خبر و دیدگاه

آغاز اختلافات قومی در افغانستان

در این شرایط که حالا ما قرار داریم تا حالا در تاریخ کشور افغانستان سابقه نداشته است، امروز ناسیونالیسم تباری در وجود فرد فرد این کشور موج میزند و با باسواد تر شدن و آگاه شدن ملت این پدیده در حال رشد است، تبار های مظلوم تاریخ داعیه عدالت خواهی سر میدهند و از نابرابری ها به سطوح آمدند، قوم حاکم در پی بدست آوردن اقتدار از دست رفته است؛ اما چرا تا حالا در تاریخ ١٢٠ ساله افغانستان این چنین شرایط سابقه نداشته است؟
البته این جستار جامعه شناسی است که چرا اقوام افغانستان به یکباره بلند شدند و در قدرت سهم میخواهند و توسعه و پیشرفت برابر، و عدالت و برابری میخواهند و با طبقه بندی شهروندان مطابق میل قوم حاکم مخالفت میکنند، آغاز این داعیه های اقوام تاجیک و هزاره و اوزبیک بر میگردد به شروع جنگ بلوک شرق و غرب در افغانستان که این اقوام بزرگ با توجه به نفوس شان  توانستند سهم بزرگی در جنگ ادا کنند و پس از شکست کمونیسم با تفاهم یکدیگر این اقوام حکومت مجاهدین به رهبری یک تاجیک تبار «پروفیسور استاد برهان الدین ربانی» را ساختند که همه اقوام در قدرت شریک بودند و مهم تر اینکه پشتونها دیگر در راس قدرت نبودند و از همین نقطه بود که داعیه های مشارکت اقوام در قدرت، برابری، عدالت و… آغاز شد و به مرور زمان با توجه به آمدن کشور های غربی و دموکراسی (مردم سالاری) به افغانستان و آزادی های که اقوام محکوم در دو صد سال گذشته نداشتند و تازه به دست آورده بودند این داعیه ها تقویت شد، اما اینبار امریکا یک پشتون را در راس قدرت انتصاب کرد و قانون اساسی را “هیلاری کلینتون” وزیر خارجه امریکا به قلم خود نوشت و به نفع قوم پشتون قانون اساسی ساخت و شماری از ماده های قانون اساسی را هم کرزی جعل کرد که مهم ترین این جعلیات “حامد کرزی” سرود ملی بود  که مطابق خواست ملت به دو زبان تصویب شده بود اما “حامد کرزی” با جعل کاری سرود ملی را به زبان اقلیت پشتون تغییر داد، خلاصه دوباره همه چیز به گذشتهء تاریک برگشت، اما دموکراسی و مهمترین شاخص دموکراسی آزادی بیان و مشارکت کمرنگ اقوام در قدرت حفظ شد این در حالی بود که یک افغان ناسیونالیست (حامد کرزی) در راس قدرت قرار داشت که اقتدار قوم افغان را از دست رفته میدید و در پی احیای حکومت ناب افغانی بود که اقوام غیر افغان در این حکومت ناب افغان نقش رعیت را دارند.
کرزی  در طول چهارده سال حکومت خود رهبران قدرتمند و با نفوس قوم شریف تاجیک را ترور کرد و همیشه به امریکا میگفت که بزرگترین خطر به حکومت کابل تاجیکان است نه طالبان که اینرا “رابرت گیتس” وزیر دفاع وقت امریکا در کتاب خاطرات خود نوشته است. کرزی با اینگونه مکر و حیله و فریب و تذویر حمایت امریکا برای ترور رهبران و قطع شاه رگ های قوم تاجیک را بدست آورد و در آخر حکومت خود هم “مارشال محمد قسیم فهیم” را به بهانه سالروز تولد دخترش به ارگ ریاست جمهوری دعوت کرد و به معاون اول خود زهر داد و او را به شهادت رساند. پس از این همه خیانت به اقوام غیر پشتون و برادر خطاب کردن طالبان نفرت های قومی ده برابر شد و امروز به نقطه انفجار رسیده است که با حذف کامل تاجیکان از قدرت و آوردن شوؤنیستی مثل حکمتیار دیگر صبر مردم تمام شده و اگر همین امروز امریکا از افغانستان خارج شود افغانستان در مدت ٢۴ ساعت تجزیه خواهد شد.
حالا اگر ما از این اختلافات قومی منکر شویم و اینها را انکار کنیم نتنها که مشکلی را حل نمیکنیم بلکه خود مشکل آفرین میشویم چون خواست های عدالت و برابری  اقوام را نادیده میگیریم وانکار میکنیم و فقط داد میزنیم که مرگ بر تعصب، بلی  همه میگوییم مرگ به تعصب اما اینجا داعیه عدالت خواهی و مشارکت ملی مطرح است نه تعصب پس اینکه از تعصب حرف بزنیم و هی بگوییم حرف نزن تاجیک نگو اوزبیک و هزاره هیچ چی حل نمیشود و اینکار به یک شعار میان تهی میاند و هیچ چیزی تغییر نخواهد کرد.
اقتدار طلبی پشتونها و عدالت خواهی اقوام غیر پشتون در ١۶ سال اخیر باعث شده کشور در بحرانء غرق شود که به هیچ وجه به این زودی ها این بحران تمام شدنی نیست و در صورت ادامه این بحران دو پی آمد خواهد داشت
نخست اینکه پشتونها با کمک امریکا تمام قدرت نظامی و اقتصادی و سیاسی را تصاحب میکنند و اقوام را با داعیه عدالت خواهی شان سرکوب خواهند کرد، دوم اینکه اقوام پیروز میشوند و افغانستان به عمر ١٢٠ ساله گی خود تجزیه خواهد شد.
حالا با توجه به این شرایط سخت و بدتر شدن اوضاع کشور اگر بخواهیم از این مرحله دشوار عبور کنیم  و به بحران پایان ببخشیم و برادرانه در کنار یکدیگر به زندگی در جغرافیای افغانستان ادامه دهیم تنها یک راه پیشرو داریم و آن این است که برادران پشتون از خواست های بی جا و لوی افغانستان خواهانه خود دست بردارند و بجای آن به تاجیک و هزاره و اوزبیک دست دوستی دهند و به هویت، زبان، عقاید و ارزش های شان احترام بگذارند و دموکراسی را به معنی واقعی اش تطبیق کنند و در انتخابات از پکتیا دو میلیون رای نیآورند تا همه دست به دست هم دهیم و کشور را آباد کنیم و دست بیگانه های بد خواه خود را قطع کنیم.
و من ا الله توفیق

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا