خبر و دیدگاه

شناختی از مارکسیزم _ بخش چارم

 

  نویسنده – ریچارد  دیود  ولف

   ناشر – دیموکراسی درعمل                                                                                        

                                

   گرداننده ازانگلیسی – دکتور میر سید احمد جهش       

 

                              بخش چهارم

 

    در سرمایه داری امروز، تولیدات موسسات کپیتا لیستی شکل کالا را دارد. کالا از تولید کننده به مصرف کننده از طریق یک پروسه  وسطی بنام بازار تبادله عبورمیکند. موسسات سرمایه داری درون داد ( مخارج و مواد اولیه ی تولید کالا. مترجم ) کالا را ” خرید ” میکنند، نیروی کارکارگران شان را استخدام (کلیمه ی دیگربرای خرید ) مینمایند وکالایی را که بادرآمیختن درون داد وکارکارگر تولید شده است میفروشند.

 

     علامه فارقه سرمایه داری درآنست که درسرمایه داری توان کارکردن – نیروی کار- به کالا مبدل میگردد که باید خریدوفروش گردد. نیروی کاردرسیستم اقتصادی بردگی وفیودالیزم کالا شمرده نمیشد. موسسات سرمایه داری درآمد کسب میکنند، ازفروش کالاهای تولیدی شان پول کمائی مینمایند.  درآمد شان بیشتراز مجموع پولی است که جهت خرید درون داد کالا ها ( ابزار، سامان الات، ومواد خامی که در تولید بکار میرود ) وخرید نیروی کار به مصرف میرسانند. موجزآنکه درآمد بیشترازمصارف تولید، مازاد را تشکیل میدهد.

 

     یکی ازپیامد های تحلیل مارکس آنست که طبقه ی کارفرما همیشه میخواهد تا دستمزدی را که به کارگران مولد   میپردازند  تقلیل بخشد. همچنان کارفرمایان همیشه به دنبال آن اند تا زمان کار را طویل وسرعت کاررا زیاد نمایند. علت این نوع فشارها درمحاسبه ساده استثمارسرمایه داری نهفته است:   به هر اندازه ایکه  ارزش افزوده شده توسط کارگر بزرگتر و بخشی که برایش بقسم دستمزد بازگردانیده میشود خوردتر باشد،  به همان اندازه مازادیکه بدست سرمایه دارمیرسد بیشترمیباشد.

 

    همانطورکه در زیر بیشتر بحث خواهیم کرد،   به هر اندازه ایکه سرمایه داراز کارگران مولد، بیشر مازاد بدست آورد، به همان اندازه پول بدست میآورد تامصرف کند، رشد نماید، رقابت کند ونظام را ایمن بدارد تا درراس قرار گیرد. به همین ترتیب  کارگران مولد نیزهمیشه دنبال دستمزد های بلند اند زیرا معیار زندگی آنها وخانواده ی شان وابسته به آن دستمزد ها میباشد.

 

    مبارزه طبقاتی نتیجه اجتناب ناپذیر سرمایه داری است.

    درجریان سه قرن اخیر، سرمایه داری با موفقیت گسترش یافته وبه ساختار مسلط تولید درجهان تبدیل شده است. لیکن طوریکه مارکس اشاره میکند، عملکرد وترویج سرمایه داری به همان اندازه ایکه درتولید ثروت موثربود به همان اندازه درتولید فقر نیزموثرمیباشد.  ثابت شده است که فقرمشکل دوامدارسرمایه داریست که هیچگاه ریشه کن نه شده است. به نظر مارکس جهت ریشه کن کردن فقر، نیاز به یک سیستم اقتصادی غیراز سرمایه داری است.

متن پایین شامل یک صفحه در کتاب است.

 

     ” شخص سرمایه دار، سرمایه ی است درچهره انسان. روح او روح سرمایه است. اما سرمایه یک تکانه واحد حیاتی دارد که عبارت است ازتمایل به ایجاد ارزش، ارزش اضافی و تبدیل آن به یک عامل ثابت تولید وکسب بیشترین مقدارممکن کاراضافی “

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا