خبر و دیدگاه

بحران هزار سر و شوري عالي صلح

taliban-608

 

هندي ها به اين عقيده هستند كه دانستن پيشينه هاي تاريخي هند تا قرن ششم قبل از ميلاد از لازمه هاي درك عوامل ظهور بودائزم در هندوستان شناخته ميشود و در غير آن پژوهشگر در بودا شناسي به بيراهه ميرود بر پايه ء اين اصل دانستن پيشينه هاي تاريخي ظهورهر تحول در جامعه  بخصوص پديده هاي منفي  كه در بطن عقده هاي ناشي از نا همگوني هاي اجتماعي پرورش يافته چون آتش فشاني قلمرو زندگي را به آتش ميكشد حتمي است.

و مديريت مهار بحران نيز نياز به فهم پسوند ها و پيشوند هاي دارد كه با درك مفاهيم بحران پس از شناخت و عنوان بندي عوامل داخلي و خارجي موثر در ادامه ء بحران در قالب استراتژي بلند بجاي واژگان هاي كوتاه با رعايت ويژگي هايش از نو تعريف گردد.

در بررسي هاي استرانژيك توسعه ء اقتصادي، تامين امنيت غذاي، رشد ظرفيت فرصت كار، مشاركت مردم در تبلور نظام سياسي، محو اثرات منفي شكاف هاي اجتماعي و نقطه گذاري برفكت هاي بحران زا در روابط خارجي از مفاهيم امنيت ملي شناخته شده اند كه رابطه مستقيم با تعريف بحران دارند.

در راستاي اتخاذ راهبردي مناسبي كه تعريف روشني از بحران افغانستان ارايه دهد باب بندي مسايل كه لاز مه شناخت بحران است ضروري ميباشد و در صورت عدم رسيدن به ريشه و ناديده گرفتن انگيزه هاي خارجي بحران كشور به دليل تعهد به شعار هاي ميراثي دست يابي به تعريف جامع از معضل افغانستان و شكل دهي طرح كه به روند خشونت بار فعلي نقطه پايان گذارد ممكن نيست.

به عقيده جامعه شناسي خشونت  مهار روند خشونت بار حاكم بر افغانستان مي بايد بر پايه ء شناخت درست از اسباب داخلي و عوامل خارجي آن با در نظر داشت دگرگوني روابط بين الملل در پي بحران اقتصادي و نگراني از بالكانيزه شدن كشور هاي خاور ميانه كه منابع عظيم نفتي جهان را در در سينه دارند استوارباشد و شوري عالي صلح افغانستان بايد تلاش هاي خويش در سايه انكشافات جديد سياست جهاني  ومسايل داخلي متمركز جهت هاي.

داخلي

اعتماد سازي ميان دولت و مناطق آشوب خيز از طريق شريك ساختن نخبگان اين مناطق در تصميم گيري بخصوص امنيتي و عملياتي كه مربوط به قلمرو نفوذ شان ميشود و تغير مهره هاي سنتي نظام كه به الگوي فساد و خود كامگي مبدل شده اند , مهيا نمودن فرصت كار براي توده هاي عظيمي كه زير خط فقر زندگي ميكنند تا شكار و عده هاي مالي گروه هاي هراس افگن نشوند، افزايش توان رزمي اردوي ملي كه فرماندهي عمليات را بعهده گيرند, عدم احتكاك نيروهاي ايتلاف با مردم كه باعث بروز تشنج ميشود و حق مردم در تعين والي و ولسوال ها از طريق انتخابات كه در برابر مردم مسوول و پاسگو باشند.

از آنجاي كه اعمال سياست حاشيه راني قوميت هاي افغانستان طي صده هاي گذشته باعث ايجاد تقابل هاي ساختاري در بدنه ء نسيج اجتماعي افغانستان گرديده و نتايج منفي آن در بروز سنگر هاي قومي در حوادث دهه هاي اخير مشهود است بازنگري و تغير ساختار سياسي افغانستان و تبلور نظام بر خواسته از قاعده هاي مردمي بر اساس اولويت دادن به منافع ملي نه برتري قومي كه به ايجاد جامعه مدني مبتني بر عدالت اجتماعي انجامد نيز در دايره مسووليت هاي شوري عالي صلح ميباشد كه با متوازن سازي و رعايت تناسب قومي در سازمان هاي دولتي هسته هاي خشونت سازا و تضاد هاي تاريخي را از ميان بردارد.

خارجي

عامل خارجي بحرا افغانستان بستگي به استراتژي هاي بزرگ تاثير گذار در منطقه دارد كه به اساس تحقيقات دانشگاه اوتادا در كانادا شتاب دگرگوني اقتصادي ايالات متحده را در انديشهء بالكانيزه كردن خاور ميانه واداشته است طرح بالكانيزه سازي خاورميانه كه به هدف رسيدن به ذخاير نفتي منطقه ريخته شده است روي استراتژي تجزيهء كشور هاي كه منابع نفتي را در اختيار دارند بر اساس كشور هاي مذهبي و قومي استوار است كه در اين ميان نه تنها احداث كشور بلوچ ها در مثلث بلوچ نشين افغانستان, پاكستان و ايران پاكستان را به عدم همكاري ملموس در جنگ عليه تروريزم وا داشته است بلكه ايران و پاكستان كه تماميت ارضي شان را طرح خاور ميانه جديد در معرض خطر جدي قرارا داده است به اين عقيده هستند كه ادامه جنگ فرسايشي و بالواسطه عليه حضور نظامي ايالات متحده مانع عملي شدن برنامه هاي توسعه طلبانه آمريكا در منطقه ميشود.

بخاطر روشن شدن رابطه ديورند به بازي جديد ايالات متحده و تاثير آن بر روند مساعي صلح در افغانستان مي بايد بطور فشرده مرور برويژگي هاي اضلاع ايراني و پاكستاني مثلث بلوچ نشين صورت گيرد .

بلوچستان پاكستان كه چهل در صد خاك پاكستان را دربر ميگيرد منابع مهم نفت و گاز و ذخاير معدني پاكستان در اين ايالت واقع است و سي و شش در صد كل گاز مورد نياز اين كشور را تامين ميكند و واقع شدن بلوچستان ايران و پاكستان در وردي خليج فارس و نزديكي گذرگاه مهم هرمز كه چهل در صد نفت مورد نيازجهان از آن عبور ميكند بر اهميت اين منطقه افزوده است و همچنان بندرگاهاي بحري چاه بهار در بلوچستان ايران و گوادر در  بلوچستان پاكستان ميتوانند به بيست كشور شامل كشور هاي خليج فارس درياي سرخ و آفريقا تسهيلات بندري, انباري و صنعتي ارايهء دهند و از لحاظ راهبردي بين سه منطقه پرجمعيت جنوب آسيا و آسياي مركزي و خاور ميانه قرار دارد.

كوتاه سخن اينكه طرح بالكانيزه سازي منطقه كه پاكستان را در كام تجزيه ميدهد سرنوشت بلوچستان و وحدت اراضي ايران و پاكستان را به آينده اراضي خط ديورند گره زده است زيرا پاكستان در صورت از دست دادن اين اراضي توان مبارزه عليه سازمان هاي آزادي خواه بلوچ را از دست ميدهد و زمينه براي احداث كشور بلوچ ها در منطقه كه شامل طرح خاور ميانه جديد است  مهيا ميشود اين در حال است كه نه شوري عالي صالح و نه دولت افغانستان موضوع شفافي در قبال اراضي متنازع عليه با پاكستان دارند.

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا