جهاد و مقامت ملی رستاخیز بزرگ قرن بیستم در افغانستان
جهاد در راه خدا مطابق به دستور قران عظیم الشان زمانی فرض میگردد که سرزمین اسلامی مورد حمله وتجاوز قرار گیرد ومجاهد به کسی اطلاق میگردد که در راه اعلای خداوند وبه منظور آزادی سرزمین اشغال شده پیکار نماید.
جهاد ومقاومت ملی متعلق به همه شهروندان افغانستان است ، اکثریت قاطع ملت نجیب افغانستان در جهاد ومقاومت وافتخارات آن سهم گرفتند ،دیدگاه مردم به مجاهدان واقعی وبه انها یی که دچار لغزش شده اند کاملا فرق می کند. نبایدآنها یی را که از راه اصلی جهاد به بیراهه رفتند وبه زر اندوزی متوصل شدند با مبارزان اصیل مقایسه کرد . پس سوال پیش می اید که مجاهد واقعی کی است؟ نمونه های زیادی از مجاهدین واقعی وجود دارند که صادقانه در خدمت جامعه ومردم خویش قرار دارند و مردانه وارازمنافع مردم وملت خویش دفاع میکنند ودر قلوب مردم نیز جای دارند ، لازم نمیدانم که نامی از انها ببرم مبادا که عدالت رعایت نشود وکسی ازین قلم برنجد. هستند کسانیکه به مجرد ختم جهاد نه به قدرت متوصل شده اند ونه به زراندوزی ، همه شهروندان افغانستان حق شرکت در قدرت سیاسی را بدون رعایت سوابق سیاسی وحزبی شان مطابق به توانایی های علمی ومسلکی خویش بر اساس معیار های قانون اساسی مصوب سال 1383 دارند.
در اثر کودتای ثور1357 قدرت سیاسی افغانستان برهبری مرحوم محمد داود سقوط نموده وحزب دموکراتیک خلق افغانستان به قدرت رسید ، متاسفانه این گروه با دکتورین سیاسی چپی وافراطی خویش به اقدامات مردم ستیزانه مانند بی احترامی و اهانت به مقدسات دینی مردم ودستگیرهای فراگیر وکشتار مردم به نام سرمایه دار وفیودال به روند فراگیر شد ن جهاد ومقاومت ملی مردم افغانستان سرعت بخشید و در نتیجه جهاد ومقاومت در افغانستان سراسری شد.
مشروعیت جهاد و مقاومت ملی
منبع مشروعیت در ادره حاکمیت ها و حرکت های آزادی بخش اراده ورای اکثریت مردم آن سرزمین بحساب میرود در نظام های دموکراتیک جهان حاکمیت های سیاسی زمانیکه احساس کنند پشتیبانی مردم را در حد قابل ملاحظه ای از دست داده اند شرافتمندانه از قدرت سیاسی کنار میروند. زمانیکه حرکت های سیاسی وآزادی بخش از پشتیبانی قاطبه ملت برخودار شوند مشروعیت بدست می آورند.
همچنان ماده چهارم قانون اساسی مصوب سال 1383 حاکمیت ملی را متعلق به اراده ملت میداند:
{حاکميت ملي در افغانستان به ملت تعلق دارد که به طور مستقيم يا توسط نمايندگان خود آن را اعمال مي کند.}1
مردم با انعکاس اراده خویش به حاکمیت ها و حرکت های آزادی بخش مشروعیت بخشیده ودست رد به سینه زمامداران وقت زدند که نمونه خوب آن جهاد ومقاومت ملی افغانستان در دهه شصت وهفتاد خورشیدی میباشد. در دوران جهاد اکثریت ملت درجهاد سهم گرفتند وبا نظام وقدرت کودتایی وقت به مخالفت برخواستند.
نخبگان جهاد و اختلافات درقدرت سیاسی
ضعیف ترین نطقه ای که مستقیما به مجاهدین بر میگردد اختلافات انها و جنگ های میان گروهی بعد ازسال های 1371 خورشیدی است ، خرابی کابل پایتخت کشور،تاراج دارایی های عامه در جریان جنگ هاونهایتا کشته شدن صد ها شهروند بیگناه افغانستان نتیجه این جنگ ها بود.
درین مقاله مجال ان نیست به موشگافی در مورد مقصر جنگ وویرانی کشور در میان حکومت وقت ومخالفین حکومت اشاره شود ، درین مورد تحقیقات زیادی از طرف شخصیت های مختلف وسازمانهای حقوق بشری صورت گرفته است بویژه جناب اندیشمند در کتاب” سال های جهاد ومقاومت” به شرح مفصل ودقیق ماجرای جنگ های داخلی مجاهدین ونقش کشورهای ذینفع در این جنگ ها پرداخته است.
مهم ترین پیامد های این اختلافات در میان گروه های جهادی خراب شدن قسمت های کشور ، سقوط نسبی اعتبار مجاهدین در میان مردم، بهره برداری همسایه های آزمند ازوضعیت پیش آمده ودر نهایت ایجاد گروه طالبان وتسلط انها بر افغانستان ، ادامه جنگ های داخلی وکشیده شدن پای سازمان تروریستی القاعده به افغانستان و در فرجام بهانه ای برای حضور نظامی ناتو وایالات متحده امریکا وبالاخره بعد از هشت سال بدتر شدن اوضاع امنیتی ونا مشخص بودن ادامه حضور غربی ها وبحران دومدار در افغانستان است.
اکثریت محقیقین امور افغانستان ومنطقه معتقد اند که در جنگهای داخلی افغانستان در دوره حاکمیت مجاهدین وبه قدرت رسانیدن گروه طالبان سازمان استخباراتی پاکستان نقش محوری داشت البته کشور های ،عربستان سعودی انگلیس وامریکا ازین پروژه حمایت مالی مینمودند.
حکومت مجاهدین و جامعه جهانی
قیام و مقاومت مردم افغانستان علیه حکومت وقت طرفدار شوروی سایق به حمایت فراگیر جهانی همراه بود اما زمانیکه حکومت داکتر نجیب الله سقوط کرد وقدرت به مجاهدین انتقال یافت حمایت ها نه تنها فروکش نمود بلکه کاملا قطع گردید.
نیروی بشری مجاهدین نیز ازتجربه دولت مداری کم بهره بودند وآغاز جنگ های داخلی نظام را مصروف جنگ های میان گروهی ساخت در نتیجه مجاهدین نتوانستند به گسترش روابط خارجی بپردازند حتی کشور های که متحد طبعی مجاهدین در زمان جهاد بودند در دوره های مقطعی به حمایت مخالفین {احزاب شامل شورای عالی همآهنگی}2 مسلح دولت مجاهدین پرداختند.
حکومت مجاهدین اکثرا با مسائل دولت داری و بویژه سیاست خارجی به نحوی ایده لوژیک وسطحی برخورد نمودند.
امریکا وغرب که توسط کمک های سخاوتمندانه انها مجاهدین افغانستان قوای اتحاد شوروی وقت را به شکست مواجه نموده بودند روابطی عادی با دولت مجاهدین بر قرار ننمودند ،دولت امریکا وغرب اداره مجاهدین را از عینک پاکستان به تماشا می نمودند ودرواقع انچه نظامیان پاکستان طرح میکرد امریکا آنر تایید مینمود، حالا چندین تن از سیاست مداران غربی منجمله امریکایی ها اعتراف نمودند که این سیاست یک اشتباه بوده است.
حکومت مجاهدین و همسایگان
رهبران مجاهدین عمدتا در پاکستان وایران پایگاه داشتند وبه کمک جهان و ان کشور ها به جمع آوری کمک به جهاد افغانستان می پرداختند سازمان استخباراتی پاکستان کمک های غرب وبویژه امریکا را دریافت ومطابق ذوق وسلیقه حکومت خویش در میان گروه های مجاهدین تقسیم می نمود وحکومت ایران نیز چنین میکرد هردو کشور متذکره تا پایان سقوط حکومت کابل در هشت ثور 1371 با دولت وقت افغانستان که تحت الحمایه اتحاد شوروی سابق بود نیز روابط دپلوماتیک داشتند.
پاکستان اولین کشور همسایه ای بود که جنگ مسلحانه را علیه دولت مجاهدین به رهبری گلبدین حکمتیار حمایت میکرد، رهبر مورد نظرحکومت پاکستان برای آینده افغانستان حکمتیار بود که تا اکنون مورد حمایت آن کشور قرار دارد وعلیه حکومت حامدکرزی ونیروهای بین المللی در افغانستان می جنگد.
حکومت های ایران در قبال دولت مجاهدین سیاست بیمار ونا متعارف داشتند گاهی روابط با دولت مجاهدین وگاهی حمایت از( شورای عالی هماهنگی) که علیه دولت وقت کابل در 11جدی 1373 دست به کودتای ناکام زدند واما زمانیکه دپلومات های آن کشور در مزارشریف توسط طالبان بیرحمانه کشته شدند به حمایت از مقاومت ملی افغانستان علیه طالبان پرداخت.
کشور های همسایه تازه به استقلال رسیده شمال افغانستان مانند تاجکستان ،ازبکستان ،ترکمستان از دولت مجاهدین هراس داشتند که حرکت های آزادی خواهی اسلامی را به آن کشور ها صادر نکند بخصوص موجودیت مخالفین دولت تاجکستان به رهبری مرحوم سید عبدالله نوری انها را دست وپاچه ساخته بود.
فدراتیف روسیه که خود را میراث داراتحاد شوروی سابق میدانست نگران شدید حضور اسلامگرا های آسیای مرکزی در افغانستان وپیامد های بعدی آن بود که این نگرانی ها تا سطح چندین حمله ای هوایی در شمال کشور برقرارگاه های افراد نهضت اسلامی تاجکستان انجامید.
در دوران حکومت مجاهدین در اثر تلاش ها زمامداران وقت وبعضی از کشورهای منطقه مشکل جدی دولت مجاهدین وحضور مخالفین تاجکستان حل شد وانها موافق به امضای قراردادصلح شدند که اقدام مثبتی در کارنامه صلح جویانه ای دولت وقت افغانستان محسوب میگردد.
در سال های مقاومت (1376 الی 1379) رهبران دولت مجاهدین اقداماتی برای توسعه روابط سیاسی با کشور های هند، ایران ، روسیه ،ترکیه ، تاجکستان وسایر کشور های آسیای مرکزی وبعضی کشور های اروپایی را آغاز کردند که سفر احمد شاه مسعود شهید به دعوت اتحادیه اروپا از نتایج همان تلاش ها حساب میشوند که در حمایت وتداوم از مقاومت ملی نقش موثر داشت.
مجاهدین و مقاومت ملی علیه مزدوران بیگانه
در سال 1376 طالبان بر کابل مسلط شدند حکومت پاکستان وحامیان بین المللی طالبانیزم فکر تسخیر همه افغانستان و جابجای حکومت دست نشانده شانرا داشتند که در کنار آن منافع دراز مدت خویش دست یابند اما مقاومت ملی در محور پروفیسور ربانی ریس جمهور وقت واحمد شاه مسعود شهید بزرگترین فرمانده نظامی ونامدار وتعدادی از شخصیت ها از اقوام مختلف افغانستان شکل گرفت وتا سقوط اداره طالبان این مقاومت فراگیر شد ودر نتیجه سازمان استخباراتی پاکستان با کوشش های متواتر نتوانست مقاومت را نابود ساخته وحکومت دلخواه خویش را در افغانستان مستقر سازد.
بعد ا ز شهادت احمد شاه مسعود در نهم سپتمبر وحمله گروه القاعده در یازدهم سپتمبر 2001 به برج های تجارتی نیویارک، امریکا مصمم شد که طالبان والقاعده را از افغانستان نابود کند حملات هوایی امریکا موثریت کامل نداشت که به نابودی طالبان والقاعده بانجامد، نیروهای مجاهدین ومقاومت گران با حملات پیگیر زمینی ضربات اساسی را جهت نابودی طالبان وارد نمودند.
مجاهدین موفق شدند دوباره به کابل مسلط شوند اما مقاومت گران ارمغان بزرگتری را به تاریخ پرفراز ونشیب سرزمین خویش تقدیم کردند رهبران مقاومت به اجماع بین المللی که متضمن صلح وامنیت در کشور گردد احترام گذاشته برای اولین بار درتاریخ افغانستان پروفیسور برهان الدین ربانی ریس جمهور وقت قدرت را به شکل مسالمت آمیز وبدون خون ریزی به حامدکرزی ریس جمهوری فعلی افغانستان انتقال نمود.
نقش مجاهدین در حکومت فعلی
حامد کرزی بار ها اعلان نموده است که او مجاهد است ، بازی های چندگانه او رهبران مجاهدین را ناراض ساخته است قسمیکه حضرت صبغت الله مجددی به رسم اعتراض علیه حکومت تا اکنون چند بار استعفا نموده ودوباره استعفای خویش پس گرفته است.
حامدکرزی در روز های اول زمامداری به دعای مرقد شهید احمد شاه مسعود شتافت ونگهبانان خویش را از افراد مارشال محمد قسیم فهیم جای نشین وی تعین نمود، با استحکام پایه های قدرت خویش متحدین سایق خویش را از قدرت بیرون ساخت ومتحدین جدید برگزید دیری نگذشت که بازی های جدیدتری اغاز شد و مهره های انشعابی حزب اسلامی به وزارت خانه ها وولایات گماشته شد تا افراد ویژه ای از نداشتن پشتیبانی قومی رنج نبرند. وتعدادی از مجاهدین تا حالا درکنار حکومت نیز قرار دارد.
دادخواهی های فردی که بتواند عدالت اجتماعی را در کشور تطبیق کند امر درستی است اما حکومت از همه این موارد استفاده ابزاری علیه رقبای خود نموده است گاهی که ریس جمهور تحت فشار مجاهدین قرار داشته سازمان حقوق بشر را تشویق به تطبیق برنامه عدالت انتقالی نموده است و اما زمانیکه فشار ها دور شدند به این گروه حق حرف زدن درین مورد را به بهانه های مختلفی مانند مصلحت ملی و… برحذر داشته است.
حکومت اکثریت مجاهدین را تحت نام{ دی دی ار} از ادارات بخش امنیتی بیرون راند وباجابجایی تعدادی نیروی بشری حزب افغان ملت وحزب اسلامی ، در واقع گروه صلح باور مجاهدین را که قدرت را به وی تسلیم نموده بودند از ادامه کار درین سکتور ها بیرون راند.
رهبران مجاهدین حکومت را به مجاهد ستیزی متهم میکنند، امری که هیچگاهی ریس حکومت نپذیرفته است، حکومت فعلی نیز توفیقی در باز گردانیدن امنیت سراسری نداشته وانکشاف غیر متوازن امر دیگری است که مخالفان دولت به شمول مجاهدین از آن به شدت انتقاد می کنند.
اگرقدرت واقعی را پشتیبانی مردمی بدانیم مجاهدین مدعی این امر اند ،دو انتخابات گذشته ریاست جمهوری وپارلمانی افغانستان نشان دهنده قدرت برتر احزاب مجاهدین در میان مردم بود ، انتخابات پارلمانی آینده امتحان دیگری در میان دولت وگروه های مجاهدین ومتحدین انها است، زمان ثابت خواهد کرد که کدام گروه ها با کسب اکثریت رای وانتخاب اعضای پارلمان به تحکیم قدرت خویش در آیند می پردازند.
____________
رویکرها:
1. http://website.omidevatan.com/report2.aspx?radif=242
2. درشورای عالی هم آهنگی که به منظور کودتای ناکام علیه حکومت مجاهدین وتصاحب قدرت ایجاد شده بود این گروه ها عضویت داشتند{ حزب اسلامی به رهبری حکمتیار، جنبش ملی اسلامی به رهبری جنرال عبدالرشید دوستم، جبهه نجات ملی رهبری حضرت صبغت الله مجددی، حزب وحدت اسلامی به رهبری عبدالعلی مزاری، حزب محاذملی به رهبری پیر سید احمد گیلانی}