خبر و دیدگاه

ريشه های بحران در جنوب افغانستان

afghanistanmap_fire

در اثر تغيير و تحولات دوره اخير بخصوص جنگ درازدامن، مداخلات مستقيم پاکستان، تسلط ميکانيزم جنگی و شيوع بلای طالبان در افغانستان، مافيای قدرت و موادمخدر در جنوب کشور سيطره يافت و فرهنگ و عنعنات بومی و ساختار اقتصادی و اجتماعی محلی را ضربات کاری زد. بدون شناخت ريشه هـای اصلی بحـران در جنـوب توصل به راه حـل بنيـادی و عملی امکان نـاپذيـر است. 

حوزه جنوب در قلمرو امپراتوری بزرگ تيموريان هرات در همآهنگی با حوزه مرکزی و غرجستان، در فضای پرفراخنای فرهنگ و مدنيت خراسانی قرن نهم هجری، تبارز و درخشش خوبی داشت. با اسکان قبايل پشتون در جنوب در بين بافت قبايلی و ساختار پارينه اين حوزه (که ريشه هايش از دل فرهنگ و مدنيت باستان با نظم دهقانی و شهری کلاسيک آب می خورد) نوعی امتزاج و اختلاط بوجود آمد.   

قبايل پشتون (ابداليان و غلجايی ها) در عهد صفويان ايران، نادر افشار و بعد از تشکيل دولت ابدالی توسط احمدشاه بابا، فرهنگ و مدنيت خراسانی را تمرين و تجربه کردند. در روستاها و مناطق وسيع و پرآب و علف قندهار و هلمند به زراعت و مالداری مشغول شدند.   

مردم جنوب در ارتباط با حوزه غرب، مرکزی، کابل و بلوچستان بمرور زمان در فرهنگ خراسانی_هندی غرق شدند و در بين عناصر ابتدايی و محدود فرهنگ قبايلی و ارزشهای پرريشه، متنوع و گسترده فرهنگ و مدنيت خراسانی_هندی نوعی تلفيق صورت گرفت. در دوره آرام و بی تحرک سلطنت ظاهرخان می رفت تا در هيئت فرهنگ محلی اين حوزه تبارز ثباتمند يابد.  

بعد از کودتای ثور 1357 ساختار محلی و عنعنوی اين حوزه در زيرفشارهای جنگ فروپاشيد و نوعی ميکانيزم جنگی در جامعه مسلط شد. بمرور زمان قوماندانهای مسلح و مليشه های دولتی قدرت را بدست گرفتند و در بسا موارد جانشين مالکين ارضی، سران طوايف و اربابان قريه ها شدند.  

در اين اوضاع جنگی مافيای منطقه از طريق حوزه صوبه سرحد و بلوچستان پاکستان وارد شده و در همکاری با برخی از قوماندانهای احزاب افراطی مجاهدين و تعدادی از قوماندانهای حزب حرکت انقلاب مولوی محمد نبی در هلمند و قندهار، در شراکت با (آی اس آی) و تاجران عمده پاکستانی و دوخانگی مرزی، اراضی وسيعی را در هلمند و قندهار به کشت ترياک اختصاص دادند.   

کارخانه های هرویین سازی در مناطق آزاد بکار افتاد. پايگاه کوهستانی رباط (واقع در مثلث بين افغانستان، ايران و پاکستان) به مرکز تجارت و ترانزيت مواد مخدر تبديل شد. خريد و فروش ترياک در بازارهای محلی مناطق آزاد روز بروز رواج بيشتر يافت.  شبکه های مغلق و پيچيده مافيايی در دورن ميکانيزم جنگی، (در پروسه ترکيب افراطيون با مافيزم منطقوی به رهبری سازمان استخبارات پاکستان)، رشد و تقويه گرديد.   

بعد از انتقال قدرت به مجاهدين و شکست نقشه های پاکستان، در طرح تشکيل تحريک طالبان (توسط استخبارات، ارتش و دولت پاکستان) از اين بافت مافيايی و مجموعه مرموز و خطرناک استفاده زيادی شد و بشکل وسيع تری در بين اين مجموعه، افراطيون پاکستانی، عرب و غيرعرب، طلاب مدارس دينی پاکستان، نيروهای قبايلی صوبه سرحد، معدود قوماندانهای ناراضی سابق مجاهدين، بعضی احزاب افـراطی مجاهدين حامی پاکستان، تاجـران و موترداران پاکستانی چمـن، کـويته و صوبـه سرحد و تاجـران دوخانگی هلمندی و قندهاری روابط بسيار پيچيده و بغـرنجی شکل گرفت.  

با سيطره  تدريجی طالبان در افغانستان اين ساختار استعماری و بافت خطرناک مافيايی تحت نام اسلام و قوميت، با زور و استبداد در حوزه جنوب تحميل گرديد و مردم ساده روستايی و سرحدی قندهار و هلمند را اجيرکرد. به اين صورت فرهنگ و آداب تاريخی و بومی اين خطه گسترده، نخست بدام ميکانيزم جنگی افتاد و سپس در قالب خشونت بار، استبدادی و خطرناک مافيايی گرفتار آمد.  

بعد از سقوط طالبان با نقشه های مداخله گرانه و دسيسه مندانه سازمان استخبارات پاکستان نه تنها در تخريب و فروپاشی اين طلسم استبدادی خشن و خطرناک تلاش نشد؛ بلکه در بين مافيای جديد قدرت، مافيای موادمخدر و قوای خارجی روابط پيشرفته تری بر مبنای اين تجارت پر منفعت و ديگر منافع استراتيژيک، برقرار گرديد. در اين مرحله جديد سطح کشت ترياک در افغانستان به بالاترين حد خود رسيد، توليد و تجارت موادمخدر به سطح منطقوی و بين المللی ارتقاء يافت.   

رقابتهای خونين در بين سران مافيای قدرت (در زير چتر دولت ضعيف و آلوده به فساد کابل با پشتبانی قوای خارجی) و باندهای رنگارنگ مافيايی و طالبی نه تنها تاريخ، فرهنگ و عنعنات بومی، اقتصاد، زراعت، مالداری، تجارت و کسب و کار سالم و مشروع مردم اين حوزه را تخريب کرده است؛ بلکه اوضاع افغانستان، پاکستان و منطقه را نيز آشفته و بحرانی ساخته است.  

اهالی اين حوزه اگرچه در گذشته هم از نگاه فرهنگی و معيارهای شهر نشينی از حوزه های کابل، غرب و شمال عقب مانده تر بودند؛ ليکن در طول جنگ درازدامن، در عهد طالبان و دوره جاری به سبب نا آراميهای طولانی و استبداد مافيايی بکلی در گودال تاريک و قهقرايی افتادند.   

در اين فضای مسموم و بحرانی، شاهراه هرات_قندهار و بندر اسپين بولدک از رونق افتاد؛ بيشتر مکاتب تعطيل شد؛ بازار تجارت و کار و کاسبی کساد گريد؛ وضع نظافت، بهداشت و محيط زيست دم بدم خرابتر شد و کارهـای بازسازی و احيای مجدد روز بروز محدود گشت.  

سود هنگفت کشت ترياک و تجارت مواد مخدر اول بجيب مافيای بين المللی و بعد بچنگ مافيای منطقه و شرکای بزرگ پاکستانی و افغانی شان می افتد. به دهقانان و توده عوام از کشت ترياک سهم بسيار اندکی می رسد. مردم فقير و ناآگاه اين حوزه به نفع باندهای مافيايی، قاچاقبران مواد مخدر، اهداف سلطه گرانه پاکستان (در زير نام طالب، اسلام و انگيزه های قومی) استعمال می شوند.  

سوداگران موادمخدر، تاجران کلان (وابسته به پاکستان و طالبان) و مافيای قدرت از اوضاع بحرانی ثمره چينی می کنند و هرگز ميل سرمايه گذاری در سکتور زراعت، صنعت و بخشهای عام المنفعه را ندارند. سرمايه شان در بانکهای خارجی نگهداری می شود و قسمتی از آن به تجارت ترياک، توليد مواد مخدر و واردات مواد مصرفی اشتغال دارد.   

آنان بمانند سران سابق طوايف، مالکان ارضی و تاجران ملی احساس وطن دوستی، عصبيت قوی و دلبستگی خالصانه به قوم و قبيله ندارند. از خون دل و عرق جبين مردم بيچاره و فقير اين حوزه، در پاکستان و کشورهای خارج برای خود قصرهای مجلل و زندگی آرام ساخته اند. آنها در واقع از احساسات، باورها، عصبيت قومی و نا آگاهی مردم عوام جهت مشتعل نگهداری آتش جنگ، کشت ترياک، تجارت مواد مخدر و حفظ نفوذ و سلطه پاکستان در اين حوزه، استفاده می کنند.   

چنانکه از شرايط و اوضاع بحرانی جاری برمی آيد زراعت و مالداری به تنهايی ديگر نمی تواند نيازهای نفوس رو به افزايش اين حوزه را تأمين کند. وضع صنايع، تجارت غير مواد مخدر، دوکانداری و کاسبی بسی خراب و کساد می باشد. باندهای مافيايی، طالبان مسلح و تاجران موادمخدر، دهقانان را به کشت ترياک مصروف ساخته اند و  فرزندان شان را با قيمت بسيار ارزان وارد دسته های مسلح می سازند.    

چرخ اقتصادی اين حوزه به پول ترياک و موادمخدر می چرخد. دهقانان، مزدوران، سوداگران خرده پا، موترداران، موتروانان، هوتلداران، تانکداران تيل، دوکانداران و در يک کلام اکثريت مردم در خدمت سران مافيای قدرت و مافيای موادمخدر می باشند و در زير استبداد و حاکميت روز و تفنگ به زندگی نا آرام و بی ثبات خود ادامه می دهند.   

جهت مبارزه بنيادی و عملی با بحران مزمن جنوب لازم است ساختار پيچيده اين ميکانيزم مسلح مافيايی چند جانبه درهم شکسته شود. پالسی استراتيژيک پاکستان مبنی بر حمايت از اين جريان بايد تغيير کند. اين تنها از طريق مذاکره با سران قدرت در پاکستان ميسر نمی شود؛ بلکه در مقابل چشمان اشک آلود (آی اس آی) بايد ساخت و بافت اين ميکانيزم جنگی مافيايی چونان خرد و خمير شود که ديگر امکان استفاده عملی از پاکستان سلب گردد.  

منبع عمده درآمد يعنی کشت ترياک، توليد و تجارت مواد مخدر از بين برده شود. اين سبب لغو منافع مافيای قدرت در درون دولت کابل و مافيای منطقوی و بين المللی شده و آنان را از اين حوزه دور خواهد کرد؛ زيرا آنها به منافع خود فکر می کنند. قوای خارجی اگر براستی به اين نتيجه رسيده اند که بايد قضيه طالبان به نحوی از انحا حل شده و در اين حوزه امنيت و آرامش تأمين شود، اين يگانه راه عملی و ممکن آن است.    

برای برگردانی امنيت و ثبات در حوزه جنوب بايست امنيت و ثبات در حوزه های غرب، شمال، مرکزی، کابل و غيره هرچه بيشتر استحکام يابد و اين از طريق تحکيم نهادهای ملی، مردمی و ديموکراتيک، ريشه کن سازی باندهای تبهکار و فاسـد درون دولـت، بـاندهـای وابسته به نيروهای افـراطی و فرصت طلب، مبارزه شـديد و عملی با فساد اداری، توسعه نظم و قانون و حـل بحـران اقتصادی و بيکاری ميسر شـده می تـوانـد.   

بايد مژده و نسيم امنيت، صلح و سازندگی را از حوزه های آرام و باثبات به حوزه جنوب آورد، نه اينکه به تحريک پاکستان و حلقات حسود و مغرض درون دولت، نا امنی، جنگ و وحشت را از جنوب به شمال، غرب و غيره پخش کرد؛ به خیال آنها، چون: حوزه جنوب و جنوب شرق افغانستان و صوبه سرحد پاکستان نا آرام و بحرانی است، بايد ديگران هم در صلح و صفا، امنيت و آرامش زندگی نکنند. بجای سياستهای غلط، عقده مندانه، ضد میهنی و خطر ناک بايد به نکات آتی توجه شود:  

1-  بايد حلقات مافيايی و حامی خشونت و نا آرامی در درون دولت کنونی افغانستان و در سطح کشور، بخصوص در حوزه جنوب متلاشی شوند؛  
2- روابط فعال در بين اين حلقات و باندها با حلقات مادر در پاکستان قطع شود؛
3- امنيت شاهراه هرات-قندهار بمنظور رونق مجدد تجارت و ترانزيت تأمين گردد؛
4- برای مبارزه عملی با کشت ترياک در اين حوزه بايست به زراعت، مالداری و صنايع مرتبط به آن توجه شود و تاجران ملی و بومی در مقابل مافيای مواد مخدر و مافيای قدرت و (شريکان شان، تاجران پاکستانی و تاجران دو تابعيتی) تقويه شوند؛
5- به منظور مبارزه با فرهنگ مافيايی خشونت و آدم کشی بايد راه اساسی بازگشت به فرهنگ محلی و غير جنگی اين حوزه تعقيب شود؛ بايد قاتلان و جانيان مطابق به قانون و عدالت، محاکمه شوند؛ در تثبيت و گسترش محيط امن و آرام فارغ از وحشت و ارعاب تلاش شود؛ معارف و تعليم و تربيه دوباره فعال گردد و زمينه برای تعليم و تربيه دختران و زنان فراهم آيد؛
6- به امور بازسازی توجه شده و برای مردم کسب و کار و مشغوليت پيدا شود.

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا