پنجشیر دژ شکست ناپذیر؛ اما خار چشم آی اس آی
پنجشیر این بار قبرستان لشکر نیابتی پاکستان
به کجکن مرو ای پسر زنهار
که سم ستورت شود پار پار
پنجشیر در طول تاریخ دژ شکست ناپذیر بوده و این بار سینهء افگار و خونین آن قبرستان لشکر نیابتی آی اس آی و سایر گروه های تروریستی شریک و دستیار نظامیان پاکستان خواهد بود. هرچند این دره به دلیل موقعیت استراتیژیک آن هر از گاهی معبر مهاجمان بزرگترین مهاجمان تاریخ از سکندر تا چنگیز و اعرب ها و سایر مهاجمان بوده و اما در پایان کار پای توسن هر مهاجمی بالاخره در آن پا در گل مانده است. پنجشیر در تاریخ معاصر، در زمان تهاجم شوروی بار دیگر ثابت ساخت که این دره پای هر مهاجمی را در دره های تند و اراضی کم عرض خود کشانده و بعد با همه توان لشکر متجاوز را در خود ذوب کرده است. زود است که هیمنه و طنطنهء لشکر نیابتی پاکستان را در دره های مغرور و قله های سر به فلک کشیدهء هندوکش ذوب کند.
به گواهی تاریخ پنجشیر امروز و کچکن دیروز افتاده در حوزهء جغرافیایی کاپیسای قدیم به دلیل موقعیت آن در جنوب هندوکش بویژه در مجاورت کالاشستان دیروز و نورستان امروزی در ضمن آنکه در طول تاریخ معبر مهاجمان بوده، آخرین پناه گاه قایدان و رزم آوران ملی بوده است و به گفتهء فردوسی نامدار، پای ستوران تمامی متجاوزان گیتی در آن پارپار شده است. این شعر ماندگار فردوسی دلیل آشکار و آفتابی بر شجاعت و شهامت و حماسه آفرینی باشنده گان این دیار مردخیز در تمامی زمانه ها بوده است. این با نوبت جنرالان پاکستانی و نوکران آن است. اکنون که شیر مردان جنوب هندوکش از شتل تا شمال ورده و کرواسی و آبشار و شابه و اندراب ها زمین را زیر پای لشکر مزدور و متجاوز به آتش بدل کرده اند و تلفات سنگینی بر آنان وارد کرده اند. دشمن زبون هار شده و به کشتار های بیرحمانه و شهادت جوانان این دیار آغاز کرده است. انشالله زود است که جنرالان پاکستانی مانند گروموف آخرین جنرال شوروی با فرار از مرز های افغانستان با سرنوشت سایر مهاجمان رو برو شوند.
شوروی در مدت کمتر از ده سال هفت حملهء بزرگ را با تجهیزات پیشرفته و حمایت جت های جنگنده به پنجشیر سازماندهی کرد؛ اما در تمامی این حمله ها ناکام ماند و این شکست های پیهم جنرالان شوروی را حیرت زده ساخت و به شکست افتضاح بار خود و توانایی های رزمی مسعود در این دره اعتراف کردند.
شوروی در حملهء اول و دوم در ۱۹ حمل ۱۳۵۹ و ۶ سنبله ۱۳۵۹ به پنجشیر مانند طالبان دست به کشتار های بیرحمانه زد.
تاکتیک ارتش سرخ و ارتش کمونیستی افغانستان حمله بر غیر نظامیان و تخریب خانه ها بود تا از فشار حملات نیروهای مجاهدین بر علیه آنها کاسته شود. برای رسیدن به این هدف ۴۰ تن را در فراج و ۳۲ تن از اهالی بیگناه را قتل عام کردند که بیشتر زنان و کودکان بودند. در این حمله در منطقهء “نولیچ” که ارتش سرخ مورد حمله قرار گرفت. شوروی ها کهنسالان،زنان و کودکان را در خانه یکجا نموده خانه را به آتش کشیدند.
ارتش شوروی در حملهء سوم در ۲۰ قوس ۱۳۵۹ با ۱۶۰ عراده موتر های زرهی و ده هزار پیاده نظام، به پنجشیر حمله کرد. این جنگ هفده روز به طول انجامید و در ۶ جدی سال ۱۳۵۹ به شکست انجامید و نیرو های شوروی مجبور به ترک دره پنجشیر شدند.
ارتش سرخ بار دیگر در ۲۳ اسد ۱۳۶۰ به پنجشیر حمله کرد و نتوانست بیشتر از ۲۵ کیلومتر داخل دره شود. در این حمله شوروی موفق به تسخیر ارتفاعات نشد و مجبور به عقب نشینی گردید. در این شکست گروه های چریکی به نام “گروپهای متحرک” نقش تعیین کننده داشتند و با کار استخباراتی در درون رژیم دست نشانده، دشمن را به شکست فاحش رو برو کردند.
ارتش شوروی در ۲۵ ثور ۱۳۶۱
پنجشیر در هر برهه ای از تاریخ یلان گردن فراز و رادمردان مغرور و نترس و زادی خواه را در آغوش حماسی خود پرورده است و هر از گاهی فانوس بدستان آزادی و آگاهی و عدالت را در آغوش گرفته و آنان را یار و یاور بوده است. دره های شاداب و هوای شسته و پاک و دامنه های زیبا و منظره های طبیعی آن بستر گرم و پر مهر برای پرورش صلح شوران شجاع و حماسه آفرینان بی بدیل و قهرمانان باصفا بوده است. یلان شجاع آن در هر زمانی خصم جبون و نامرد و متجاوز را در این دره زمینگیر کرده و تیغ از دمار آنان بیرون کرده است. از اینکه طالبان بیشتر افراد بی سواد و بی دانش اند، از تاریخ چیزی نمی داند و ورنه می دانستند که مسعود شهید چگونه پوزهء ارتش تا دندان مسلح شوروی پیشین را به سخره های مغرور این دیار کوبید. بعید نیست که این بار لشکر نیابتی پاکستان هم آرمان پیروزی در پنجشیر را با خود در گور ببرند. ممکن جنرالان پاکستانی و لشکر نیابتی آن دست به کشتار ها و قساوت های بی شمار در پنجشیر بزند و اما موفق به تسخیر پنجشیر نخواهد شد. شیران پنجشیر با دشواری های زیادی دست و پنجه نرم خواهند کرد و زحمات زیادی را متقبل خواهند شد و اما پنجابیان متجاوز و لشکر نیابتی آنان آرمان تسخیر پنجشیر و آرام زیستن در آن را در خواب هم حس نخواهند کرد. مقاومت گران دو سوی هندوکش دره های آن را در زیر پای دشمن متجاوز به آتش بدل خواهند کرد و با حماسه آفرینی های بی بدیل تخم قیام را خواهند کاشت و جرقهء مقاومت را در وجب وجب افغانستان از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب آن روشن خواهند کرد تا باشد که وجدان های خفته رادبیدار و زمین را زیر پای نوکران آی اس آی به آتش بدل کنند. امید است که هرچه زودتر بار دیگر دو سنگر ملی در جنوب و شمال هندوکش یکی در کاپیسا و دیگری در کهندژ قدیم فعال شود و چنان بشکن بشکن آغاز شود که نظامیان پنجابی با گروه های نیابتی شان زیر نام طالب و القاعده و داعش راهء فرار از افغانستان را گم کنند و با سرنوشت سال های قبل دچار شوند. طالبان بدستور آی اس آی آنقدر نسبت به پنجشیر کینه توزانه عمل می کنند که سراج الدین حقانی با پا درمیانی بین طالبان پاکستانی و حکومت آن کشور صلح را در پاکستان برقرار می کند؛ اما این غلام ابن غلام بجای مصالحه با مردمش بخاطر انتقام گیری آی اس آی بر روی مردم خود در پنجشیر تیغ کشیده است. زود است که لشکر نیابتی آی اس آی با قیام های گستردهء مردم در شمال و جنوب و شرق و غرب رو برو شوند و بساط تروریزم و نظامیان پاکستانی را از افغانستان جمع کنند. با تاسف که در این معرکهء حق و باطل تاریخ بسیاری نظاره گر اند و در برابر ستم طالبان و سایر تروریستان همدس پاکستان سکوت اختیار کرده اند. این سکوت مرگبار را روزی خواهند شکست که ظلم دامان خود شان را بگیرد و آنگاه دیر خواهد بود. یاهو
نکته دیگر درین روز ها حامیان ستون پنجم فاشیستی سلطه پشتونیزم آهسته آهسته دور هم جمع میشوند و از سلطه گری وحشی فبیلوی پشتونیزم خود تجلیل میکنند ولی اقوام غیر پشتون که بیشتر از چهل سال است فریب این ها را خوردند باید بیدار شوند . جنگ افغانستان جنگ قومی است پشتون های بی نسب و بی نشان با وحشت قتل غارت انتحار در این مدت بیش از چهل سال از دین اسلام برای محکم کردن سلطه پشتونی کار گرفتند.
دیگر برای ماست تا ازین قوم وحشی و غارتگر منافق جدا شدویم تا هویت خود را ازین مهاجرین کوه سلیمان بگیریم.
ما نباید برای این فاشیست ها اجازه دهیم تا افغانیزم پشتونیزم جعلی خود را بالای ما اقوام بانسب و بافرهنگ بقبولانند
به امید جدایی از پشتونیزم وحشی