خبر و دیدگاه

نشست غوغائی استانبول

نشست يا كانفرانس غوغائي استانبول :
مورخ اول و دوم ماه اپريل ٢٠٢٣ مسيحي
در شهر استانبول ، تركيه به تشبث حزب جمعيت اسلامي افغانستان نهضت محور ، شوراي صلح پاريس آقاي حاجي امين الله غضنفر و همكاري و سهولت سازي مطالعات آسيايي تركيه در عمارت مركز آسيايي برگزار شد . مركز آسيايي كه مخفف آن اسام ASAM يعني
The Center for Eurasian Strategic Studies
اولين مركز  مخزن فكري تركيه أست و در سال ١٩٩٤ افتتاح شده أست .در مسايل بين المللي و صلح با كشور هاي منطقه همكاري مي كنند. بعد از تلاوت آيات كلام الله مجيد   رئيس اين موسسه صحبت كرد
در شروع بايد متذكر شد كه در مورد برگزار كننده اي كانفرانس دعوت كننده مغشوش بود . يك عده زياد فكر ميكردند كه دعوت از طرف جناب حاجي صاحب امين الله غضنفر از شهر پاريس است كه يك شخص مطلق مخالف طالبان و نظام طالباني أست .و از همين سبب يك عده دعوت را قبول كرده بودند.  موصوف سال گذشته يك كانفرانس را در شهر پاريس ، فرانسه برگزار كرده بود كه زياد تر از  كشور هاي اروپايي هموطنان حضور به هم رسانيده بودند و اما من نسبت مصروفيت نتوانستم شركت كنم .
عزيزان كه در استانبول شركت كردند به شمول خودم فكر كردم كه اين كانفرانس به ادامه کانفرانس پاريس است در حاليكه معلوم شد كه مهماندار جناب سيد يعقوب عماد رئيس شورای حسن نیت مجاهدین جمعيت اسلامي،  نهضت محور  بود . نه جناب حاجي صاحب امین الله غضنفر .
تعامل قسمي صورت گرفته بود كه آقاي عماد كه شخص فوق العاده مودب ، متين و سخنگوي نرم و با مداراست با حاجي صاحب غضنفر به موافقه رسيده بود كه حاجي صاحب از طرف خود چهل نفر را دعوت كند . دعوت نامه به بعضي اشخاص از طرف آقاي عماد رسيده بود و به ذوات كه حاجي صاحب دعوت كرده بود به شمول خودم نرسيده بود و من دعوت شفاهي را قبول كرده بودم .
سر و صدا بالا شد كه كانفرانس استانبول از طرف هوا خواهان طالبان أست و بايد boycott يا تحريم شود . و از طرف يك عده یی تحريم  هم شد  و شركت نكردند.
براي من هم تكست ها آمد و هم تيلفون كه شركت نكنم و اما به دو دليل شركت كردم :
اول سنت رسول كريم أست كه دعوت را اجابت كنيد و دوم من قطعا آرزو ندارم كه عقل من را كسي ديگر بسازد. سوم اينكه من در سن و سالی نيستم  كه كسي براي من تصميم بگيرد و همچنان موقف اكادميك و اجتماعي و سياسي من اين اجازه را نميدهد كه ديگران مغز من را بسازند و بلاخره من هر جاي كه مي روم سخن خود را مي گويم و زير بار كسي نه مي روم و همچنان عزيزان كه سفر من را از اروپا ، امريكا و كانادا تمويل كرده بودند خواستند كه من بروم و رفتم .
آقاي عماد مجلس را افتتاح كرد و بيانات او چنان به طرفداري طالبان بود كه هر كس مي بود شاخ مي كشيد . اينجا بود كه نوبت مردان و بانوان متعهد به آزادي و كرامت انساني ( با اينكه تعداد بانوان كم رنگ بود ) رسید و  چنان آقاي عماد را به شمول خودم بمباردمان كردند كه نميدانست چه بگويد . درين مجلس به جز جناب آقاي عماد و يكي دو نفر از دوستان او همه مجلس سي نفره نه پانزده كه در رسانه ها خبرگزاري شد نشان دادند كه كسانيكه درين مجلس اشتراك كرده اند براي جستجوي يك راه حل آمده امد و شديد ضد طالب ، تفکر طالبانی و تحريم طالبان هستند.
تفاوت ساعت بين كليفورنيا و استانبول ده ساعت أست و من از بيخوابی  بعد از ساعت سه ونيم يعني يك و نيم ساعت پيش از ختم مجلس ، مجلس را در روز اول ترك كردم . در گذشته بعضي اشخاص را ديده بودم كه در مجلس خواب شان مي برد و مردم تبصره هاي خنده آور ميكردند . من نخواستم تا بي آبرو و بي عزت شوم و خوابم برد و مجلس را ترك كردم اما قبل از شروع مجلس اجازه خواستم كه من مجلس را وقتر ترك مي كنم زيرا ديشب كه رسيدم قطعا ، به خاطر ده ساعت تفاوت ساعت بين كليفورنيا و استانبول خواب نكرده ام .
بايد يادآور شوم كه بعد از تفريح اول لحن صحبت آقاي عماد هم تغيير كرد و مطلق نشان داد كه خودش اگر ضد طالب نيست طرفدار هم نيست . اينهم تعجب آور بود. اين تغيير لحن جناب عماد نشان دهنده اين حقيقت بود كه فشار آزاديخواهان و طرفدار كرامت انساني زياد بود و او نتوانست انكار كند.و همه سخنراني ها را ناديده بگيرد
قبل ازينكه من مجلس را ترك كنم يك برخورد بين مهمانان جناب آقاي غياثي و جناب آقاي حسني مشاور دینی و فرهنگي اشرف غني اتفاق افتاد و حسني كه مرد محترم أست متهم به كفر شد كه خودم شاهد بودم و  بعد از ازينكه من مجلس را ترك كردم داستان پشتون و تاجيك بالا شد.
۱- آقای سالم حسنی در جریان صحبت مفصل شان به موارد تاریخ دین اشاره داشتند و گفتند که دین اسلام به اساس نیاز جامعه عرب ۱۴۰۰ سال قبل آمد و پاسخگوی پرسش های مدرن امروزی نیست و بیشتر به عنوان وسیله زور بالای مردم استعمال شده است و سکولاریسم بهترین گزینه نظام آینده میباشد.که با برخورد شدید و احساساتی و الله اکبر گویان آقای غیاثی مواجه شد و متهم به کفر گویی گردید.
آقاي غياثي ميخواست مجلس را ترك كند و اما از او  مكررا خواهش شد تا مجلس را ترك نكند و او همين ميگفت كه من اجازه نميدهم  دين من توهين شود . آقاي غياثي فكر ميكرد كه حامي دين اسلام أست .
از يك طرف ميخواهند همه پذيري داشته باشند و از طرف ديگر مخالف نظريات مردم هستند . من خاموش بودم و اما اين را ميدانم كه در قرن بيست و يكم كسي نه مي تواند عقل و فكر مردم را حتي كه كفر بگويد آنهم در يك كشور كه زياد تر از صد سال قبل قصه ملا و دين و مذهب را مطلق مفت كرده است كنترل كند .
در تاريخ اسلام ميخوانيم كه مردم موجوديت خدا را در زمان رسول كريم (ص) زير سوال مي بردند . آيات را زير سوال مي بردند و حتي شخصيت پيامبر اسلام را نفيه ميكردند.
تشنج و جنجال دیگر زمانی شکل گرفت که آقای جهش از جنبش یا حرکت سپاه آزادی که از کشور جرمنی تشریف آورده بود ، ضمن سخنرانی مفصل و ارایه اسناد و تصاویر از جنایات طالبان به شدت یاد کردند و گفتند که نظام یک قوم و زبان قابل پذیرش نیست و قتل مردم پنجشیر برنامه ریزی شده توسط پشتون های طالب است و یگانه گزینه و راه حل نه مذاکره است و نه مفاهمه بلکه جنگ الی نابودی کامل طالبان است .
نظام طالبان نظام مطلق ‌پشتونی و قبیله گرا است که تلاش برای حذف و نابودی دیگر اقوام بخصوص مردم پنجشیر دارند.
حرف های آقای جهش سبب طغیان و فریاد یکی دیگر از مهمانان جناب ابراهیم خان الکوزی شد که با برخورد خشن و دست کوبیدن به روی میز و تحقیر و تهدید تلاش برای خاموش ساختن آقای جهش کردند و در ضمن با صدای بلند گفتند که شما مهاجر ها هیچ کاری کرده نمیتوانید و هیچ زورتان به جنگ هم نمیکشد و اجازه هم نمیدهیم که گپ بزنید . درين جا آقاي الكوري نشان داد كه براي يك افغانستان متحد به مجلس نيامده أست و عصبيت قومي او بر اتحاد مردم و آوردن فضاي صلح چربي مي كند.
خطاب کردن واژه مهاجر به سایر اقوام غیر پشتون در کشور سبب ناراحتی سایر اشتراک کنندگان  گردید که منجر به بلند شدن صدا و خشونت های لفظی گردید که با پادرمیانی برخی دیگر همکاران خاموش شد و آقای الکوزی که بیشتر سر و صدا داشتند دوباره به جای شان برگشتند و مجلس ادامه یافت اما خیلی بی مزه
مخالفين اين كانفرانس در سرنا سر جهان مخالف بودند و هستند كه با طالب كه يك گروه قومي و قبیلوی و متحجر هستند حقوق مردم را پايمال كرده اند از يك طرف و از جانب ديگر اين مجالس از طرف يك تنظيم جهادي نبايد داير شود زيرا همين ها بودند كه در درجه اول خلق و پرچم و در درجه دوم مجاهدين كابل را به خاك و خون برابر كردند
موقف من روشن بود نه من طالب را به رسميت مي شناسم و نه مفاهمه مي كنم .
 من براي اين رفته بودم كه پيشنهادات خود را درين مجمع از طرف خود و آنانیکه سفر من را تمويل كردند پيشكش مجلس كنم و چيزيكه لازم بود به همان جديت كه من هميشه سخن مي گويم گفتم .
فرداي آن روز يعني دوم اپريل بعد از نماز فجر در هوتل اقامتم به فكر من خطور كرد كه براي اينكه موقف من ثابت باشد  مسوده قطعنامه  بنویسم که نوشتم و با همه مردم، نه تنها اعضاي شركت كننده كانفرانس  بدین متن در رسانه هي مجازي شريك ساختم:
حضور گروه عزيزان تنظيم كننده اي كنفرانس استانبول و شركت كنندگان گرانقدر مجلس :
مسوده قطعنامه كنفرانس استانبول مورخ اول و دوم ماه اپريل سال ٢٠٢٣
مجلس تاريخي استانبول به اكثريت آرا حاكميت تحريك طالبان را در افغانستان رد كرد و خواستار يك نظام شهروند محور و فدرالي شد كه همه اقوام ، مذاهب ، زنان و مردان افغانستان در مقابل قانون حقوق مساوي داشته باشند.
زنان افغانستان در كنار برادران شان از همه حقوق مدني مساوي برخوردار خواهند شد.
مذاهب شيعه و سني هر دو برابر و برادر هستند و هيچ قوم و يا مذهب در اكثريت نيست، همه در مقابل قانون از حقوق مساوي برخوردار خواهند بود.
آزادي تحصيل، كار و سرمايه گزاري مانند مردان به زنان داده خواهد شد .
به اساس آيه مباركه لااكراه في الدين ، دين در كشور تحميل نمي شود و مردم حق دارند كه براي خود زندگي كنند و حكومت آينده يعني پسا طالباني  حق تحميل دين را ندارد .
همه زنداني هاي سياسي بايد فورا آزاد ساخته شوند.
زبان فارسي، پشتو و اوزبیکی زبان هاي رسمي كشور مي باشد و بقيه زبان ها الي سن دوازده سالگی بايد به كودكان تدريس شود تا هيچ كودك از حق زبان مادري محروم نشود.
حكومت پسا طالباني به آزادي بيان ، قلم و مطبوعات ارج مي گذارد و منع آزادي بيان و قلم در كشور آزاده اي افغانستان به اساس آيه مباركه علم البيان و علم بالقلم غير شرعي و غير قانوني خواهد بود.
مردم مطلق آزاد هستند كه چگونه زندگي كنند مگر نظر به  قانونی كه از طرف همه نمايندگان ملت تصویب شده باشد .
قوانين كه از طرف دولت آينده ، تک حزبی و گروه خاص ساخته مي شود قابل قبول ما نه مي باشد مگر به آراي اكثريت مردم .
من به صراحت لهجه و وضاحت بیان حضور خواهران و برادران مجلس نشست اول اپريل  پیشنهاد میکنم که اگر چيزي زياد مي كنيد درين مجلس زياد كنيد و اگر امروز قطعنامه صادر مي شود حتی اگر يك ماده اي اين مسوده كم باشد من امضاء نه مي كنم.
در روز اول قبل از ختم مجلس وضع به اندازه یی  خراب شده بود كه خواستند این نشست در روز دوم داير نشود . من به يكي از تنظيم كنندگان مجلس تكست كردم كه فردا يعني دوم اپريل به كدام ساعت مجلس شروع مي شود برايم پيام صوتي گذاشت كه ساعت يازده صبح . شب اول غذاي افطاري از طرف مركز مطالعات آسيايي ( اسام) ترتيب شده بود و يك عده نرفتند و يك عده رفتند. موقف ترك ها روشن بود : ما شما را دور هم جمع كرديم كه صلح بياوريد و ما شما را در راه صلح ياري مي كنيم . ترك ها نميدانستند كه يك عده بسيار كوچك  ميخواهند كه همه طرفداري از طالبان كنند و طالبان را مشروعيت بخشند. كشور كه زياد تر از صد سال قبل قصه دين و مذهب را به باطله داني تاريخ انداخت در تاريكي نگهه داشته شده بود .
روز دوم يعني دوم اپريل ، من چند دقيقه قبل از ساعت يازده در مجلس رسيدم و قبل از من جناب حسني و يك دوست ديگر در صحن حويلي بودند و وقتر رسبده بودند .
آقای حسني كه من را ديد گفت ” زبانت از بوسيدن است استاد عزيز داكتر يونس ” مصافحه كرديم و دلم جمع شد كه سخنان من در نشست  روز اول  تاثير گذار بوده أست . مجلس روز دوم ساعت تقريبا ساعت دوازده ظهو  شروع شد و اما پانزده نفر آمده بود و از آن سي نفر در روز دوم خبري نبود .
به هر حال درين مجلس هم همين پانزده نفر سخنان خود را گفتند و من هم مطالب خود را گفتم مخصوصا  گفتم كه وقتي من مي گويم سني و شيعه برادر أست و بايد حقوق مساوي داشته باشند چرا در كنار من ايستاده نه مي شويد ؟  به خاطر كه تعصب داريد . وقتيكه من مي گويم زن و مرد بايد از حقوق مدني مساوي برخوردار باشند چرا در كنار من ايستاده نه مي شويد ؟ براي اينكه تعصب داريد
به مجرد كه من مسوده قطعنامه را در صفحات مجازي پخش كردم ، يك تكست از يك مرد كه شناسايي شخصي نداشتم و ندارم به نام سيد نبي نبيل گرفتم كه خودش را معرفي كرده بود و از من خواسته بود كه يك كمي به اصطلاح نرم باشم و چون هم صنف مرحوم احمد شاه مسعود بودم و دوست آن مرحومي بودم بايد او را در مبارزات سياسي الگو بسازم . وقتي اين تكست را گرفتم دانستم كه مسوده دستان هواخواهان طالبان را از پشت بسته أست و اين مرد از هواخواهان طالبان و دوست آقاي عماد أست . طرح اينها اين بود كه اشخاص اكادميك ، سرشناس و بيطرف را دور هم جمع كنند و موافقت شانرا در مورد شناسايي و همكاري با طالبان بگيرند كه مطلق به هدف خود ناكام ماندند. آقاي سيد نبي نبيل براي اينكه اعتماد من را جلب كند متن انگليسي پيشنهادات من را از نگليسي به فارسي به  گفته اي  خودش هدايت داده تا ترجمه شود و براي “حسن نيت و اعتماد سازي ” با ديگران شريك ساخته شود
اين أست جواب اول من به آقاي نبيل :
سلام سيد نبي آغا
ممنون كه متن را ترجمه كردي و اما من شخصا با طالب تفاهمي ندارم زيرا آنها هيچگونه تفاهم را نه مي پذيرند و ما وجه مشترك با آنها نداريم . . به هر حال اين موضوع را در مجلس امروز هم در استانبول گفتم . يا همه مسايل را بايد قبول كنند و يا هيچ
ممنون از پيام تو عزيز
بعد ازبن پيام آقاي سيد نبي نبيل دوباره چنين نوشت :
“ جناب دوکتور دانشمند
دیروز وصف شمارا برایم نمودندکه از همصنفی های قهرمان ملی شهید احمدشاه مسعود بوده اید
امید است از سیره سیاسی و گفتاری وجادلهم هی احسن همصنفی تان نیز الگو بگیرید که هرگز با ادبیات تنش و عدم تمکین به نظرات دیگران همسطح و دانشمند ترازخودش  متوسل نشد
تفاوت اش با گلب الدین حکمتیار همین بود نمی گفت : مرغ سیاست من یک لنگ دارد .
 استاد. بانی شهید با ادبیات نرم و حسن نیت در سخت ترین شرایط  باور داشت از همین رو  جهاد علمی جمعیت محور
دولت اسلامی جمعیت محور
مقاومت ملی جمعیت محور را  طی سه دهه با کمال نرم خویی و همدیگر پذیری در نشستها و توافقات مدیریت ورهبری کرد
متمنیست در مجلس شخصیتهای حقیقی وحقوقی داخل نشست مدارا ومروت را پیشه فرمایید
سیدنبی نبیل
باعرض حرمت”
و من اين جواب دومي را نوشتم
سلام عزبزم :
بلي درست أست كه ما هم صنفي بوديم  و من احمد شاه جان را دوست داشتم.
اما او يك قهرمان جهاد بود و من يك معلم هستم . الگوي من تا جايكه بتوانم پيامبر اسلام أست و بس .
در مسايل سياسي من قطعا از موقف خود بيرون نمي شوم و احمدشاه جان مرحوم هم بيرون نشد و با نماينده هاي پاكستاني سر تسليم فرو نكرد .
من عبدالستار سيرت هم نيستم كه در بن دموكراسي را به اتنوكراسي مصالحه كرد.
من فريد يونس هستم و اخلاق سياسي خود را دارم . ماده ها را خوانديد و امروز ديده شود كه چه مي شود . يك ماده كه من نوشتم رد شود من امضاء نه مي كنم
با محبت
باز اينبار خواست كه من را از طريق اسلام متقاعد كند و چنين نوشت :
” جناب دوکتور صاحب معزز
باکمال احترام به نظرات شما عرض میدارم اینکه :
 پیامبر اسلام درصلح حدیببه ، درمیثاق مدینه منوره ، در فتح مکه  ، در امور زراعت  وامور زنان  و……
 انعطاف قبول از نظرات اصحاب ذکورواناث وامهات المومنین و حتی اهل کتاب در میثاق مدینه منوره  در کلیت امور دعوت. حکومت. سیاست ورزی. معاهدات  وعفو  را بقوت تمام داشتند .
این درحالیست که سفیر وحی حضرت جبراییل بصورت مداوم وموردی برمبنای شأن نزول هر آیت وحدیث قدسی مستقیم از منبع تقدیر خیر وشر  مراسلات  صددرصد مطمین داشت.”
اينبار من خواستم كه اين مرد را به جايش بشانم و چنين جواب نوشتم:
سلام عزبزم :
دوست مشترك ما طوفان هم امروز صبح زنگ زده بود . حالًا نه زمان حديبيه أست و نه زمان پيامبر !
احكام و سنت ها نظر به شرايط زمان و مكان تغيير ميخورد.
اختلف الاحكام بالاختلاف زمان
سنت ها مقيد به شرايط زمان و مكان أست . ما نه مي توانيم همه سنت هاي پيامبر  ص را امروز جامه عمل بپوشانيم .
مثلا مسواك كردن سنت أست و اما كريم و برس دندان استفاده مي كنيم ، خودت و سيد محمود [يعقوب ]، ( نام سيد يعقوب را در متن اصلي اشتباها محمود نوشته بودم )  آغا با طالبان مصالحه مي كنيد و اين حق شرعي و قانوني خود شماست از من نيست .
ديروز هم نوشتم كه مولانا كلام آزاد ، از آزاديخواهان مسلمان در كنار گاندي هند هرگز پاكستان را به رسميت نشاخت و به پاكستان سفر نكرد . تو فكر مي كني مولانا كلام آزاد از تاريخ اسلام خبر نداشت.؟
من هرگز طالب و طالبچه  و اين ظالمين قرن بيستم را به رسميت نه مي شناسم و خودت هيچ وقت كوشش نكن كه من را قانع بسازي !
خودت زماني ، به طوفان گفتم ، از هواخواهان احمدشاه مسعود مرحوم بودي ، بعد رفتي در نظام دموكراسي بي ناموس غني و كرزي و به پست هاي كه كار كردي افتخار مي كني و حالًا  در پشت طالب افتادي .
من از اول از طرفداران احمدشاه بودم و هستم !
تو فكر میکنی من درين چهل و چهار سال در امريكا و داشتن دكتورا ازين كشور و نوشتن سيزده جلد كتاب و صد ها مقاله نه مي توانستم در وزارت خارجه امريكا يا دفاع كار كنم ؟ نكردم زيرا من مردم خود را و دين خود را هرگز مصالحه نه مي كنم و نخواهم كرد !
شرايط من را قبول مي كني چرا ني همرايت كار مي كنم. . نه مي كني تو راه خودت را داري و من راه خود را . كوشش نكن كه يك استاد هفتاد و يك ساله را متقاعد بسازي زيرا من درين چهل و چهار سال در امريكا كسي من را تغيير داده نتوانست .
با محبت
بعد ازين متن كه من را مجبور ساخت بنويسم صدايش نبرآمد
در روز دوم وقتي حساسيت هاي اشتراك كنندگان را آقاي عماد ديد گفت ” هر چه كه نوشته مي كنيد نوشته كنيد و اما عجله نيست ”  يك عده گفتند كه بايد يك قطعنامه نوشته شود و يك عده كه تعداد شان كم بود گفتند عجله نيست . من ، چون مسوده اولي را نوشته بودم پافشاري به نوشتن نكردم زيرا از نگاه دين مبين اسلام خودخواهي محسوب مي شد . چون شايد سن من نظر به ديگران در مجلس زياد بود من را به حيث يك كلان خواهش كردند كه دعا اخير را بخوانم
قبل از ختم مجلس ديگر اعضا هم پيشنهادات داشتند مثلا تام اين نشست تغيير خورد و به نام حزب جمعيت و غيره نباشد . يا همه زير يك چنر كار كنند . من پيشنهاد كردم كه يك گروپ از طريق وتزآپ ساخته شود و همه همكاري كنند و اما موقف ما روشن أست . بعد از دعا ، دكتر كريمي كه از اوكراين آمده بود به من گفت ” داكتر يونس تو پير و دين هستي خودت نفر هاي كميسيون را بساز ” كه من رد كردم زيرا من بدون راي اكثريت هيچ كار را نه مي كنم . ديگر جوانان آمدند و از صحبت هاي من قدرداني كردند . راضيه جان باركزي كه جوان بسيار مستعد أست و هم پشتون است به من گفت ” استاد شما افتخار ما هستيد ” خديجه جان غزنوي در گروپ نوشت كه شكر كه دكتر يونس را داريم و كلان ما هستند و به وجود شان افتخار مي كنيم
من از تك تك عزيزان كه از من قدرداني كردند و به پيشنهادات من لبيك گفتند قلبا سپاسگزارم
نتيجه اينكه كانفرانس استانبول  به جز حاجي امين الله غضنفر و موسسه تركي اسام اساسا توسط هوا خواهان طالبان به كمك اسام ترتيبي يافته بود و شركت كنندگان نود و نه در صد مخالف تحريك طالبان و تفكر طالباني بودند . و هوا خواهان طالبان در هدف كه داشتند ناكام ماندند.
من بسياًر خوش هستم كه شركت كردم زيرا اگر ما بسيار در مورد سازمان ها و اشخاص انتخابي باشيم امكان دارد كه در پشت سر ما تصميم هاي گرفنه شود كه آنوقت پشيماني خواهد داشت . اگر قطعنامه در يكي دو روز يا يك هفته تهيه مي شود همان أست كه نوشتم و عزيزان مي توانند بعضي مطالب را اضافه كنند در غير آن من امضاء نه مي كنم
فريد يونس
عضو مجلس كانفرانس استانبول

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا