خبر و دیدگاه

رسوایی ارزش‌ها و واژه‌های سیاسی و دینی در افغانستان

alt

افغانستان کشوریست که تمام ارزش‌ها و واژه‌های دینی و سیاسی در آن رسوا و بدنام می شوند. اگر در تاریخ افغانستان دیده شود این امر بسیار واضح به نظر می رسد. می‌خواهم چند نمونه از این موارد را خدمت شما ارایه نمایم. البته قابل ذکر است که  بیشتر این رسوایی‌ها و بدنامی‌ها از طرف سیاسیون بزرگوار و زمامدارانعالیقدرصورت گرفته است. خصوصاً در عملی نمودن این موارد افراط و تفریط صورت می گیرد.

 alt

آزادی و اصلاحات: امان الله‌خان وقتی بعد از سفر طولانی به اروپا بازگشت، به صورت بسیار شتاب زده دست به یک سلسله اصلاحات زد که نظر به زمان و سطح آگاهی مردم کاری بوام با حسن نیت اما بدون تعمق و نشان‌گر ناآشنایی او از افغانستان آن زمان  بود. او خواست آزادی‌ها و اصلاحاتی  را برای زنان به ویژه در قسمت آموزش دختران و پوشش و آوردن آنان به اداره دولتی به میان بیاورد. او در تاریخ معاصر کشور نخستین فرمان‌روایی بود از عادت‌های زن‌باره‌گی دربار که پدرش غرق در آن بود، چشم پوشید و تک‌همسری را اختیار کرد. این کار وی در آن زمان می‌تواند یک عمل به شدت انقلابی و گامی به جلو به شمار رود. که افراط او سبب عکس العمل شدید از طرف بعضی مردم به تحریک بعضی حلقات مغرض شد که در نهایت سبب سقوط نظم نو پای او شد و سلسله اصلاحات نیز متوقف گردید.

 سوگند به قرآن نمودن:‌ گرچه قسم صرف به نام الله صورت می‌گیرد. ولی باز هم در اکثر موارد به قرآن قسم یاد می شود که این ارزش در افغانستان زیر پا شده و پایندی به این رعایت نشده است. مثال مشهور آن قسم نادر خان با حبیب الله کلکانی می باشد.

کمونیزم: در افغانستان کمونیزم طوری وارد شد و به شدت از طرف چند نفر سیاست مدار به نمایش گذاشته شد که شاید در خاستگاه آن هم آن طور مورد نمایش و تمثیل قرار نگرفته باشد. به طور مثال فرمان‌های عجولانه، غصب زمین های مردم و ایجاد یک اداره که از آن اختناق و ترور موج می‌زد.

مصالحه، صلح، آشتی ملی:‌ مصالحه  دوبار توسط دو رژیم سیاسی در کشور مورد بازی سیاسی قرار گرفت. بار اول در زمان داکتر نجیب الله که بعد از کشته شدن تعدای زیادی از افغانان در دو طرف جبهه جنگ و جهاد عنوان شد، شاید هدف اصلی هم صلح نبوده باشد. بار دوم در رژیم حامد کرزی پروسه بسیار پر مصرف و گزاف با تشکیلات بسیار بزرگ آغاز شد روند که تا حال هیچ نتیجه نداده است ، بخاطری که شاید هدف اصلی صلح نبوده یا هم از توان حکومت کنونی بالا است.

جهاد و مجاهد:‌ جهاد یکی از ارزش مهم  اسلامی است. اگر کسی از آن انکار نماید در ایمان اش نقصان وارد خواهد شد، با این همه، عملکرد چند فرد که خود را صاحب جهاد می گویند خصوصا جنگ‌های تنظیمی شهر کابل نام مجاهد و جهاد را خدشه دار ساختند که حالا مجاهد را جنگ سالار خطاب می کنند.

حکومت اسلامی:‌ واژه حکومت اسلامی هم دو بار مورد سو استفاده قرار گرفت بار اول با شروع جنگ های تنظیمی بین مجاهدین  و با تاسیس حکومت مجاهدین در کابل.  بار دوم با تأسیس امارت اسلامی طالبان نیز از امارت اسلامی در معنی حکومت اسلامی و  نام اسلام استفادۀ ابزاری صورت گرفت.  حکومت اسلامی که آرزوی هر مسلمان است به نزد مردم به چهره دیگری نمایش دادند.

طالب:‌ از گذشته بدین سو، افرادی جوان به نام طالب  در پهلوی امام و خطیب  مساجد حضور دارند که طالب علم و متعلم علوم دینی می باشند. همچنین در مدارس مذهبی شاگردانی که وجود دارد بنام طالب یاد می‌شوند. با به میان آمدن طالبان به کمک حلقات استخباراتی پاکستان و دیگر کشورها، این نام دیگر مفهوم قدیمی‌اش را از دست داد و اینک طالب مساوی به تروریست و هراس‌افگن است. طالبان تحت نام دین نماد از خشونت به حد و مرزی اند که نه به مردان و زنان غیرنظامی رحم می‌کنند و نه هم به کودکان.

