خبر و دیدگاه

نيم نگاهى به نوروز در پرتو قرآن

هر ساله با فرا رسيدن نوروز، بحث حلال و حرام بودن آن در ميان موافقان و مخالفانش داغ ميشود. و بدون رسيدن به يك اجماع قطعى و منطقى، از فرداى آن به سال بعد موكول ميشود و پيوسته همين آش است و همين كاسه. اما من از منظر و چشم انداز ديگرى به اين پديده نگاه مى كنم.
هر سال در طليعه بهار اين دعاى زيبا ( يا مقلب القلوب و الابصار ….) را كه نسبتى با نوروز دارد، تكرار ميشود. اما آيا تا حال به مفهوم آن انديشيده ايد؟
 مقلب از قلب و انقلاب گرفته شده و تغيير و دگرگونى را افاده مى كند. چرا اين عضو بدن قلب ناميده شده است ؟     زيرا هيچ عضوى به اندازه ى آن تغير پذير نيست. تمام اعضاء  و اجزاى بدن انسان، كاركرد ثابت و يك نواخت دارد.   چشم، گوش، دست و پاى ما وظايف مشخص خودش را دارند. حتى مغز و دماغ انسان نيز عمليه ثابتى را اجراء ميكند. اما قلب نه تنها عضو محورى بدن است بلكه مدام در تغيير و تحول است. البته از قلب دو نوع برداشت وجود دارد. يكى همان عضوى از بدن است كه وظيفه تصفيه و رساندن خون را دارد. و ديگرى منظور از شخصيت، روح، نفس و ضمير آدمى است.
در قرآن ١٣٢ بار كلمه قلب در موارد متفاوت بكار رفته است. در فرهنگ قرآن بر تغير پذيرى قلب به ايمان، رأفت، بيم، اميد، قساوت، تعصب و موارد ديگرى اشاره شده است.
١ – سنگدلى :
و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند. ( وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ. ) ١٥٩ آل عمران
٢ – مرض  :
در قلب هايشان مرض است. ( فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ) ٩ بقره
٣ – تعصب :
بر قلب هايشان مهر زده شده و دچار تعصب شده اند.( خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ ) ٧ بقره
٤ – رعب و ترس :
 بزودی در دلهای کافران، به دليل شرك شان نسبت به الله ( ج ) ، رعب و ترس میافکنیم.( سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ ) ١٥١ آل عمران
٥ – الفت و محبت :
 الفت بين دلها. ( أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ ) ٦٣ انفال
٦ – قساوت :
سپس دلهای شما بعد از این واقعه سخت شد، همچون سنگ( ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ ) ٧٤ بقره
٧ – آرامش :
آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مییابد ( أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ) ٢٨ رعد
٨ –  فهم و درك :
بر دلهای آنان پرده ها افکندهایم تا آن را نفهمند. ( وَجَعَلْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ )٢٥ انعام
 با اين نمونه ها از كلام الهى، مشخص ميشود كه به چه پيمانه ى  قلب و بصيرت ، امكان تغيير پذيرى و تحول را دارد.
 داستانهاى در قرآن ذكر گرديده كه حكايت از تحول قلب انسان دارد.
١ – آنگاه كه فرعون براى مقابله با حضرت موسى، عده ى از ساحران ماهر را جمع نمود. اما ساحران با ديدن معجزه ى حضرت موسى، منقلب شدند و ايمان آوردند. و زمانيكه مشمول مجازات فرعون قرار گرفتند، پاسخ دادند كه ما بسوى پروردگار ما منقلب شده ايم. ( إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ ) . قرآن اين تحول ايمانى را به قلب نسبت داده است نه به فكر.
