شایسته سالاری در حکومت وحدت ملی
مردم افغانستان انتظار اند تا حکومت وحدت ملی کابینه خود را که تاپه تخصص و مسلکی بودن روی شانه شان نصب گردیده باشد اعلان کنند. از رئیس جمهور داکتر اشرف غنی گرفته تا رئیس صاحب اجرائیه داکتر عبدالله عبدالله بشمول ده ها سخن سرای شان همه طوطی وارانه میگویند کابینه حکومت وحدت ملی متخصص صادق و کار دان خواهد بود چشم بخیل کور خدا کند راست باشد اما من در حیرتم که این همه متخصصین در کجای این کشور پت و پنهان بوده اند که بعد از این سر بلند می کنند، آستین بالا زده در راه خدمت گذاری تلاش همه جانبه می نمایند، گرچه در جامعه کنونی افغانستان هیچ انسانی وجود ندارد که در طول حیات خود چندین بار با ادارات مختلف و سازمان های گوناگون چی انجویی و چی غیر انجویی ارتباط نداشته باشد در حالیکه عملکرد سازمان ها و ادارات وابسته به مدیریت صحیح آنهاست. حال سوال مهم این است که فرد شایسته برای تصدی مدیریت یکی از این وزارت ها کیست؟ کجا بوده چی گذشته ای دارد خصوصیاتی مانند: دانش، تخصص، تجربه و تعهد اخلاقی از جمله ویژگی هایی است که فرد شایسته با آن تعریف میشود. اما شایستگی یک واژه عام است که ممکن است در سازمان یا جامعه ما و از غرب آمده ها متفاوت باشد. ممکن است شایسته در یک سیستم کشور غربی مانند امریکا، جرمنی، لندن کسی باشد که کاملا بر کار خودش مسلط باشد و توانمندی لازم را داشته باشد و اساسا مقوله اخلاق و تعهد اسلامی و دینی چون فرستاده شده ای غرب است مطرح نباشد. در مسئله شایسته سالاری، جوانان کشور ما شایسته و پرورش آنها نقش بسیار مهمی دارد. ما در پرورش و تحصیلات عالی جوانان شایسته میخواهیم که بار مسولیت را به شانه های توان مند خود بر دارد شایستگان، زبدگان و خبرگانی را برای حال و آینده جامعه باید تربیت کنیم که به عنوان افرادی جریان ساز و ایده پرداز در وادی اجتماع و سیاست فعالیت کنند. و اهداف و آرمان های نظام مردم سالاری با شیوه و باور های افغانی را با لحاظ همه ظرایف و ملاحظات فرهنگ جامعه افغانی و اسلامی از یکسو و تغییر نسل ها، چشم اندازهای جهانی، تهدید ها و مخاطرات بین المللی,آسیب های درونی و موارد این چنینی از سوی دیگر به پیش ببرند.در دنیای معاصر بیش از هر زمان دیگر، بقا و دوام سازمان ها و ادارات در گرو نظام شایسته سالاری و سپردن کار به کاردان است. استفاده نکردن از افراد شایسته و متخصص و نخبه نوعی فرصت سوزی است که اضمحلال نظام های سیاسی و مدیریتی را در پی می داشته باشد. در مقابل، رشد و تربیت رهبران و مدیران شایسته بر اساس تجارب کشورهایی چون سنگاپور، مالزی، فنلاند و ژاپن و از خود… موید اهمیت راهبردی و اثربخش اصل شایسته سالاری است. مدیریت بر مبنای شایستگی یک رویکرد منسجم و هماهنگ برای اداره سرمایه های انسانی در بلند مدت است که بر اساس مجموعه مشترکی از شایستگی های مرتبط با راهبردهای کلان کشور تدوین می شود.دقیقا در همین راستا بوده که استقرار نظام شایستگی به عنوان یکی از سیاست های کلان و راهبردی سند چشم انداز حکومت وحدت ملی در کشور مورد تاکیید قرار گرفته است. در نظام شایسته سالار نباید انتصابات بر پایه قدرت مالی شخص یا موقعیت اجتماعی و فامیلی,رنگ پوست,جنسیت باشد. در جوامع شایسته سالار,نگرش های خویشاوند سالاری,قبیله گرایی و حزب و تنظیم سالاری و …مطرود است. باید توجه داشت شایسته سالاری، نه یک حکومت، بلکه یک ایدئولوژی میباشد. شایسته سالاری غالبا و به اشتباه یک نوع حکومت تلقی می شود, در حالیکه شایسته سالاری در حقیقت یک رویکرد و یک فاکتور جهت انتصاب اشخاص در یک حکومت است. اگر بخواهیم از دید اسلام به شایسته سالاری نگاه کنیم به هنگامی که حضرت یوسف سرفرازانه از زندان آزاد شد و عزیز مصر در صدد واگذاری مسئولیتی به او گردید او گفت: مرا سرپرست خزائن مصر قرار ده که نگه دارنده و آگاهم. حضرت یوسف مسئولیت اقتصادی کشور مصر را می پذیرد به دلیل آنکه توانایی اداره امور در این زمینه را دارد. او هم امانت دار است و هم عالم است. در سیره نبی اکرم نیز شایسته سالاری در گزینش ها جایگاه ویژه ای داشت. دربینش پیامبر گرامی اسلام (ص)فضیلت و برتری شخصی تنها معیار نبود بلکه حضرت در کنار ایمان و تعهد را نیز لحاظ می کرد. در روایتی آمده است: روزی ابی ذر این صحابی بزرگ و وفادار و مخلص پیامبر(ص) به حضرت عرض کرد: آیا مرا به مسئولیتی نمی گماری؟ حضرت دستی بر شانه ابی ذر زد و فرمود: ابی ذر تو را دوست میدارم و هر آنچه برای خود می پسندم برایت میخواهم لیکن مسئولیت ها امانت است و اگر انسان درست از عهده آن بر نیاید مایه خواری و پشیمانی در قیامت می باشد. من تو را در مدیریت ضعیف می بینم بنا بر این هیچگاه امارت حتی بر دو نفر را مپذیر و ولایت بر مال یتیم را بر عهده مگیر. طرفداران شایسته سالاری میگویند این نظام عادلانه تر و مولد تر از سایر نظام ها بوده و امکان پایان یافتن تفاوت ها در زمینه جنسیت و نژاد و فراهم میکند و هر فردی بر اساس توانایی های ذاتی و اکتسابی خود پله های ترقی را طی می کند. شرایط فعلی کشور پس از سومین دوره انتخابات ریاست جمهوری و پیروزی حکومت وحدت ملی سمت شایسته سالاری مقطعی رفته است. اما هدف از نظام شایسته سالاری چیست؟ آیا هدفی بهتر از تضمین آینده کشور نمیتواند باشد. بهترین راه برای تضمین آینده کشور استفاده از جوانان شایسته در مسئولیت های گوناگون است. در شایستگی بسیاری از مسئولین و انتصابات در حکومت وحدت ملی شکی نیست. اما وجود این افراد در این رده سنی برای حال کشور شاید مساعد باشد اما آینده چه میشود؟ راه پیشرفت و توسعه امروز و فردای کشور الگو قرار دادن ایدئولوژی شایسته سالاری بر مبنای استفاده از جوانان متخصص,متعهد و آموزش آنها برای فردایی بهتر است. بهترین راهکار برای حکومت وحدت ملی و امید, تعامل میان دو نسل است, مدیران با تجربه و متخصص و پخته با سن بالا و مدیران جوان, پرکار و پر انرژی. حاصل جمع این دو گزینه بی تردید عبور از بحران و پیشرفت سریع را برای میهن عزیزمان به ارمغان خواهد آورد. مشروط بر اینکه این متخصصین با گذشت زمان به گرگ های درنده و روبا های فریبنده تبدیل نشوند. و زمامداران نیز در انتصاب و انتخاب خدا را حاضر دانسته برای مردم و کشور نگاه کنند نه بر رفاقت ها و رقابت های دیروز. خوب میدانم که رهبری حکومت وحدت ملی بعد از تولد از شکم مادر معیوب انتخابات هر چند در عرصه حکومت سازی وحکومت داری تا کنون عاجز و نا توان بوده اما در نخستین روز های حیات حکومت داری اش با امضای قرار داد امنیتی خودرا شامل خانواده کشور های مهم جهان ساخت وبعدا هم با غول فسا د کابل بانک سرو کله زد وبا سفر های پیهم در کشور های چهان ومنطقه از تغییر نقشه صلح سخن گفت. ترنم نغمه تغییر نقشه صلح امید واری های را در بین ساده اندیشان سیاست افغانستان در روز های اول ببار آورده بود وعده فکر میکنند شاید چیزی در چنته مسافرین وادی پر خم وپیچ حکومت وحدت ملی باشد. بربنیاد همین خوشبینی ها تعداد فکر می کردند بعد از سفر رئیس جمهور افغانستان صاحب امن می شود حالا می دانند نه تنها آوردن امنیت ساختن کابینه اقتصاد به زانو افتاده بلکه صد ها چالش دیگر دامنگیر این حکومت است که اگر وضیعت درست مدیریت نشود بردن این بار تا آخر از توان این حاکمیت بیرون است .