ملا عمر میکُشد، حامد کرزی میکَشد

پس از هشت سال کنکاش در پیرامون شخصیت آقای کرزی به این نتیجه رسیدم که موصوف با داشتن دهها ویژگی جالب دیگر، یک وجه مشابهت دقیق و جالب با ملا محمد عمر نیز دارد. سخنم را باید کوتاه کنم تا وقت گرانبهای جناب رییس جمهوری ضایع نشود و در فرصتی که این نامه را مطالعه میکند از شنیدن سخنان حکمتآلود نوابغی که مانند پشههای ملاریا در اطرافش حلقه زده اند، محروم نماند. یاهو، بی مقدمه آغاز میکنم:
ملا محمد عمر از روزی که دستش با قبضهی تفنگ آشنا شده است، بسیار موزیانه و زیرکانه میکوشد تا شخصیتهای روشنفکر، درسخوانده و نیکنام افغانستان را شناسایی کند و در فرصتهای مناسب با شمشیرِ «انصاف و عدالت طالبانی» میان شانه و گردن شان مرز ایجاد کند.
آقای کرزی «جامعه شناسی نخبهکُشی» (مانیفیست اندیشههای طالبان) را به شیوه ای دیگر تطبیق میکند. موصوف تمام همت و کوشش خود را به مصرف میرساند و نادانترین افراد جامعه را کشف و در پستهای کلیدی و بلند حکومتی مقرر میکند.
راویان اخبار گفته اند که روزی شخصی به مدرسه رفت و دست پسر خود را گرفت و از مدرسه بیرون شد. مدیر مدرسه گفت: آقا بگذارید پسر تان درس بخواند تا صاحب دانش و آگاهی شود و به جامعه خدمت کند. آن شخص گفت: نه ضرورت به درس و مطالعه ندارد، میخواهم بیسواد بماند تا در آینده وزیر شود.
دلم میخواهد آدرس آن شخص عاقبت اندیش را پیدا کنم و برایش بگویم: آقای محترم شاید پسر تان حالا به سن قانونی احراز کرسی وزارت رسیده باشد؛ بروید عریضهی مقرری اش را به مقام ریاست جمهوری تقدیم کنید. راست بگویم میل ندارم این فکاهی، رنگ و بوی سیاسی پیدا کند و اطرافیان جناب حامد کرزی ناراحت شوند، زیرا نتایج ناراحتی آنها بسیار ویرانگر و خطرآفرین خواهد بود. گذشته ازین، من یک شهروند عادی افغانستان هستم و دخالت در قضایای کلان و حساس دولتی را برای صحت و سلامت خویش مناسب نمیدانم، وگرنه حتماً میگفتم که آقای کرزی در گزینش کارمندان بلندپایهی دولتی، در مورد قوم بیصاحب تاجیک این پالیسی مبتکرانه (جامعهشناسی نخبهکُشی) را بیشتر تطبیق میکند، یعنی افرادی را ازین تبار پیدا میکند که با اسناد جعلی مدرسههای پاکستان، عربستان و مصر، خود را داکتر، انجنیر و استاد، لقب داده اند و آنان را در پستهای خلاف مسلک و بالاتر از دانش، تجربه و قابلیت شان به کار میگمارد.
اگر آقای کرزی به درستی و حقانیت سخنان من شک دارد، در حضور خدا و مردم افغانستان تعهد میسپارم که نامهای صد تن از وزیران، معینان، روسای مستقل، والیان و روسای عمومی متعلق به قوم تاجیک را به خدمت شان تقدیم میکنم و از تمام این آدمهای نود و شش قلوی «دنیای شجاع جدید» آلدوس هاکسلی در یک رسانهی دیداری، در پیش چشم مردم افغانستان امتحان میگیرم و بیسوادی، بیکفایتی و کجرفتاری آنان را به ثبوت میرسانم.
شرط اجرای این برنامه فقط این است که اگر ادعای خویش را به ثبوت رساندم، آقای کرزی این همه افراد ناقابل، چاپلوس، بیسواد و نژادفروش را از ساختار اداری حکومت به ضرب لگد و شلاق بیرون براند و از میان هزاران کادر دانشمند و مجربِ وابسته به قوم تاجیک، شماری از آنان را به جای این همه آدمکهای مفت خوار و بیدانش که همواره بر بالشت بیننگی سر نهاده و بر سفرهی مردمفریبی و نیرنگ چریده اند، به کار بگمارد. در حال حاضر، ملا محمد عمر، نخبگان دودمان سرگشتهی تاجیک را از دم تیغ میگذراند و حامدکرزی این طایفه را از ادارات حکومتی بیرون میراند و این دو سیاستمدار کارکُشته در حق روشنفکران و نخبگان افغانستان، همان جفایی را روا میدارند که پولیس ملی در حق باشندگان شهرها و جنگجویان طالب بر سر اهالی بیدفاع روستاهای افغانستان میآورند. خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیهروی شود هرکه دروغش باشد.
برگرفته از روزنامه ماندگار