٢- در جنگ احد كه تعداد زيادى از مومنين شهيد و زخمى شدند. و ظاهراً دشمن غلبه حاصل نموده ، به اين پيروزى بسنده كرده، قصد باز گشت به مكه را داشتند كه مومنين زخم خورده بدستور پيامبر ( ص ) مؤظف به تعقيب دشمن شدند. در حاليكه مردم، آنها را از كثرت دشمن و خطر تلفات بيشتر مى هراسانيدند. قرآن تحول قلبى آنان را چنين توصيف مى كند: آنها با نعمت و فضل پروردگارشان، بازگشتند.( فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللّه )١٧٤ آل عمران. باز هم اين پايدارى و استقامت را به تحول ايمان ايكه نعمت پروردگار است، محول ميكند.
٣ – قرآن در مورد آنانيكه در برابر دعوت و هدايت پيامبر (ص ) ، بهانه جويى ميكردند و مى گفتند كه اگرمعجزه مى آورد، ايمان مى أورديم. ميگويد: و ما دلها و چشمهای آنها را واژگون میسازيم . ( ونُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا ) ١١١انعام
چون با ديد منفى به هدايت نگاه ميكنند، ثمره ى قطعى آن ، واژگونه ديدن حقيقت است.
٤ – آيه معروفى را كه مدام هنگام سفرهاى هوايى مى خوانيم نيز حكايت از تحول علمى انسان از مغاره نشينى تا پرواز به آسمانها دارد : منزه است ذاتى كه اين وسيله را مسخر ما كرده، ما چنين قابليت و استعدادى را نداشتيم. و ما بسوى خدا منقلب مى شويم .( سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ ، وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنْقَلِبُونَ ) ١٤ زخرف
آيات متعددى در قرآن و معارف دينى وجود دارد كه بيانگر آنست كه تدبير امور و تغيير شب و روز در دست بلا كيف الهى است. و سر نخ و سر رشته ى همه ى اين تغييرات در دست خدائيست كه خالق همه ى هستى است.
در سوره ( ق ) در ادامه بيان احوال امتهاى پيشين و زنده شدن پس از مرگ و برپا شدن قيامت ميگويد: اين روزيست كه چشمان تان تيز بين است. فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ (22)، و اينها تذكريست براى آنهايى كه منقلب به حقايق الهى شده اند. إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ (37 ). و هيچ تحول و دگركونى در ما اتفاق نمى افتد مگر اينكه سر رشته ى آن به خدا تعلق دارد، زيرا او ميان ما و قلب ما حائل است.
اين بحث را تنها نميتوان در تاريخ جستجو كرد بلكه در زمانه ى خود ما بوضوح مى بينيم كه بسى از شخصيت هاى بزرگى چون جنرال خليل رئيس كشف وزارت دفاع دولت كمونيستى كه تحصيلكرده و عضو حزب ديموكراتيك خلق بود، مير تاج الدين از جنرالان اردو و ده ها تن ديگر با تحول قلبى، بر همه ى جاه و مقام دنيايى پشت پا زدند و با پيوستن به صف ايمان و همكارى با مجاهدان راستين، بسوى خدا منقلب شدند و در كمال گمنامى، جام شهادت را نوشيدند و بمقام رفيعى صعود نمودند. و چه بسى جهادگران  ايكه پس از عمرى تلاش و مجاهدت، بسوى دنيا منقلب شدند و كار نامه زشتى از خود به تصوير كشيدند و بجا ماندند.
و چون همه ى تحولات و انقلابات در انفس و آفاق و از گردش الكترون بدور پروتون تا چرخش زمين بمحور آفتاب و همه ى كهكشانها دست الله است. دعا مى كنيم كه : اى دگركون كننده قلب ها و بصيرت ها  و اى  مدير و مدبر امور و شب و روز و  اى تحول بخش حالات و احوال !
– متحول ساز حال ما را به بهترين احوال .
– كشور و مردم ما را كه سالهاست در گرداب بدبختى جهل، تعصب، گمراهى، نفاق، دنيا طلبى و ذلت دست و پا مى زند، از اين مصيبت عظمى برهان.
– در قلب ها و   بصيرت ما چنان تحولى بنما تا در برابر هيج طاغوتى سر خم نكنيم جز ذات لايزالت .
 يا مقلب القلوب و الابصار    يا مدير اليل و النهار
 يا محول الحول و الاحوال     حول حالنا الى احسن الحال

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا