مردم ما قربانی حاکمیت قبیله و برتری خواهیهای آن است
برای قبیله گرایان مهم نیست که در راس نظام، امان الله باشد یا نادرشاه؛ داود باشد یا ترهکی، نجیب باشد یا ملاعمر؛ کرزی باشد یا احمدزی! برای قبیله گرایان مهم نیست که چه تعداد مردم روزانه کشته میشوند؛ چه تعدادی فرار میکنند و کشور چقدر عقب میماند؛ مهم این است که خودشان در راس حاکمیت بوده و این مفکوره را تحقق بخشند که:
«افغان – ستان» یعنی کشوری که «افغان = پشتون» در راس آن و «پشتو» زبان آن باشد…
مفکوره برتری قومی، زبانی که برای بار اول توسط محمود طرزی در زمان امانالله مطرح گردید و عملی سازی آن (به اشکال مختلف) تا امروز ادامه دارد شامل اسکان ناقلین، تاریخسازیها، اسطورهسازیها، پشتوسازیها و افغانسازیهاست…
آنچه بنیاد تاریخی این مفکوره را تشکیل میدهد، در گام اول موجودیت یک حاکمیت افغانی(پشتونی) در راس قدرت و در گام دوم اکثریت نشان دادن افغانها (پشتونها) و اقلیت، مهاجر نشان دادن تاجیکها، هزارهها و ازبیکها در نفوس کشور است (۱). به همین علت در هر مقطع تاریخی تلاش شده تا از یکطرف حاکمیت به غیرپشتونها انتقال نه شود و از طرف دیگر از سرشماری حقیقی و ترکیب نفوس جلوگیری گردد (در عوض، صرف به دادن ارقام تخمینی مبنی بر اکثریت بودن پشتونها و اقلیت بودن غیرپشتونها اکتفا شده است؛ اما فعلاً حتٰی CIA هم در صفحه خود ترکیب قومی را حساس و نادرست خوانده و حذف نموده است (۲)).
یکی از مفکوره های اساسی در این راستا، پشتونسازی تمام قبایل افغان و تقسیم تاجیکها، هزارهها و ازبیکها بر بنیاد محل، مذهب و لهجههای ایشان است. این مفکوره بار اول در اوایل دهه ۶۰ خورشیدی (در زمان کارمل) در مقالهای توسط سلیمان لایق (در حقیقت انقلاب ثور؟) نشر گردید (۳).
سید انوارالحق احدی رهبر افغانملت نیز در سال ۱۹۹۵ در مقاله «زوال پشتونها» نوشته بود: «ناخوشنودی پشتونها از رفتار اقليتها در مورد هويت دولت افغانستان ريشه میگيرد. پشتونها معتقد اند که آنها اکثريت را در افغانستان تشکيل میدهند و دولت افغان بوسيلهء پشتونها تشکيل شده و افغانستان تنها دولت پشتونی در جهان است و اقليتها بايد هويت پشتونی دولت افغان را بپذيرند» (۴). نشر اتلس اتنوگرافی افغانستان (توسط اکادمی علوم یا پشتو تولنه!) در زمان کرزی نیز نمونه دیگری از این اقدامات است (۵).
لذا برنامه افغانسازی تمام اقوام، پشتونسازی تمام قبایل افغان و تقسیم تاجیکها، هزارهها و ازبیکها بر بنیاد مناطق، مذاهب و لهجههای ایشان در شناسنامههای برقی، موثر ترین شیوه اکثریت نشان دادن پشتونها (و اقلیت نشان دادن غیرپشتونها) و جلوگیری از یک حاکمیت غیرپشتونی در آینده است. پس از درج واژه افغان در شناسنامه تمام اقوام و اکثریت نشان دادن پشتون ها (و اقلیت بودن سایر اقوام)، نوبت به پشتوسازی یعنی تعمیم زبان پشتو به عنوان زبان اکثریت( زبان ملی) میرسد. آنچه قبیله گرایان بنام «وحدت ملی» و «کشور واحد» تبلیغ و تجسم میکنند، چنان یک حالتی است که همه باشندگان کشور، خود را «افغان» گویند و به زبان «پشتو» صحبت کنند. این همان پروژه «دولت، ملت سازی» است که روستار ترهکی نیز سالها روی آن کار نموده است (۶)!
قبیله گرایان که در جریان ۹۰ سال گذشته، شاهد دو بار سقوط حاکمیت قبیله توسط «سقاویان» در کشور بوده و حاکمیت ایشان زیر سوال رفته است، با ایجاد برنامه «سقاوی دوم»، گسترش جنگ و طالبانیزهسازی شمال کشور میکوشند تا از ظهور «سقاوی سوم» جلوگیری کنند. اما اگر از طریق سرشماری واقعی و ترکیب نفوس، داستان «اکثریت» بودن ایشان هم رسماً و عملاً زیر سوال برود، دیگر راه علاجی برای اصلاح آن ندارند. لذا با تمام قوا میکوشند (تا از طریق عدم سرشماری، تقسیم غیرپشتونها به طوایف/قبایل، تقلب و یا هر وسیله ممکن) از اقلیت نشان دادن افغانها(پشتون ها) جلوگیری کنند (۷). به این علت، تا زمانیکه قبیله گرایان در حاکمیت باشند و چارهای برای اکثریت نشان دادن پشتونها در اختیار نداشته باشند، به هیچ وجه به توزیع شناسنامهها (یا تثبیت ترکیب قومی کشور) اقدام نمیکنند. عدم شناخت مرز دیورند، اتکا به هندوستان و تقویه عناصر ضد پاکستان، ترور فرماندهان مشهور جبهه مقاومت و شخصیتهای آگاه، گسترش جنگ به شمال و طالبانیزهسازی کشور گامهای کاملا آگاهانه در جهت تحقق همین اهداف اند.
به این ترتیب مردم ما از یکطرف قربانی حاکمیت قبیله و برتری خواهیهای آن و از طرف دیگر قربانی جنگ نیابتی دو کشور اتومی همسایه (هندوستان و پاکستان) اند. زیرا پاکستان به هیچ قیمتی اجازه نخواهد داد که یک حکومت افغانی(پشتونی) قوی ضد پاکستانی در کابل شکل گیرد که از یک طرف بر نیم خاک پاکستان ادعای ارضی داشته باشد و از طرف دیگر در مناسبات با هندوستان، نقش خنجری بر پشت پاکستان را بازی کند (بزرگ ترین حماقت بزرگان غیرپشتون در این است که به عوض استفاده از این موقعیت، نقش کاسه داغتر از آش را در پاکستانستیزی بازی میکنند).
لذا یگانه راه علاج (۸)، بیداری و تشکل نسل جوان، سقوط حاکمیت قبیله و شناخت مرز دیورند (منبع جنگ) است. در غیر آن تا زمانیکه قبیله در حاکمیت باشد، برتری خواهی و جنگ ادامه خواهد داشت!
سرچشمه ها
۱. مهدی. نظریه های «تامین ثبات» و حل مناسبات تباری.
http://www.khorasanzameen.net/php/read.php?id=219
یا
http://www.ketabfarsi.org/ketabkhaneh/ketabkhani_3/ketab3295/ketab3295.pdf
CIA. The World Factbook.
https://www.cia.gov/library/publications/the-world-factbook/geos/af.html
۳. سلیمان لایق. ترکیب قومی کشور. حقیقت انقلاب ثور؟
۴. احدی. زوال پشتون ها در افغانستان (ترجمه زیوری). ۱۹۹۵.
http://www.arianfar.com/books/20100616_01.pdf
۵. اکادمی علوم افغانستان کتاب اطلس اقوام غیرپشتون را جمع کرد. ۲۰۱۲.
http://www.bbc.com/persian/afghanistan/2012/06/120618_k02-academy-book-recollected.shtml
۶. برنامه پرگار بی بی سی به اشتراک مجیب رحیمی و روستار تره کی (در ۷ بخش). ۲۰۱۰.
https://www.youtube.com/watch?v=v-Krd7JYWOY
https://www.youtube.com/watch?v=rZjnma33qeA
https://www.youtube.com/watch?v=onW8xmSiRcE
https://www.youtube.com/watch?v=LsfOacr7RX8
https://www.youtube.com/watch?v=g-sigov2iiw
https://www.youtube.com/watch?v=52vZySEjXyQ
https://www.youtube.com/watch?v=5_tHpYp5sRI
۷. تقلب در انتخابات …
۸. لعل زاد. دو پیشنهاد ساده و عملی برای کاهش بحرانات داخلی و مداخلات خارجی در کشور. ۲۰۰۶.