دموکراسی:‌ برای بسیاری شاید دیگر دموکراسی واژۀ باشد که نپذیرفتن آن از سوی مردمی، به منزلۀ دیوانگی آن مردم است. در یک کلام ساده، آن طور که گفته اند، دموکراسی حکومت مردم بر مردم است که از طریق گزینش حکومت‌گران به میان می‌آید. حکومت کنونی افغانستان 13 سال پیش با شعار دموکراسی، حقوق بشر و توسعه اقتصادی به حمایت آمریکا تأسیس شد. با این همه نهادهای دموکراتیک هنوز هم نتوانسته اند که در برابر قدرت سنت‌های پسمانده تاب بیاورد و بدبختانه دموکراسی هم افغانی شد. این روند افغانی شدن از دموکراسی صرفاً جنبه‌های نمایشی آن را به نمایش درمی‌آورد ولی در عمل هر سه قوه قدرت در کشور از ضعف چشمگیری در رنج اند. دولت حتا توان فهماندن مفهوم دموکراسی را به مردم نداشته و مردم فکر می‌کنند که دموکراسی برهنه‌گی زنان و مساوی به بربادی دین شان است.  ناگفته نباید گذاشت که دموکراسی افغانستان شخصیت محور و مصلحتی است، اول تصمیم گرفته می شود بعدا در یک نمایش بنام دموکراسی آن را به اجرا درمی‌آورند مثال زنده آن انتخابات ریاست جمهوری بود که کمیسیون‌های انتخاباتی، انتخابات کشور را به رسوایی کشانیدند ولی هیچ مرجعی پیدا نشد که از این بی‌قانونی تحت نام دفاع از ارزش‌های دموکراسی آستین بر زند و نگذارد تا کشور ضربه ببیند. 

جرگه: جرگه‌ها از دیر زمانی در مسایل سیاسی و اجتماعی در کشور جایگاه خاص خود را در مناطق خاصی از افغانستان داشت، و به تدریج با حمایت حاکمان گذشته رنگ و صبغۀ ملی به خود گرفت.  ولی افسوس که این ارزش هم به مسخره گرفته شده است، با تدویر چندین جرگه از زمان داود خان، داکتر نجیب، تا جرگه‌های فرمایشی و نمایشی حکومت حامد کرزی دیگر ارزشی به جرگه‌ها باقی نمانده است. زیرا اعضای این جرگه‌ها طوری انتخاب شدند تا بازیچۀ دست زمامداران باشند و از خود هیچ چیز برای گفتن نداشته باشند، مثال زندۀ آن جرگه صلح و فیصله های مصلحتی آن بود.

حزب سیاسی:‌ یگانه راه مسالمت‌آمیز و مدنی بدست آوردن قدرت از طریق فعالیت سیاسی در قالب احزاب می باشد، ولی جامعه افغانی حزب  سیاسی را نیز به نهادهای فاقد تأثیرگذاری در مشارکت سیاسی تقلیل داده است.  در آغاز دهۀ معروف به دموکراسی و مابعد آن احزاب چپ خلق و پرچم با اختلافات و اعمال خشونت ساختاری و ایدئولوژیک  مفهوم حزب را میان  مردم بدنام کردند. پس از آن ً در دوران جهاد با ایجاد تنظیم‌های جهادی برچسب اسلامی هم به احزاب سیاسی افزوده شد که همه داعیۀ ایجاد حکومت اسلامی را داشتند، ولی به گواه تاریخ، دیده شد که به جای ایجاد جامعۀ دارای رفاه به جنگ و نبرد میان یک دیگر پرداختند و کشور را به سوی فروپاشی کشانیدند.  جنگ بین این احزاب اسلامی طوری به مردم ضربۀ جانی و روانی و مالی زد که حالا مردم عادی ازنام حزب و تنظیم وحشت دارند. در دوره کنونی آن چه از مفهوم حزب افاده می‌شود، که یک سره با دوره‌های گذشته متفاوت است، اینک  بیشتر احزاب خانواده‌گی ، میراثی و شخصی گردیده اند و بیشتر برای تجارت و نمایش مسخره سیاسی بدون هیچ گونه  نفوذ سیاسی تأسیس می‌گردند.

انتخابات: انتخابات یک فرایند  سیاسی برای گزینش زمامداران است که بعد از مبارزات سیاسی خستگی ناپذیر مردم در سراسر جهان به دست آمده است. این ارزش نیز در افغانستان به تئاتر قبلا تنظیم شده تبدیل گردید و رسوا شد. طوری که پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری، مردم از رأی دادن و اشتراک در انتخابات پیشمان شدند. به امید این که انتخابات شورای ملی که به زودی  برگزار می‌شود، به صورت درست مدیریت شود، تا از بدنامی بیشتر انتخابات به مثابه فرایند مشارکت سیاسی در کشور  جلوگیری شود و مردم مجبور نشوند رژیم‌های مستبد و غیر انتخابی گذشته را ترجیح دهند.

وحدت ملی: و بالاخره وحدت ملی! تازه‌ترین و آخرین ارزش و واژه که بعد از انتخابات ریاست جمهوری مورد سو استفاده سیاسیون افغانستان قرار گرفت، وحدت ملی یعنی تشکیل حکومت وحدت ملی است. اگر تاریخ را مطالعه نمایم در بعضی کشورهای جهان در حالت های بسیار بحرانی این نسخه تطبیق شده است و نتایج خوب هم داشته است. ولی در افغانستان از وحدت ملی هم حکومت 50 درصد و تقسیم قدرت بین تیم‌های اول و دوم در انتخابات ساخته اند که تعریف جدید باید در قاموس فرهنگ سیاسی جهان اضافه شود.

واژه ها و ارزش های دیگر چون، جامعه مدنی، وکیل پارلمان،‌ کارشناس سیاسی، آگاه امور، جندر، حقوق زن نیز مورد سو استفاده قرار گرفته و  یا هم از آن استفاده ابزاری می شود.

به امید اینکه مردم افغانستان صاحب شعور سیاسی بیشتر شده و شکار فریب زمامداران و سیاستمداران  فرصت طلب نشوند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا