خبر و دیدگاه

استراتژي کلان آمريکا در افغانستان چيست؟

obama_thinkin

واشنگتن از مدتها قبل نيز اعلام کرده بود که بعد از برگزاري انتخابات رياست جمهوري در افغانستان استراتژي کلان خود را در رابطه با اعزام نيروهاي بيشتر به اين کشور تحت اشغال اعلام خواهد کرد.

نکته جالب توجه در رابطه با افغانستان اما شايد اين نکته باشد که تاکنون و تحت هيچ شرايطي کاخ سفيد زماني را براي خروج کامل نيروهاي ائتلاف و ناتو از افغانستان اعلام نکرده است و گويا قصد دارد تا در بلندمدت در اين کشور محصور باقي مانده و پايگاهي دائمي براي خود در آسياي مرکزي داشته باشد.
هيلاري کلينتون وزير امور خارجه آمريکا هفته گذشته در گفتگو با نشريه اشپيگل آلمان در رابطه با استراتژي کلان آمريکا در افغانستان گفته است: من فکر مي کنم آنچه که به نفع ما-واشنگتن- است، تشکيل حکومتي کارآمد در افغانستان است. اينکه چه کساني عضو دولت هستند، دغدغه بزرگي است چرا که بايد افرادي موثر، صادق و فعال عضو آن باشند.

وزير امور خارجه آمريکا در اين گفتگو با بيان اينکه کاخ سفيد “عبدالله عبدالله را رييس جمهور منتخب واقعي” مي داند گفته است: ما تشکيل يک حکومت کارآمد را در ترکيب دولت مرکزي دنبال نمي کنيم بلکه در چينش واليان و فرمانداران در سراسر کشور نيز آن را پيگيري مي کنيم.

حال بايد پرسيد که دولت کارآمد از نظر واشنگتن در افغانستان چگونه دولتي است؟ چرا به رغم اينکه نيروهاي ائتلاف اشغال کننده افغانستان مجري واقعي انتخابات رياست جمهوري در اين کشور بودند و نتيجه اين انتخابات منجر به پيروزي مجدد حامد کرزي شد، آمريکا عبدالله عبدالله را رييس جمهور منتخب واقعي مي داند نه کرزاي را؟ بايد پرسيد که آمريکا از چينش واليان و فرمانداران در افغانستان به دنبال چيست؟ آيا اين گونه به نظر نمي رسد که آمريکا به دنبال تشکيل يک دولت در سايه و تحت الحمايه خود در افغانستان است؟ منافع آمريکا چرا ايجاب مي کند که دولت مرکزي در افغانستان ضعيف باشد و واليان و فرمانداران افرادي قدرتمند باشند؟

هزاران چراي ديگر را نيز مي توان نام برد و شمرد که آمريکا اساسا نه تنها به دنبال تشکيل حکومتي قدرتمند در کابل نيست بلکه هر چه بيشتر به دنبال تضعيف آن است.

به نظر مي رسد با توجه به اظهارات هيلاري کلينتون وزير امور خارجه اوباما، استراتژي کلان آمريکا در افغانستان تشکيل دولتي ضعيف و ناکارآمد در کابل باشد که رياست آن را حامد کرزاي که آمريکا دولت وي را نامشروع مي داند برعهده داشته باشد و دولتي ديگر که در حقيقت مطلوب آنهاست و سياست هاي کاخ سفيد را دنبال مي کند در قالب انتخاب واليان ولايات افغانستان. به نظر نيز مي رسد با توجه به رد دعوت حامد کرزاي براي حضور در دولت وحدت ملي در افغانستان از سوي عبدالله عبدالله، رياست اين دولت در سايه را اين نامزد شکست خورده در انتخابات بر عهده داشته باشد.
آمريکا به دليل آنکه از ابتداي اشغال افغانستان نيز به دنبال تشکيل دولتي ضعيف در اين کشور آسياي ميانه بوده، خواستار ايجاد فضايي دوقطبي در آن بوده است. بسياري از کارشناسان آسياي مرکزي بر اين باورند که افغانستان برج ديده باني آسياست و يک دولت ضعيف و ناکارآمد در آن مي تواند به عاملي بي ثبات کننده براي کشورهاي چين، روسيه و ايران بدل شود.

دست آخر اينکه استراتژي کلان آمريکا در افغانستان از پيش از انتخابات رياست جمهوري در اين کشور محصور کليد خورده است و باور اينکه اين استراتژي در بعد از روز عيد شکرگذاري اعلام خواهد شد، خيالي خام است. بايد توجه داشت که سال گذشته طالبان و آمريکا به ميزباني آل سعود در مکه مکرمه با يکديگر گفتگوهايي داشتند و اين موضوع قطعا در انتخاب رويکردهاي امروزي واشنگتن بي تاثير نبوده است. امروزه بيش از 50 درصد از افغانستان در دست طالبان است و انتخاب واليان و فرمانداران که از سوي هيلاري کلينتون اعلام شده را مي توان در اين راستا ارزيابي کرد.


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا