بنابر روايت داستان هزار و يك شب چنين بنظر ميرسد كه غول انقلاب در خاور ميانه و آفريقاي عربي از چراغ جادو گريخته و در فضاي اين مناطق آزادنه سير ميكند و دوران حكومت هاي وابسته كه در خدمت منافع استكبار جهاني قرار داشته طي ساليان متمادي عقب ماندگي, صلب آزادي هاي فردي و حقوق شهروندي را براي ملت هاي خويش رقم زده بودند به پايان رسيده و رهاشدن از سلطه در اين كشور ها به خواست عمومي تبديل شده و زمان حساب دهي دكتاتور هاي عربي فرا رسيده است.
سقوط رژيم زين العابدين بن علي در تونس و حسني مبارك در مصر و خيزش هاي فزايندهء مردمي در يمن, بحرين و ليبي به اين معناست كه شرايط گذشته در منطقه كه كاملا با همخواني امنيت وجودي اسرائيل استوار بود ديگر عينيت ندارد و افراد را كه باراك اوباما سال دو هزار ونه ميلادي در قاهره با ” سلام عليكم ” خطاب قرارداده بود بتاريخ پيوسته اند و با تكيه به سخنان نخست وزير اسرائيل بنيامين نتنياهو در شوري امنيت ملي اين كشور كه اعتراف نمود ” نه تنها شبكه هاي امنيتي ما بلكه سازمان هاي استخباراتي متحدين اسرائيل كه طبق معاهده هاي دفاعي و استراتژيك با برخي كشور هاي خاور ميانه در منطقه فعاليت گسترده دارند از تحليل آنچه كه سرنوشت منطقه را اينگونه متحول نمود عاجز بوده اند ” دور نماي تاريكي را براي اسرائيل در غياب مخاطبان اوباما كه از اريكهء قدرت به زمين كشيده شده اند تصور نمود زيرا ديگر مردم در خاور ميانه آمادهء شنيدن نوته و ريتم قبلي رئيس اوباما نيستند و از اين پس پاد زهر هاي كه ضامن امنيت اسرائيل و منافع ايالات متحده در منطقه بودند به خيانت پيشه ترين ها توسط مردم مسخ شدند و يا در انتظار مشابه بسر ميبرند.
تبين استراتژي اسرائيل و ايالات متحده در قبال تحول دراماتيك خاور ميانه و آفريقاي عربي در كوتاه مدت قابل پيش بيني نمي باشد و در حال حاضر هيچ كسي نمي تواند گمانه زني كند كه در آينده هاي كوتاه در اين كشور ها چه اتفاق رخ ميدهد.
اما واضح است كه پس از اين دگرگوني در كشور هاي عربي زمان اتخاذ سياست هاي كلان پشت دروازه هاي بسته به پايان رسيده است ديگر اين مردم تاثير خود را روي عملكرد و تصميم گيري هاي دولت ميگذارند و به عقيدهء كارشناسان امور منطقه در شرايط فعلي بحث ميان چهره هاي كانون قدرت در اسرائيل و ايالات متحده پيرامون دست يابي راهكار هاي جديد وفق متغيرات منطقه بر محور چالش هاي ناشي از قيام هاي مردمي كه وضعيت را بشكل كلي دست خوش تغير نموده است مي چرخد.
پيامد پايان سلطهء بن علي آموزش ديدهء دانشگاه هاي نظامي آمريكا و فرانسه كه رابطه هاي اقتصادي و سياسي كشورش را در پيوند با منافع صهيونزم جهاني گره زده بود در تونس و حسني مبارك در مصر كه در خدمت امنيت اسرائيل و منافع سر مايه داري انسجام يافته غرب در منطقه بودند براي رژيم صهيونستي زيانبار پيش بيني شده است زيرا همكاري رژيم حسني مبارك وبن علي تنها منحصر به احترام توافقنامه هاي صلح با اسرائيل نبود بلكه اين نظام ها پا بند تا مين امنيت اسرائيل و از اركانهاي منظومهء منطقه أي مبارزه عليه سازمان هاي آزادي خواه مانند مقاومت اسلامي حماس در سرزمين هاي اشغالي و حزب الله لبناني بشمار مي رفتند و عمر سليمان رئيس سابق استخبارات مصر در حصار باريكهء نوار غزه ونبرد مهار اراده با جنبش اسلامي حماس گام هاي جسورانهء برداشت كه لقب صاحب خانه را در اسرائيل كسب نمود.
اما پس از قيام ملل عربي عليه سلطه هاي استبدادي كه منجر به فروپاشي نظام هاي مصر و تونس گرديد و اردن, ليبي, بحرين و يمن نيز در حال زايمان مشابه قرار دارند شرايط امنيتي قبلي ديگر براي اسرائيل در منطقه وجود ندارد و افكار عمومي در كشور هاي عربي دولت صهيونستي را عامل شكست روند صلح خاورميانه وپايان نمايشنامهء كامپ ديويد ميدانند مسلما نظام هاي كه از رحم خيزش هاي مردمي در منطقه به وجود آيند آنچه را كه دكتاتور هاي عربي در زمينهء تحقيق امنيت اسرائيل انجام ميداند بر نمي تابند.
بنابرين خيزش هاي ملل عربي كه افسار اجراي مانور در بازي هاي منطقهء را از حكمران هاي خود كامه در اختيار گرفته اند چالش سنگيني را فرا راه اسرائيل قرار داده آسيب جبران نا پذيري به استراتژي امنيت پيراموني اسرائيل وارد شده است.
