. و تعدادی از جوامع واقوام درسرتاسرکشورپراگنده اند ونمی توانند ایالت قومی واجتماعی ویا دولت مستقل تشکیل دهند. نباید آسمان را به وسعت دهکدۀ خود پنداشت. اگرمدعیان تجزیه نتوانند درمیدان وعمل برگرایش های فاشیستی،تمامیت خواهی، ختم غایله انحصار قدرت قومی، واستحاله گران جوامع واقوام دریکی پیروزشوند .که به تناسب تجزیه نرم افزارتراست، چگونه خواهند توانست فدرالی ویا تجزیه را تحقق بخشند. معلوم است که این شعارها بیشتر دام روزی است ونه عمل سیاسی برای نجات مردم ازچنبرۀ فاشیسم، قبیله سالاری، دست نشاندگی حاکمیت سیاسی توسط بیرونی ها ورسیدن به آزادی، عدالت ملی وسیاسی. ( ادامه دارد)