خبر و دیدگاه

حساب و کتاب قبیلوی رأی در دور دوم

انتخابات ریاست جمهوری به دور دوم کشیده شد. در دور اول، داکتر عبدالله با کسب ۴۵ درصد آرا در صدر ایستاد و داکتر اشرف غنی با به دست آوردن ۳۱ درصد در رتبه‌ی دوم قرار گرفت. اکنون سؤال این است که آیا در دور دوم نیز همین ترتیب میان این دو نامزد پیشتاز حفظ خواهد شد و یا تغییر خواهد کرد؟ اگر در دور دوم، همین ترتیب و تناسب حفظ شود و ریزش و افزایش عمده‌ای در میزان آرای این دو کاندید به وجود نیاید، بدیهی است که داکتر عبدالله پیروز می‌شود و به ارگ می‌رود، ولی اگر این ترتیب و تناسب برعکس شود، رئیس جمهور بعدی داکتر اشرف غنی احمدزی خواهد بود.

برای درک و تحلیل رفتار و موضع انتخاباتی مردم افغانستان و این که بدانیم در دور دوم به کدام کاندید بیشتر رأی خواهند داد، ابتدا لازم است بفهمیم که اساسا کنش انتخاباتی رأی‌دهندگان در افغانستان تحت تأثیر چه عوامل و انگیزه‌های شکل می‌گیرد؟

به نظر من دو عامل در تعیین موضع انتخاباتی مردم افغانستان، نقش اساسی دارد: یکی هویت و دیگری قدرت. یعنی کسانی که در صحنه‌ی انتخابات حضور می‌یابند، فعالیت می‌کنند و سرانجام رأی می‌دهند، یا به خاطر احساسات و گرایش‌های قومی است و یا برای مشارکت و سهیم شدن در قدرت سیاسی.

حال اگر بخواهیم براساس همین دو عامل، موضع انتخاباتی چهار قوم پرنفوس‌ افغانستان را بررسی و برآورد کنیم، می‌بینم که در دور دوم به احتمال زیاد آرای داکتر عبدالله افزایش می‌یابد و آرای داکتر اشرف غنی دچار ریزش می‌شود. حساب و کتاب قبیلوی رأی در دور دوم از این قرار است:

اکثر تاجیک‌ها در دور اول به داکتر عبدالله رأی دادند. این در حالی اتفاق افتاد که هم احتمال پیروزی داکتر عبدالله کمتر بود و هم کسانی مثل احمد ضیا مسعود و اسماعیل خان به عنوان معاونان اول دو تیم رقیب، در درون تاجیک‌ها فعال بودند و رأی می‌خواستند. در دور دوم که هم احتمال پیروزی داکتر عبدالله افزایش یافته است و هم دیگر معاونت اولی احمد ضیا مسعود و اسماعیل خان مطرح نیست، رأی عبدالله در میان تاجیک‌ها اگر افزایش نیابد، به هیچ وجه کاهش پیدا نمی‌کند. تاجیک‌ها این بار به انتخابات به عنوان یک فرصت طلایی تاریخی برای تغییر معادله‌ی قدرت به سود خود می‌بینند و به احتمال زیاد، گسترده‌تر از دور اول از داکتر عبدالله حمایت می‌کنند. هیچ دلیلی وجود ندارد که کسانی که در دور اول به اعتبار احمد ضیا مسعود و اسماعیل خان به داکتر رسول و استاد سیاف رأی دادند، در دور دوم به جای داکتر عبدالله به داکتر اشرف غنی رأی دهند.

هزاره‌ها، چه آنهایی که با انگیزه‌های قومی رأی می‌دهند و چه کسانی که به خاطر سهیم شدن در قدرت سیاسی در انتخابات شرکت می‌کنند، هر دو گروه به تیم اصلاحات و همگرایی رأی می‌دهند. چون هم به خاطر حضور استاد محقق، هویت قومی شان را در این تیم پررنگتر و برجسته‌تر می‌بینند و هم به خاطر اول شدن داکتر عبدالله در دور اول و پیوستن چندین نامزد دیگر، به خصوص داکتر زلمی رسول به تیم اصلاحات و همگرایی، احتمال پیروزی و به قدرت رسیدن این تیم را بیشتر می‌دانند. یعنی این بار هم احساسات قومی و هم عقلانیت سیاسی، هزاره‌ها را به سوی حمایت از تیم اصلاحات و همگرایی می‌کشاند. دور دوم انتخابات برای هزاره‌ها هم فال است و هم تماشا. هم با حمایت از استاد محقق، احساس و اتحاد و اقتدار قومی شان را به نمایش می‌گذارند و هم می‌کوشند که در قدرت سیاسی مشارکت بورزند و سهیم شوند.

در حوزه‌ی پشتون‌ها، هم تجربه‌ی دور اول انتخابات و هم بعدا پیوستن زلمی‌رسول، گل‌آغا شیرزی و برادران کرزی به تیم اصلاحات و همگرایی نشان داد که رأی این قوم متحد و یکپارچه نیست. در دور دوم اکثر درانی‌ها و نیز قشر سیاسی میانه و معتدل غلزایی‌ها به داکتر عبدالله رأی می‌دهند و اکثر غلزایی‌ها به داکتر اشرف غنی احمدزی. به نظر می‌رسد نخبگان سیاسی درانی به این نتیجه رسیده‌اند که به جای واگذاری قدرت و رهبری سیاسی پشتون‌ها به رقبای تندرو داخلی خود، بهتر است از طریق ائتلاف با تیم اصلاحات و همگرایی، رهبری سیاسی و سهم پشتون‌ها در قدرت را همچنان در اختیار خود داشته باشند.

در بخش ازبیگ‌ها، اگر جنرال دوستم همچنان در تیم تداوم و تحول بماند و خود در صحنه حضور پیدا کند، هرچند به احتمال زیاد اکثریت به داکتر اشرف غنی رأی خواهند داد، اما تعداد عمده‌ای نیز از داکتر عبدالله حمایت می‌کنند. چون در جامعه‌ی ازبیگ در کنار هویت قومی، هویت مذهبی و تعلقات سیاسی گروهی نیز وجود دارد. ازبیگ‌هایی که احساسات شدید قومی ندارند و از نظر مذهبی و سیاسی با تاجیک‌های جمعیتی‌ بافت خورده‌اند، بیشتر به داکتر عبدالله رأی می‌دهند؛ به خصوص که در این دور، احتمال پیروزی او نیز زیادتر است.

با این حساب و کتاب کلی، تا حد زیادی می‌توان میزان آرای هر دو کاندید را حدس زد. به نظر می‌رسد داکتر اشرف غنی احمدزی نیز امید چندانی به پیروزی خود ندارد. انتقادهای تند او به استاد محقق و برخی چهره‌های مخالف دیگر، نشان می‌دهد که ایشان اطمینان، خونسردی و اعتماد به نفس خود را از دست داده است.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا