خبر و دیدگاه

یک گفتمان کوتاه

در این دنیای پر غوغاو مملو از قیل و قال، در تار های گوناگون انترنیتی، برخی ها باشعر و ترانه و مضمون و بیانیه های طویل و بیشتر هم تکراری از باصطلاح «لر و بر پشتانه» و افغانستان بزرگ  حرف دارند و نیمی از  خاک  پاکستان را جز قلمرو تاریخی افغانستان میدانند و در حالیکه  بر پاکستان ادعای ارضی دارند  ، مگر از پاکستان توقع محبت و دوستی  نیز دارند و این کشور را مسیول چندین دهه قتل و کشتار و نا امنی در وطن مان میدانندو هی فریاد میزنند که این پاکستان است که دشمن ماست و خیر.یقینا که پاکستان هیچگاه نمیخواهد  افغانستان، کشوریکه نیم خاک پاکستان را از خود می داند،  روی صلح و ترقی را ببیند
برخی دیگر هم از این «لر و بر » خواهان،  عقب نمانده و نه تنها بر نام افغانستان خیره می‌گیرند، بلکه از پذیرش این نام ننگ دارند و خواهان تغییر نام و بیرق آن اند و پیشینه تاریخی و فرهنگی خود را  غنی تر از دیگران میدانند و حتی بر تاریخ و ارزش های فرهنگی دیگران می تازند ، برخی بر شوونیزم پشتونوالی و تسلط حاکمیت تک قومی چسبیده اندو برخی  دیگر هم بر سکتاریزم قومی تا سرحد جدایی و بریدن بدنه های جغرافیای کشور آماده اند
  !مگر ، من میگویم که ای برادر  و خواهر پشتون و تاجک و هزاره و ازبک و ای کتله های کوچک اتنیکی کشور
نه دیگر در پی «لر وبر »باش و نه در پی شوونیزم و توسعه قلمرو کشورت و نه در پی یکجا شدن و جدا شدن این بر و آن بر ، نه در خواب و خیال خراسان بزرگ و تغییر نام ‌ و تغیر بیرق وطنت ، در شرایط کنونی ، این شعارها نه صلح و امنیت می آورند   و نه افتخار ، نه ضربه ای بر پیکر رژیم کنونی که اسیر  واهمه ای دینی و مذهبی و قومی گردیده است
اینکه میگویی سه ابر قدرت جهانی را سر بخاک  افکنده ای خدا خیرت بدهد ، مگر حالا بیا دختران و پسران و زنان بیوه ای کشورت را از فقر  و گدایی نجات بده ، دامن شانرا از رسوایی های کمپ های پاکستان و ایران جمع کن و بیشتر از این نوجوانان کشورت را قربانی راه های پر پیچ و
و خم مهاجرت نساز،تا بکی مادر این وطن شهید و مهاجر  بزاید، بیایید بجای کشور شهید پرور  و مهاجر زا ، ، کشور دانش ، ترقی ، انسان و انسانیت پرور باشیم، بیا یید همین جغرافیای  سیاسی کوچکی  را که از تیره راه کشمکش  ها و سلطه جویی های تاریخ ، بنام افغانستان برای مان به ارث رسیده گرامی بداریم و از تیر رس حوادث در امانش نگهداریم و بر این  شعار تکیه کنیم که
در این جغرافیای زخمی و درد کشیده ، هیچ ملیت و قوم بهتر و برتر و کهتر وجود ندارد و همه هسته های اتنیکی این سرزمین ، صرفنظر از پیشینه های تاریخی و فرهنگی شان باهم برادر و برابر اند
ما نیاز داریم تا ، حس برادری و برابری و تفاهم را در کشور مان تقویت نماییم ، خود را از لجن زار تعلقات قومی و قبیله ای و تعصبات زبانی و سمتی آزاد سازیم و در مسیر ملت سازی ،شهروند سازی ، زدودن تسلط بنیادگرایی دینی گام مشترک برداریم ، نه با شعار من ، یا تو ، بلکه با شعار «ما»، بسوی چنان یک سیستم سیاسی – اجتماعی گام برداریم که عاری از قوم و ملیت پرستی ، دین و مذهب ستیزی و زن ستیزی باشد وهمه اقوام این کشور در  آیینه این سیستم سیاسی خود را مشاهده نمایند،  ‌منافع سیاسی ، اقتصادی ، دینی و مذهبی و فرهنگی خود را عملا لمس نمایند . گفتمانی را بوجود بیاوریم که بر محوریت اتحاد کشور ، دموکراسی و عدالت اجتماعی استوار باشد و در هسته پرجوش این حرکت اجتماعی و سیاسی مهره های کهنه و پوسیده و تا گلو در فساد غرق شده ، جایش را بر نسل جدیدی از آینده سازان که نه تجارت قومی و سمتی و لسانی  و مذهبی  رابلد باشند ، بلکه هدف شان وحدت ملی و رشد و ترقی اجتماعی باشد، بسپاریم
با رشد سواد و آگاهی سیاسی و اجتماعی مردم است که در آینده ما می‌توانیم هرگونه گفتمان  عمیق و سرنوشت ساز سیاسی را در کشور با همدیگر پذیری و اجتناب از خشونت براه اندازیم ، نه در حالت دشوار و تاریک کنونی که گرایش های قومی ، سمتی ، لسانی و مذهبی چون دانه سرطان پیکر جامعه را فرسوده  ساخته و میسازد ، ، بیسوادی و سطح پایین آگاهی سیاسی بیداد مینماید ، گرگ یکدیگر شویم و بجان هم بیفتیم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا